بنی‌صدر، برای تبدیل شدن به رئیس‌جمهور تراز چیزی کم نداشت. در این میان اما، آنچه موجب شد که اولین رئیس‌جمهور اسلامی ایران، چنین فرجامی یابد؛ غرور و خودشگفتی بی‌پایان وی بود!

به گزارش همشهری آنلاین، روزنلامه جوان نوشت: ۴۳ سال پیش در ایامی اینچنین، ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور سابق ایران، پس از شکست مطلق در عرصه سیاسی و مدتی اختفا در تهران، همراه با مسعود رجوی سرکرده منافقین، از ایران گریخت. این اقدام اما، اقراری گویا به گرفتار آمدن در بن‌بست و تلاشی برای به درآمدن از آن قلمداد می‌گشت. مقال پی‌آمده می‌کوشد تا با مروری بر تحلیل‌ها در این‌باره به روایت زمینه‌ها و چند و، چون این رویداد بپردازد..

از احراز ریاست جمهوری تا فرار از ایران

در اینگونه بررسی‌ها و در گام نخست، تلاش می‌شود تا سابقه‌ای از ماجرا مورد اشارت قرارگیرد که مخاطب بستر وقایع را به نیکی بشناسد و بتواند درباره آن به داوری نشیند. در این بخش نیز بیم و امیدهای انتخاب ابوالحسن‌بنی‌صدر، از آغاز گزینش تا فرار وی از ایران، بازنمایی شده است. محمد ساجدی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در این فقره معتقد است:

«اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران، در روز ۵ بهمن ۱۳۵۸ به فاصله یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد. این انتخابات در شرایطی برگزار شد که دولت موقت مهندس مهدی بازرگان، استعفا داده و مدیریت نظام بر عهده شورای انقلاب محول شده بود. ابوالحسن بنی‌صدر، سید احمد مدنی، حسن حبیبی، داریوش فروهر، صادق طباطبائی، محمد مکری، کاظم‌سامی و صادق قطب‌زاده، کاندیداهای شاخص اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری بودند. در این انتخابات از مجموع بیش از ۱۴ میلیون رأی مأخوذه، بنی‌صدر با بیش از ۱۰ میلیون رأی به عنوان نخستین رئیس‌جمهوری انتخاب شد. بنی‌صدر فارغ‌التحصیل رشته اقتصاد، از دانشگاه‌های فرانسه بود. او که ۲۰ سال از عمر خود را در فرانسه گذرانده بود؛ در بهمن ۱۳۵۷ و همراه با هیئت همراه امام خمینی (ره) به تهران آمد و با مصاحبه‌ها و مناظره‌های سیاسی‌اش، چهره‌ای شاخص شد. ریاست جمهوری او رسماً از ۱۵ بهمن ۱۳۵۸ که وی در برابر امام خمینی سوگند یاد کرد؛ آغاز شد. در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری نامبرده، رهبر انقلاب طی سخنانی فرمودند: من از آقای بنی‌صدر می‌خواهم که مابین قبل و بعد از ریاست جمهوری، در احوال روحی ایشان تفاوتی ایجاد نشود... با این حال و علیرغم اینگونه هشدارها، ریاست جمهوری