تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۱

جوان ۱۸ ساله که دندانساز بود و می خواست دندانپزشک شود، با یک قاچاقچی تبهکار در پارک آشنا شد و پس از بازی عجیب جرات و حقیقت، تبدیل به زورگیرحرفه ای شد.  

همشهری آنلاین؛ حوادث: چند روز قبل ماموران پلیس پایتخت در حال گشت زنی در یکی از خیابان های پایتخت بودند که به دو پسرموتورسوار مشکوک شدند.

سرنشینان موتور کلاه به سر و ماسک به صورت داشتند و پلاک موتورشان را مخدوش کردند. رفتارهایشان اصلا عادی نبود و به نظر می رسید سارق هستند. ماموران به تعقیبشان پرداختند و اقدام به تیراندازی هوایی کردند تا اینکه راکب تعادلش را از دست داد و موتور واژگون شد.

هردو زمین خوردند اما راکب در یک چشم به هم زدن موتور را برداشت و با جا گذاشتن همدستش فرار کرد. ترک نشین موتور که جوانی ۱۸ ساله است در بازجویی ها به زورگیری های سریالی با همدستش اعتراف کرد. او حالا در گفت و گو با همشهری، از جزییات سرقت های سریالی و انگیزه عجیبش می گوید.

با چه شگردی از طعمه هایتان سرقت می کردی؟

من و مهران همدستم با موتور در خیابان ها پرسه می زدیم و با دیدن سوژه ای که به نظر وضع مالی اش خوب می آمد به سمتش می رفتم. با موتور به او می زدیم و در حقیقت تصادف صوری ایجاد می شد. سوژه مان زمین می خورد و سپس من یا مهران با تهدید چاقو نقشه سرقت وسایل با ارزش وی مانند پول، گوشی و... را اجرا می کردیم.

انگیزه ات از سرقت چه بود؟

اگر بگویم نیاز مالی نداشتم، برایتان عجیب نیست؟ راستش من دندانساز هستم و قرار بود درس بخوانم و دندانپزشک شوم اما یک بازی عجیب، مسیر زندگیم را تغییر داد و تبدیل به سارق خفت گیر شدم.

منظورت از بازی عجیب چیست؟

در پارک با مهران همدستم آشنا شدم. اوایل می گفت تاجر است اما بعد فهمیدم دروغ می گوید و یک قاچاقچی حرفه ای مواد مخدر است. او پیشنهاد بازی جرات و حقیقت داد. من جرات را انتخاب کردم و او گفت باید همراه من به سرقت بیایی تا ثابت کنی جرات بالایی دارد. نتوانستم به او نه بگویم. چون اساسا بلد نبودم به کسی نه بگویم. همین شد که مسیر زندگیم تغییر کرد و وارد دنیای خلافکاران شدم.