به گزارش همشهری آنلاین، دلشان میخواست تمام شهر و کوچههایش، در ماتم و عزای حسینی سهم داشته باشند؛ حتی کوچه فرعی و کمتردد و خاکی آنها. برای همین آن روز چند تکه چوب از باغهای اطرافشان پیدا کردند و از مادرهایشان چادر مشکی طلب کردند تا سادهترین خیمه امام حسینی(ع) را در یکی از محلههای گیلان بهپا کنند. خیمهای که سادگیاش بزرگترها را هم پای کار آورد و هرکس چیزی نذری میآورد. در آخر هم ابوالفضل و دوستانش شربت خنک در گرمای تابستان بهدست همسایهها میدادند. حالا ابوالفضل الگوی بچههای محل است؛ البته نه فقط بچههای محل که بزرگترها را هم همراه کرده است.
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۴
هم اسم خودش ابوالفضل بود و هم اسم رفیق صمیمیاش؛ دوتا رفیق ۱۰ساله که نشسته بودند و با هم سنگهایشان را واکنده بودند که دلشان رضا نمیدهد فقط برای اباعبدالله(ع) لباس سیاه بپوشند، عزاداری کنند و زنجیر بزنند یا سینی چای در هیئت بچرخانند و خادمی کنند.