بنی‌صدر تنها ۱۷ ماه به طول انجامید! وی در طول این مدت، از یکسو با میدان دادن به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و دیگر گروه‌های ضد انقلاب، سبب تقویت آنان گردید و از سوی دیگر در برابر اکثر مصوبات مجلس شورای اسلامی، قوه قضاییه، شورای نگهبان و برخی دیگر از نهادهای برخاسته از انقلاب ایستادگی کرد. با تکروی‌ها، انحصارطلبی‌ها و قانون شکنی‌هایی که بنی‌صدر داشت؛ ذهن نیروهای معتقد به انقلاب و امام نسبت به وی بدبین شد، همچنین با کارشکنی‌هایی که وی در جبهه‌های جنگ تحمیلی از خود نشان داد، امام و مردم را نسبت به خود ناامید ساخت. این عملکرد باعث شد تا امام خمینی طی حکمی، وی را از سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برکنار سازند. چند روز پس از برکناری بنی‌صدر، ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی به دست عوامل سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، در جریان یک بمب‌گذاری منفجر شد و آیت‌الله‌بهشتی همراه با ۷۲ نفر از مسئولان مملکتی به شهادت رسیدند. پس از این حادثه بنی‌صدر تا لحظه فرار از ایران؛ مخفی شد. امام خمینی ۱۰ روز پس از این حکم، با حکم دیگری بنی صدر را از مقام ریاست جمهوری عزل کردند. بنی صدر یک ماه پس از عزل از سوی امام خمینی، از کشور گریخت. وی در هفتم مرداد ۱۳۶۰ و همراه با مسعود رجوی سرکرده سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، تهران را به قصد پاریس ترک کرد. فرار بنی‌صدر، یک ماه پس از خلع وی از ریاست جمهوری از سوی امام و پنج روز پس از انتخاب شهید محمدعلی رجایی به ریاست جمهوری اسلامی ایران، صورت گرفت. بنی‌صدر ساعت ۲۲ چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۶۰، با یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ به خلبانی سرهنگ معزی ـ خلبان ویژه شاه ـ از کشور گریخت. معزی در دی ماه ۱۳۵۷ و پس از آنکه شاه را به مصر و سپس به مراکش برد؛ در بازگشت از مراکش، با تظاهر به جانبداری از انقلاب اسلامی به ایران بازگشت. بنی صدر هنگام ورود به فرودگاه مهرآباد برای فرار از کشور، سوار بر اتومبیل وانت و ملبس به لباس زنانه بود. در نگاهی کلی باید گفت که بنی صدر در ۵ بهمن ۱۳۵۸ به ریاست جمهوری رسید، در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ با حکم امام از فرماندهی کل قوا برکنار شد، در اول تیر ۱۳۶۰ به دنبال تصویب طرح عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی و به حکم امام خمینی، از ریاست جمهوری عزل شد و در هفتم مرداد ۱۳۶۰ از ایران گریخت‌...».

