همشهری آنلاین- رابعه تیموری:جمعآوری بوتههای آویشن هم که میان صخرهها سفت و محکم جا خوش کردهاند، برای آنها که یک عمر همدم دشت و بیابان بودهاند دشوار نیست. بدون دوره و آموزش رسمی خاصیتهای درمانی اسطوخودوس و درمنه و خارشتر و دیگر گیاهان دارویی طبیعت بکر دشت درسون آباد را هم میشناسند و وقتی عطار یا بیماری به آنها سفارش تهیه داروی دل درد و سردرد و سنگینی معده میدهد، میدانند کی و کجا باید دنبال نعنا و بابونه و درمنه بگردند. منیژه سیفی از عشایر درسون آباد است. او و دیگر عشایر حریم پایتخت بخش قابل توجهی از گیاهان دارویی عطاریهای گوشه کنار شهر را از مراتع و دشتها جمعآوری میکنند:
به وقت چیدن خارشتر
از آبادی تا دشت راه چندانی نیست، ولی تا پژوی قدیمی حسن آقا جاده خاکی و ناهموار آن را آرام و سلانهسلانه طی کند، ساعتی طول میکشد. روزهایی که سپیده نزده، همراه رمه برای چیدن اسطوخودوس و شکرتیغال به دشت میزنند، این مسیر درازتر میشود و دم صبح که به دشت میرسند، رمقی به تنشان نمیماند. اسطوخودوسی که پیش از دمیدن آفتاب چیده شود، عطر و بوی دیگری دارد، اما تفاوتی نمیکند خارشتر و یونجه کوهی و درمنه را صبح جمع کنند یا غروب. هوای دم عصر هنوز تبدار است و آفتابی که روی دشت خیمهزده، خیال زوال آمدن ندارد. منیژه خانم زودتر از بچهها پیاده میشود و گونیهای کنفی و بطری آب یخ را از صندوق عقب بیرون میآورد.
فقط با چاقوی ارهای
بوتههای خارمانندی از لب جاده تا انتهای دشت را پوشاندهاند و لابه لای آنها گیاهان دیگری که به علفهای خودرو بیشباهت نیستند به چشم میخورد. وقتی منیژه خانم نام و خاصیتهای هرکدام را یکییکی میشمارد، این دشت پر خار و گون حکم داروخانه پر و پیمانی را پیدا میکند که دوای دردهای مختلف از دل خاک خشک و باران ندیده آن سرزده است: «درمنه برای درد و نفخ معده خوب است و جوشانده خارشتر کبد و مثانه را پاکسازی میکند، خون را بند میآورد و تب بر و ضدعفونی کننده است... عرق یونجه کوهی هم قلب را قوی میکند و تقویت کننده مفاصل و استخوان است.... »ابزار کارشان فقط یک چاقوی ارهای کوچک است و وقتی با چاقو خارشترهای گلدار را درو میکنند، تیغهای تیز آن کمتر توی دست و بالشان فرو میرود، ولی وقتی منیژه خانم بدون چاقو خارشترهای خشک و چغر را میچیند، کارش زودتر پیش میرود. به قول حسن آقا الان وقت دانه دادن این گیاهان پرخار است. اردیبهشت و خرداد که آسمان پربرکت و بخشنده است، تیغ و ساقههای خارشترها هم پرآب و بلند میشوند و ساقههای تیغدار آنها هم مثل حالا زبر و خشن نیستند.
کسب تفننی عشایر
حسن آقا گاهی که رسیدگی به ٣٠٠ راس گوسفندش برای او وقت فراغتی باقی میگذارد، برای چیدن گیاهان دارویی با خواهرش منیژه خانم همپا میشود، اما وقتی همراه گله به دشت میآیند، نیمی از خارشترها خوراک دامها میشوند. او میگوید: «خارشتر هم داروی انسان است و هم خوراک احشام.» سن و سال احسان به ١٢ سال نمیرسد، ولی گیاهان دارویی را از عطر و بو و شکل و شمایلشان خوب تشخیص میدهد و حواسش جمع است که آنها را از ریشه درنیاورد تا بهار سال بعد دوباره قد بکشند. احسان تنها فرزند منیژه خانم است و فوتوفن کار مادر را از او آموخته است. او بهتر از منیژه خانم بلد است خارشتر و دیگر بوتههای خشک را با بیل طوری بچیند که ریشه آنها آسیب نبینند. پیش از آن که منیژه خانم تصمیم بگیرد از راه تولید عرقیجات گیاهی و جمعآوری گیاهان دارویی درآمد بهدست آورد، در خانواده سیفی جمعآوری گیاهان دارویی بیش از آن که یک شغل باشد، یک سرگرمی بود که برای کوتاه کردن روز و موقع چرای دام به آن میپرداختند.
