تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۲

دعوای دو رقیب عشقی در جایگاه سوخت، پایان خوشی نداشت و با جنایت پایان یافت.

همشهری آنلاین؛ حوادث: شامگاه ششم مرداد ماه، به قاضی محسن اختیاری، بازپرس ویژه قتل تهران خبر رسید که پسر جونی در جریان یک درگیری به قتل رسیده است. با دستور قاضی جنایی تحقیقات آغاز و مشخص شد که مقتول جوانی حدودا ۱۸ ساله است که به دلیل تصادف عمدی و ضربه ای که به سرش وارد شده، جان باخته است. اما این تصادف عمدی چطور رخ داده بود؟

دوئل عشقی در پمپ بنزین

در بررسی‌ کارآگاهان معلوم شد که مقتول شاهرخ نام داشت. او چند وقتی می شد که با دختر ۱۷ ساله ای به نام پرستو آشنا و به وی علاقمند شده بود. این دو نفر اما به تازگی دچار اختلافاتی با یکدیگر شده بودند و پس از بحث با هم قهر کرده بودند. دختر ۱۷ساله پس از قهر با شاهرخ، با پسری به نام آراد که جوانی ۲۱ ساله بود و در محله شان زندگی می کرد، دوست شده بود. آن شب پرستو با آراد قرار گذاشته و سوار ماشین وی شده بود تا با هم چرخی در خیابان های پایتخت بزنند. اما در بین راه بنزین ماشین تمام شد و آنها وارد یک جایگاه سوخت در شرق تهران شدند. از قضا شاهرخ(مقتول) که با دوستش سوار بر موتور سیکلت بودند نیز برای پر کردن باک موتور وارد پمپ بنزین شدند. در آنجا بود که ناگهان شاهرخ، دختر موردعلاقه اش را سوار بر پراید مشکی که آراد راننده‌اش بود، دید و به شدت خشمگین شد. او به سمت ماشین رفته و با سرنشینان آن درگیر شد. در این شرایط آراد، سوار ماشین شد، پایش را روی پدال گاز گذاشت تا هرچه زودتر جایگاه سوخت را ترک کند. شاهرخ برای اینکه ماشین را متوقف کند و مانع فرار آنها شود، از صندوق عقب پراید آویزان شد و با این شرایط، آراد به فرار خود ادامه داد. این درحالی بود که شاهرخ مدام فریاد می زد و از آراد می خواست تا ماشین متوقف کند اما سرعت ماشین هر لحظه بیشتر می‌شد و راننده با حرکات مارپیچ و پر خطر به رانندگی خود ادامه داد تا اینکه در نهایت دست شاهرخ رها و به زمین پرت شد. بر اثر این اتفاق سر وی به شدت با جدول برخورد که در نهایت منجر به مرگ وی شد.

با به دست آمدن این اطلاعات، دستور بازداشت راننده پراید صادر و او مدتی کوتاهی پس از حادثه راهی اداره پلیس شد و در حالی که اشک می‌ریخت، خودش را تسلیم کرد. با دستگیری پسر جوان، تحقیقات تکمیلی درباره این پرونده ادامه دارد.

پشیمانم

آراد متهم به قتل است اما می‌گوید هرگز قصد جنایت نداشته و شب حادثه فقط می‌خواسته از دست رقیب عشقی‌اش فرار کند. گفت‌وگو با او را بخوانید.

چه شد که به اتهام قتل بازداشت شدی؟

باور کنید قصد قتل نداشتم. من از ترسم فرار کردم تا دعوای جدی رخ ندهد اما شاهرخ خودش را پرت کرد روی صندوق عقب ماشینم. با این حال فکر نمی کردم که او در نهایت پرت می شود روی زمین و جانش را از دست می دهد. نمی دانید چقدر عذاب وجدان دارم و وحشت زده ام.

مقتول را می شناختی؟

او در محله ما زندگی می کرد اما نمی دانستم با دختر موردعلاقه من رابطه دوستی داشته است. فکر می کنم خیلی آدم های بدشانسی هستیم که آن شب، بنزین تمام کردیم و وارد آن پمپ بنزین شدیم و همدیگر را دیدیم. اگر بنزین ماشین من یا موتور آنها تمام نمی شد، قطعا همدیگر را نمی دیدیم و این اتفاق رخ نمی‌داد.

چرا، بعد از اینکه شاهرخ، پرت شد روی زمین فرار کردی؟

ترسیده بودم.

به کجا فرار کردی؟

من و پرستو به شدت ترسیده بودیم. او را رساندم مقابل خانه اش و بعد رفتم پیش عمویم. با عمویم رابطه صمیمانه ای دارم. رفتم با او صحبت کنم و بپرسم که باید چه کار کنم. تا آن لحظه اصلا خبر نداشتم که شاهرخ در این حادثه جانش را از دست داده است. عمویم از من خواست تا خودم را معرفی کنم و من هم راهی اداره پلیس شدم. در آنجا بود که فهمیدم چه اتفاق وحشتناکی رخ داده است، در حالی که اصلا قصد کشتن کسی را نداشتم. خیلی پشیمانم.