تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۷:۴۴

ترجمه - زهرا صابری: کشور چکمه‌ای این روزها میزبان پنجاه و سومین دوسالانه ونیز، بزرگ‌ترین، مهم‌ترین و قدیمی‌ترین نمایشگاه هنرهای تجسمی در سراسر جهان است.

در این دوره که برای نخستین بار از جمهوری اسلامی ایران به‌صورت رسمی برای حضور در دوسالانه ونیز دعوت به عمل آمد ، هنرمندان کشورمان درخشش چشمگیری از خود نشان دادند به‌طور‌ی‌که بنا بر گزارش‌های منتشره در هفته‌های اخیر، غرفه ایران از همان آغاز با استقبال قابل‌توجهی روبه‌رو شده است. ایرج اسکندری هنرمند نقاش کشورمان با 8 تابلو نقاشی، حمیدرضا آویشی هنرمند مجسمه‌ساز با 3 اثر مجسمه با عنوان‌های آدم و حوا، گفت‌وگوی تمدن‌ها و سیمرغ و صداقت جباری هنرمند نقاش و خوشنویس با 5 اثر نقاشی خط در این دوسالانه حضور جدی دارند. مطلب پیش رو را که ترجمه گزارش خبرنگار یکی از نشریات آلمان از این دوسالانه است با هم می‌خوانیم.

و دنیا باید همان بیرون بماند؛ با همه گرما و گرد و خاک‌‌اش با همه پچ‌پچ کردن‌های بازدیدکنندگانش و با همه ماجراهایی که دوسالانه ونیز امسال به راه انداخته است. فقط تاریکی و آرامش اجازه ورود دارد. درون یک فضای بلند، درست وسط 4 ستون آجری قدیمی، بافته ظریفی از نور با تارو پودی طلایی به چشم می‌خورد؛ درست مانند آنکه اشعه‌های خورشید درون یک جنگل مه گرفته تابیده باشد. این اثر جذاب به هنرمند برزیلی لیگیا پاپ تعلق دارد؛ البته هیچ کس نمی‌تواند این اثر را با دست لمس کند.

به‌طور مداوم اشعه‌های طلایی جدیدی از دل تاریکی ظاهر شده و دوباره در تاریکی ناپدید می‌شوند بستگی به این دارد که از کدام زاویه به آن نگاه کنی. اما نکته جالب اینکه، در تمام مدت تماشای این اثر، گویی به ماهیت هنر می‌نگری به اینکه هنر چگونه پدید می‌آید و چگونه در چشمان ما ظاهر می‌شود و این همان چیزی است که دوسالانه امسال بدان پرداخته و در عنوان خود آن‌را یدک می‌کشد؛ ساختن دنیا.

ممکن است در نگاه اول کمی لوس و بی‌مزه به‌نظر برسد و چنین تصور شود که نمایشگاه ونیز هم به شرکت تجاری چیپو (فروشگاه‌های زنجیره‌ای درآلمان) پیوسته است که هر هفته به مشتریان خود قول یک دنیای جدید می‌دهند اما خوشبختانه هیات امنای نمایشگاه امسال یعنی دانیل بیرن باوم و یوخن فولتس از خطر شعار و کلی‌بافی در امان مانده‌اند چرا که دوسالانه آنها از راه ایجاد حیرت و شگفتی روزگار خود را می‌گذراند؛ به عبارت دیگر از راه مطرح کردن این پرسش حیرت‌انگیز که ما چگونه به دنیا می‌آییم و جهان‌بینی ما چگونه شکل می‌گیرد؟ و بر عکس دنیا چگونه تحت ‌تأثیر این تصویر قرار می‌گیرد؟ نخ‌های طلایی لیگیا پاپ پاسخ این پرسش‌ها را با پارادوکس می‌دهد: اشعه‌های او فقط سوسو نمی‌زند بلکه رفته‌رفته شدت گرفته و مربع‌های بلندی با دیوار‌های نوری روی زمین تشکیل می‌دهد.

گویا این هنرمند قصد دارد برای ما از سحرآمیز بودن عقل سخن بگوید؛ از مسیرهای اسرار آمیزی که ما را به سمت الگوهای نظم در جهان پیش می‌برد. به عقیده کارشناسان آثار ارائه شده در دوسالانه امسال به‌نظر می‌رسد از 3مقوله واهمه‌ای ندارند: جذابیت، تاثیر‌گذاری و اندیشه. درست در سالن دوم، پس از پشت سرگذاشتن صحنه خلقت لیگیا پاپ، بازدید‌کنندگان با نوعی فرار روبه‌رو می‌شوند؛ میشل آنجلو یکی از استادان کهنه کار 12 آیینه در این سالن آویزان کرده است.