آموزش نسل به نسل
همه ٧ دختر و ٣ پسر این خانواده از کودکی به گله داری و پرواربندی دام مشغول بودهاند و جوشانده و دمنوش آویشن و شکرتیغال و پونه کوهی و پنیرکی که موقع چرای گله از کوه و دشت میچیدند، فقط برای درمان کسالتهای اعضای خانواده استفاده میشد، اما منیژه خانم چند سالی است که دامداری و پرواربندی گله را تماموکمال به خواهر و برادرها واگذار کرده و این مشغله تفننی خانوادگی را بهعنوان کسب و پیشه خود انتخاب کرده است. امیرحسین همراه همیشگی عمه منیژه و احسان است، اما دیگر برادرزادهها و خواهرزادههای منیژه خانم فقط موقع قشلاق گله که در درسون آباد هستند، همپای آنها میشوند. امیرحسین و احسان شاگردان تیزهوش منیژه خانم هستند و تا او مغزیهای شکرتیغالها را یکییکی درآورد و گلبرگهای گلهای بنفش خارشترها را دسته کند، آنها یک گونی اسپند و درمنه جمع میکنند. فاطمه خانم، همسر حسن آقا، هم که دخترها را به خانه بخت فرستاده، چندان به خانهنشینی خو ندارد و وقتی از کار زدن مشکهای شیر و دوشیدن گوسفندان فارغ میشود، عمه منیژه و بچهها را همراهی میکند تا هم دمشان به اختلاط بگذرد و هم پشتههای گیاه بزرگتر و پر و پیمانتری جمع کنند.
قوانین نانوشته
در کمتر دشتی خارشتر تند و تیز و شکر تیغال گس مزه و پر عطر و بوی دشت درسون آباد پیدا میشود، ولی آویشنهای دشت لار رایحه دیگری دارند و منیژه خانم وقتی به بهانه دیدار خواهر و برادرها راهی این استراحتگاه ییلاقی خانواده اش میشود، حتما با چند گونی آویشن برمی گردد.
در دشت قلعه دیر هم با آن که گلههای شتر پرواری آن جا پونه کوهی و گز چندانی باقی نمیگذارند، اما همان پونه و گزهایی که هنوز در زمین ماندهاند، آنقدر مرغوبیت دارند که منیژه خانم برای تحویل نوع مرغوب این دو قلم دارو گاه و بیگاه راه دراز درسون آباد تا قلعه دیر را طی کند. از آن جا که هنوز هم عشایر جمعآوری گیاهان دارویی را شغلی جانبی و تفننی میبینند، منیژه خانم و دیگر زنان عشایری که جمعآوری گیاهان دارویی به شغل و منبع درآمدشان تبدیل شده، به قرار و قانونی نانوشته میتوانند گیاهان روییده در آبشخور و چراگاه دامهای خود را جمعآوری کنند.
شستشو و عرقگیری
غروب خورشید نزدیک شده و هرم روز جای خود را به خنکای شب داده است. خانواده سیفی کمکم برای برگشتن آماده میشوند و پشتههای خارشتر و اسپند و یونجه کوهی و درمنه را جداگانه در کیسههای کنفی جای میدهند تا راهی ده شوند. با چیدن گیاهان کار منیژه خانم بهپایان نمیرسد و باید فردا سپیده نزده به شستشوی گیاهان مشغول شود. او مقداری از گیاهان را بهصورت تازه بهدست مشتری میرساند، اما بخشی از گیاهان را برای عرقگیری و خشک کردن کنار میگذارد. شستشو و خشک کردن این گیاهان آسان نیست و مواقعی که خواهر و برادرها دستگاه تقطیر و عرقگیری او را به ییلاق میبرند، باید به شعله پیک نیک عرق اسطوخودوس و شاه تره را بگیرد. درآمد کار و کسب منیژه خانم چندان نیست که زندگی اش بچرخد و منفعتی که به جیب عطاریهای پرمشتری میرود، چند برابر سودی است که از این کار پرزحمت. نصیب او و همکارانش میشود.
بیشتر بخوانید:بازار ۶۰۰ میلیون دلاری گیاهان دارویی