همشهری آنلاین - حوادث: شروع این پرونده به شهریور سال ۱۳۷۲ برمی گردد. در آن زمان گزارش قتلی زنی به پلیس پایتخت اعلام شد. مقتول زنی جوان بود که با همسر و دختر خردسالش در طبقه ساختمانی زندگی می کردند.
همسر این زن به ماموریت کاری رفته و شب حادثه زن جوان به همراه دختر خردسالش در خانه تنها بودند. آن شب متهم که مردی آشنا بود، با تخریب قفل در ورودی، قدم درآپارتمان زن جوان شد تا طلا و جواهرات وی را به سرقت ببرد. سارق سعی می کرد بدون سر و صدا، خانه را جست و جو کرده و اموال قیمتی را پیدا کند اما زن جوان با شنیدن سر و صدا از خواب پریده و با سارق درگیر شد.
جدال سارق و مالباخته پایان مرگباری داشت که در آن سارق با روسری، زن جوان را خفه کرد و سپس بخشی از اموال قیمتی مانند پول و طلاهای زن جوان و دخترش را به سرقت برد. صبح روز بعد همسایه ها با شنیدن صدای گریه دختر خردسال وارد آپارتمان زن جوان که در آن نیمه باز بود، شدند و با دیدن پیکر بی جان او پلیس را خبر کردند. از همان زمان تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری آغاز شد تا اینکه ماموران با توجه به سرنخ های موجود موفق شدند قاتل را که مردی آشنا بود، شناسایی و دستگیر کنند.
اعتراف
او برادر یکی از همسایه های مقتول بود که در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد. او گفت: مدت ها بود که دچار مشکلات مالی شده بودم. وقتی فهمیدم شوهر این زن برای انجام ماموریت کاری از تهران خارج شده و به شهرستان رفته است، نقشه سرقت کشیدم.
وی ادامه داد: آن شب مهمان خانه برادرم که در همسایگی مقتول زندگی می کرد، شدم. آخر شب برای انجام نقشه سرفت وارد عمل شدم اما فکر نمی کردم زن جوان بیدار شود و من ناچار شوم جانش را بگیرم. نقشه من سرقت بود اما به جنایت منجر شد. درواقع مقتول بیدار شد و بیدار شدن او به قیمت جان او و قاتل شدن من تمام شد.
قصاص
متهم پس از اقرار به جنایت با انگیزه سرقت، روانه زندان شد و پس از مدتی پای میز محاکمه رفت. مرد جنایتکار با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد و با قطعی شدن رای، شمارش معکوس برای قصاص وی شروع شد.
اما مادر مقتول که یکی از اولیای دم بود جانش را از دست داد. از سوی دیگر فرزندان این زن (مادر مقتول) و دختر مقتول نیز که اولیای دم محسوب می شوند، پیگیر پرونده و اجرای حکم قصاص قاتل نشدند. از آن زمان بیش از ۳۰ سال می گذرد و مرد محکوم به قصاص در آستانه ۵۷ سالگی است. او ۳۱ سال است که زندگیش پشت میله های زندان گذشته و از این بلاتکلیفی خسته شده است. به همین دلیل چند روز قبل نامه ای در زندان نوشت و از مسئولان قضایی خواست تا هرچه زودتر تکلیفش را مشخص کنند؛ یا قصاص شود یا اولیای دم گذشت کنند و یا از زندان آزاد شود.
پس از درخواست این مرد زندان، دادیار شعبه اول اجرای احکام دادسرای جنایی، نامه درخواست او را به دادگاه کیفری فرستاده تا در این پرونده، قضات دادگاه تعیین تکلیف کنند.