این هنرمند می‌خواهد بگوید این آیینه‌ها در واقع نقاشی‌هایی هستند که با نگریستن در آنها به‌وجود خود پی می‌بریم همانطور که روزگاری در باغ عدن از وجود خویش آگاه شده‌ایم. وقتی متفکرانه در مقابل آیینه‌ها ایستاده و به‌خود می‌نگری احساس می‌کنی چیزی در هم می‌شکند طوری که نمی‌توان بیشتر از چند‌لحظه در افکار خود غوطه ور ماند.

درست به همین دلیل است که آنجلو نیز با چکش روی چند تا از آیینه‌ها می‌کوبد. وی این کار را یک حرکت تسکین‌آمیز می‌داند که تلق‌تولوق صدا می‌کند و به این ترتیب آیینه‌ای که تا ابد بی‌عیب و نقص به‌نظر می‌رسید یکباره شکافته می‌شود و بازدید‌کنندگان متوجه می‌شوند که چقدر تماشا کردن خویش در خرده شیشه‌های آیینه برایشان لذت‌بخش است. برای برخی از بازدید‌کنندگان نیز تماشای این صحنه، شاعرانه و گاهی بسیار مبهم به‌نظر می‌رسد.

برخی از بازدید‌کنندگان امسال انتظار دیدن یک دوسالانه اعتراض‌آمیز داشتند که در آن بحران مالی جهان یک شکل هنری به‌خود گرفته باشد و این در حالی است که هیات امنای دو سالانه امسال کوچک‌ترین قدمی در این راستا بر نداشته‌اند و گویا قصد چنین کاری را هم ندارند. بیرن باوم ، فولتس و تیم او ترجیح می‌دهند در آرامش نشاط بخشی به این تمرین بپردازند که چطور می‌توانند به نیروی هنر اعتماد داشته باشند. این نیرو را می‌توان در فضاهایی مانند آنچه هنرمند جوان چینی چو یان خلق کرده است، دید.

در یک فضای سایه وار کم نور نقاط و ارقام با رنگ‌های سبز، قرمز و زرد در تاریکی می‌درخشند. چندین رادیو ، یخچال و رایانه در وضعیت کم مصرف قرارگرفته و متوقف شده‌اند و چون متوقف هستند علاقه ما را به تخیل و به اینکه چه می‌شد اگر... بیدار می‌کنند به‌طوری‌که بازدید‌کنندگان این صحنه بلافاصله این پرسش برایشان مطرح می‌شود که اگر دستگاه‌ها روشن شوند این فضا چه شکلی پیدا خواهد کرد؟

و یا چه می‌شد اگر ما کابل دستگاه را برای همیشه قطع می‌کردیم؟ به عقیده کارشناسان این همان نیروی تخیل است که ما را به چنین فضا‌های احساسی و فکری می‌کشاند نیرویی که دوسالانه امسال با قدرت هر چه تمام‌تر آن را در دسترس قرارداده است؛ همان نیرویی که گاه بچگانه و مضحک و گاه بی‌معنی به‌نظر می‌رسد، درست مانند همان چیزی که هنرمند اهل لهستان الکساندرا میر خلق کرده است.

خانم میر یک میلیون کارت پستال با مناظر طبیعت، از ساحل و آب گرفته تا فیل‌های لب گودال‌های پر از گل و لای و بنادر صنعتی چاپ کرده و همه این کارت‌ها را با کلمه ونیز آراسته است. بسیاری از بازدید‌کنندگان این اثر در حالی‌که لبخند می‌زنند کیف‌های خود را پر از کارت‌پستال‌های خانم میر می‌کنند البته آنها باید هم این کار را بکنند چون از قرار معلوم بازدیدکنندگان، کارت‌پستال‌ها را با خود برده و برای یکدیگر ارسال می‌کنند تا مثلا یک نوع جنگ تصاویر ایجاد شود!

دوسالانه ونیز که 16 خرداد ماه 88 افتتاح شده به‌مدت 6 ماه در شهر ونیز ایتالیا دایر خواهدبود.

zeit.de