به گزارش همشهری آنلاین، زن ۴۴ ساله درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت: اگرچه پدر و مادرم کمسواد بودند، اما فرهنگ بالایی داشتند و من در خانوادهای بزرگ شدم که عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند به طوری که همه خواهران و برادرانم اکنون زندگی آرام و شیرینی دارند.
اما من از همان دوران نوجوانی غرور عجیبی داشتم و همواره خواستههایم را به دیگران تحمیل میکردم تا جایی که چند سال بعد از آغاز زندگی مشترک با همسرم به خاطر انتخاب محل سکونت دچار اختلاف شدیم.
آن زمان پسرم ۸ سال بیشتر نداشت و در کلاس دوم ابتدایی تحصیل میکرد. شوهرم قصد داشت منزلی را در نزدیکی محل کارش اجاره کند ولی من اصرار داشتم که باید در محله سکونت پدر و مادرم خانهای اجاره کنیم تا هر زمان که نیاز باشد به پدر و مادرم سر بزنم چراکه نمیتوانستم دوری آنها را تحمل کنم.
این موضوع به کشمکش و مشاجرههای بین من و سیاوش تبدیل شد. من از خواستههایم کوتاه نیامدم و درخواست طلاق دادم. بالاخره با همین غرور و لجبازی کودکانه از سیاوش طلاق گرفتم و حضانت پسرم را نیز پذیرفتم.
مدتی بعد با مرد دیگری ازدواج کردم که ۲ فرزند داشت و از بداخلاقی و بدرفتاریهای همسرش نالان بود. بابک ادعا می کرد دیگر نمیتواند با رفتارهای تند و بدخوییهای همسرش کنار بیاید به همین دلیل منزلی برای من اجاره کرد و به ندرت به همسر اولش سر میزد به گونهای که فرزندانش آرزو داشتند شبی را در کنار پدرشان به صبح برسانند. حتی زمانی که دختر بزرگش ازدواج کرد، او باز هم نسبت به فرزندانش بیتوجهی میکرد.
در این میان پسر من هم بیشتر اوقاتش را در خانه پدربزرگش سپری میکرد و گاهی نیز به منزل ما میآمد چراکه با ناپدریش مشکل داشت و مدام با او مشاجره میکرد. این اختلافات موجب شد بابک به من بیتوجهی کند و دیگر حتی مخارج زندگی را هم نمیپرداخت و این موضوع به ناسازگاریهای ما در زندگی دامن میزد.
اختلافات من و همسرم از ۳ ماه قبل زمانی شدت گرفت که او پسرم را برای همیشه از خانه بیرون کرد و از او خواست دیگر هیچگاه به منزل ما قدم نگذارد. این ماجرا منجر به درگیری شدیدی شد تا جایی که شوهرم پسر ۲۴ سالهام را کتک زد و بدن او را کبود کرد.
وقتی این کبودیها را میبینم با آه و افسوس به گذشتهام میاندیشم که ای کاش غرور و لجبازی را در زمان جوانی کنار میگذاشتم و آیندهام را نابود نمیکردم. حالا هم به دختران جوان می گویم مشکلات بعد از طلاق بسیار وحشتناکتر از چیزی است که برای آن قصد طلاق دارید. ابتدا به آینده فکر کنید و بعد تصمیم بگیرید.
با دستور سرهنگ محمد ولیان (رئیس کلانتری مصلای مشهد) بررسیهای قانونی و اقدامات مشاورهای در این باره در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.