همشهری آنلاین - گروه سیاسی: پیروزی مسعود پزشکیان در رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری چهاردهم آزمون بسیار بزرگی را پیش پای جبهه اصلاحات قرار داده است. اصلاحطلبان پس از ۳ دوره قهر با انتخابات ۱۳۹۸ مجلس یازدهم، ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و مجلس دوازدهم در ۱۴۰۲، با تایید صلاحیت مسعود پزشکیان در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ بار دیگر به انتخابات پیوند خوردند. آنها برای این انتخابات ۳ نامزد تا قبل از بررسی صلاحیتها معرفی کرده بودند که یک نفر از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت شد.
حضور مسعود پزشکیان در رقابتهای انتخاباتی ۱۴۰۳ پس از ۲۷ سال اصلاحطلبان را وارد میدان کرد و پیروزی او در رقابتها یک بار دیگر مدیریت اصلاحطلبان را در راس قدرت اجرایی کشور قرار داد. دولت ائتلافی اصلاحطلبان با اعتدالگرایان در فاصله سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ سرانجام پرچالشی میان آنان داشت. دولت حسن روحانی اگرچه توانسته بود همه اصلاحطلبان و میانهروها را همراه خود کند، ولی روحانی در دولت دومش به وضوح شاهد از هم گسیختگی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان از یکدیگر بود. وضعیت نابسامان اقتصادی ناشی از تحریمهای دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت آمریکا علیه ایران، نارضایتیهای اجتماعی ناشی از ناآرامیهای خیابانی پس از گران شدن بنزین در سال ۱۳۹۸ و عملکرد پر انتقاد کابینه دوم روحانی باعث شد اصلاحطلبان از نقش حمایتی خارج شوند و تبدیل به منتقد جدی عملکرد دولت روحانی شوند. این شرایط تا آنجا پیش رفت که بخشهای گستردهای از اصلاحطلبان از استراتژی ائتلاف پشیمان شدند و در دولت دوم روحانی تاکید کردند در راهبردهای انتخاباتی آتی خود بهطور حتم نامزد مستقل خودشان را در انتخابات خواهند داشت و نامزد مشترک با اعتدالگرایان نخواهند داشت.
اصلاحطلبان دیکته درست مینویسند؟
انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ آنطور شد که اصلاحطلبان میخواستند و این بار اعتدالگرایان و رهبر معنوی این جریان، حسن روحانی و طیف زیادی از وزرای کابینه دولت او برای اصلاحطلبان جبران کردند و رسما از نامزدی مسعود پزشکیان در این انتخابات حمایت کردند. مشق ریاستجمهوری اصلاحطلبان چگونه خواهد بود؟ این مهمترین سوالی است که همپای قدرت گرفتن دوباره آنها پس از ۳ دهه مطرح میشود و آینده سیاسی این جریان را ترسیم میکند. طیف گستردهای از اصلاحطلبان از این دوره با عنوان آخرین فرصت یاد کردهاند و حتی از برچسب پایان سیاست برای دوره پزشکیان استفاده میکنند، به این معنا که پیروزی و سقوط پزشکیان نتیجه بسیار مستقیمی در سرنوشت این جریان و حتی کشور خواهد داشت. آنها با نقد شدید و اساسی دولت سیدابراهیم رئیسی و توصیفات بحرانزده از اقتصاد کشور و نارضایتیهای اجتماعی، مسئولیت سنگینی بر دوش دولت اصلاحات گذاشتهاند و سطح انتظارات گستردهای در جامعه نسبت به خود ایجاد کردهاند. اصلاحطلبان با پیروزی پزشکیان در انتخابات پا در راه بیبازگشتی گذاشتهاند که این بار دیگر در قامت منتقدان همیشگی دولتهای سابق قرار ندارند، بلکه خود مقام مسئول حاکمیتی هستند و این بار آنها هستند که مورد مطالبه قرار میگیرند.
واکنش اصلاحطلبان به مطالبهگری حامیان و انتقادات مخالفان چطور خواهد بود؟ سوالاتی از این دست همگی گویای میدان و آزمون جدی و جدیدی است که پیش پای اصلاحطلبان گشوده شده است. اصلاحطلبان با ریاستجمهوری پزشکیان امتحان میشوند که اصطلاحا چند مرده حلاج خواهند بود. آیا همانند دولت حسن روحانی که منتقد سرسخت دولت او در سالهای پایانی فعالیتش شده بودند عمل خواهند کرد یا مسئولیت دولت پزشکیان را برعهده خواهند گرفت.
شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان که در سال ۱۳۹۴ به ریاست محمدرضا عارف تشکیل شد، توانست در انتخابات مجلس، شورای شهر و ریاستجمهوری موفقیتهایی به دست آورد. پیروزی سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ پایانی بر این دوره از فعالیت اصلاحطلبان در کشور بود. ضد تبلیغات گسترده اصولگرایان علیه عملکرد دولت حسن روحانی حداقل در کوتاه مدت شانسی برای بازگشت اصلاحطلبان باقی نگذاشته بود. با این حال سانحه سقوط بالگرد سیدابراهیم رئیسی و پایان زودهنگام عمر دولت سیزدهم، خیلی زود فضای سیاسی کشور را وارد یک رقابت جدید کرد.
اصلاحطلبان با کدام شرایط وارد دور جدید حیات سیاسی خود شدند؟ آنها با خود انتقادی گستردهای که نسبت به پیمان قبلی خودشان با دولت حسن روحانی داشتند، با میثاقنامه انتخاباتی مستقل خودشان پا به عرصه رقابتهای ۱۴۰۳ گذاشتند.
۳ بند میثاقنامهای که نامزدهای جبهه اصلاحات از جمله مسعود پزشکیان در مورد آنها با جبهه اصلاحات به توافق رسیده بودند تا نامزد رسمی این جریان سیاسی در انتخابات باشند دربرگیرنده نکات زیر بود:
نخست اینکه به منظور اجرای فصل سوم قانون اساسی یعنی تامین کلیه حقوق ملت ایران از جمله: حق حاکمیت ملی، حق آزادی بیان، حق استفاده از فرصت های برابر فارغ از جنسیت، قومیت و مذهب، گرایش سیاسی و اصلاح ساختارها، سیاستها و عملکردها همه توان خود را بکار گیرم.
دوم، برای قدرتمند شدن جامعه مدنی ایران که از لوازم دولت توانمند است، بکوشم و تقویت جامعه مدنی را از اولویتهای دولت خود بدانم.
و سوم، حل مشکلات معیشتی و تامین رفاه و کاهش آلام مردم ایران را با اصلاح اقتصاد سیاسی کشور و نیز تعامل سازنده با جهان در رأس اولویت های دولت خود قرار دهم.
او در دیدار اعضای ستادهای مردمی خود گفته است «انتخاب مسئولان برای ما معضلی شده است، چون شعار دادیم انتخاب برتر میکنیم، به همه هم میگوییم کمک کنید، همه هم آدمهای خودشان را معرفی میکنند. چهجور باید چهکار کنیم، نمیدانم. قدم اول این است که ما کابینهای که در آن وفاق ملی باشد، انتخاب کنیم، یعنی باید کاری کنیم تا به آن وفاقی که از آن حرف میزدیم و آن شعاری که میگفتیم مملکت با یک گروه، دسته و جناح اداره نمیشود، پایبند باشیم، نکند خودمان یک گروه، یک جناح و یک دسته بشویم و نتوانیم کار کنیم. باید کابینهای شکل دهیم که خوبان و آنهایی که از جناحهای مختلف معرفی میشوند، تجربه و علم دارند و صادق هستند، انتخاب کنیم و کابینهای تشکیل دهیم که به سمت سیاستهایی که مقام معظم رهبری تعیین کرده است، حرکت کنیم.»
صحبت پزشکیان از تشکیل دولت وفاق ملی با رویکرد دولت حسن روحانی در تشکیل دولت فراجناحی شباهتهایی نشان میدهد، با میثاقنامهای که در جبهه اصلاحات امضا کرده است تعارضی ندارد؛ اما آیا او خواهد توانست مطالبه طیفهای مختلف اصلاحطلبی از گروههای تندرو تا میانهروتر آنها را در تشکیل کابینه برآورده سازد؟ آیا جبهه اصلاحات میتواند پاسخگوی دولت وفاق ملی او با حضور وزرایی از همه جناحها باشد؟ دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان تجربه جدید و فصل متفاوتی را در گرد هم آوردن همه این اهداف دور هم ترسیم میکند، آن هم ذیل چتر اصلاحطلبی خالص با رئیسجمهور خاص اصلاحطلبان.
رئیسجمهور منتخب در جلسه دفاعیات نامزدی خودش در جبهه اصلاحات نیز درباره دیدگاههایش صریح صحبت کرده بود. او قبل از انتخابات ۱۵ تیرماه در یکی از سخنرانیهای انتخاباتیاش گفته بود «من در جلسه جبهه اصلاحات گفتم که من در ابتدا اصولگرا هستم و اصولی که به آن اعتقاد دارم حق و عدالت است. همچنین گفتهام که اصلاحات را با تمام وجود باور دارم چرا که حق و عدالت وجود ندارد و باید اصلاح کنیم.»