در دل من، جز عشق و صمیمیت به امام نیست!

در نگاهی کلی می‌توان گفت که بنی صدر برای تبدیل شدن به رئیس‌جمهور تراز چیزی کم نداشت. در مراوده با امام خمینی و بستگان ایشان، پرسابقه بود. جمعی از علما و روحانیون نیز از وی حمایت می‌کردند. بخشی از بدنه اجتماعی هم، او را از نظریه پردازان مسلمان و دارای سابقه مبارزه با رژیم گذشته می‌شناختند. در این میان اما، آنچه موجب شد که اولین رئیس‌جمهور اسلامی ایران چنین فرجامی یابد، غرور و خودشگفتی بی‌پایان وی بود! امری که پیش‌تر درباره آن، رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری سخن گفته بود. در مقالی بر تارنمای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این‌باره می‌خوانیم:

«شهوت قدرت، چنان در ابوالحسن بنی‌صدر ریشه دوانیده بود که حتی می‌خواست از طریق دفتر همکاری‌های مردم با رئیس‌جمهور، قوه مقننه را زیر نفوذ خود داشته باشد که البته به دلیل قطع حمایت جامعه روحانیت مبارز از فهرست او با نام ائتلاف بزرگ، عملاً ناکام ماند. بنی‌صدر چنان دچار خودبزرگ‌بینی شده بود که امام امت (ره) در یکی از سخنرانی‌هایشان به طور غیرمستقیم خطاب به وی فرمودند: هی نگویید من، بگویید مکتب من! بنی‌صدر حتی در واکنش به کسانی که او را مخالف امام می‌دانستند، با غرور تمام می‌گفت: حالا تبلیغ می‌کنند که نخستین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، با بنیان‌گذار این جمهوری مخالف است، چه جای تعجب! آن‌ها که این تبلیغات را می‌کنند، راه معاویه را می‌روند و من به آن‌ها می‌گویم خیلی کوشیدند و زحمت کشیدند، ولی به خواست خدا که توکل ما به اوست، شکست کامل خوردید! در دل من که خود را فرزند امام می‌دانم، جز عشق و صمیمیت به امام نیست و در فکر من هیچ نمی‌گذرد، جز اینکه خواست او به اجرا درآید!... وی حتی معتقد بود که روحانیت باید به درس و بحث بپردازند و مدیریت کلان کشور را به او بسپارند. دوران ریاست جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر، اگر چه چندان به طول نینجامید، اما بستر تحولات نامطلوبی از ناحیه وی و همفکرانش بود که خوشبختانه با درایت امام و یاران انقلاب، اثرات آن در نهایت خنثی شد. درباره اولین رئیس‌جمهور ایران که بر اساس اسناد به دست آمده از سفارت امریکا، از قبل با سازمان سیا روابط گسترده‌ای داشته است؛ باید گفت: دوران ریاست وی بر اجرائیات کشور، نه تنها دارای تحولات مثبت و رو به جلویی نبوده، بلکه همانطور که گفته شد به دلیل نقش آفرینی بنی‌صدر در متشنج کردن اوضاع کشور، مضرات حضور او و تفکر وی و جریان منافقان روشنفکر مآب برهمگان روشن بود. مخالفت‌های او با مواضع امام، حتی از مسائل داخلی فراتر می‌رفت به گونه‌ای که در جریان تسخیر سفارت امریکا از سوی دانشجویان پیروخط امام و گروگان‌گیری اعضای سفارت، در مصاحبه‌ای بر موضع‌گیری خصمانه‌اش علیه اقدام پیروان خط امام تأکید کرد و چنین گفت: مسئله گروگان‌گیری از دیدگاه من، یک ضعف است و نه یک قوت!... تفاوت‌های ۱۸۰ درجه‌ای تفکر بنی‌صدر با اندیشه ناب امام که در روح قانون اساسی نیز دمیده شده بود، باعث می‌شد تا مردم نیز که خود را تابع ولایت فقیه نه خودخواهی‌های آقای رئیس‌جمهور می‌دانستند، روز به روز از او فاصله بگیرند. مدیریت بنی‌صدر، در تحولات کشور نیز برگرفته شده از اندیشه غیر ولایی و حتی ضد ولایی‌اش بود و تحصیلات در غرب و روحیه منافقانه، تأثیر بسیاری بر این واقعیت گذاشته بود. از این منظر دوره او را، باید دوره ناملایماتی توصیف کرد که در مرتبه نخست، مردم از آن لطمه دیدند. بالاخره اول تیرماه سال ۶۰، پایان دوران فردی بود که غرور و توهم برخورداری از پایگاه مردمی، او را بر آن داشته بود تا با حرکت‌های عوام فریبانه و جدا نمودن امت از امام، نبض حرکت انقلاب را به دست گیرد که البته سرانجام با لباس زنانه راه فرار را درپیش گرفت و به همراه مسعود رجوی، سر از پاریس درآورد!...».

شبانگاه ۷ مرداد ۶۰، دفن آرزوها در فرودگاه تهران!

آنان که وقایع خرداد ۱۳۶۰ را از نزدیک مشاهده می‌کردند، می‌دانستند که ادعای ابوالحسن بنی‌صدر مبنی بر حمایت حداکثری مردم از وی، تا چه حد بی‌پایه و گزاف است. هم از این روی اختفای او درپی ناکامی دستور به مقاومت یا اعلام جنگ مسلحانه منافقین، کاملاً طبیعی و پیش‌بینی پذیر می‌نمود. بنی‌صدر در آن دوره، اختیار خود را به دست رجوی سپرد و از این هم پیمانی، جز غبن و بدنامی نصیب خویش نساخت. در مقالی بر تارنمای مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ماجرا به ترتیب پی آمده روایت شده است:

«عزل بنی صدر، در واقع آغاز زندگی مخفی وی به مدت پنج هفته بود. در این دوره، هیچ‌کس از محل اختفای وی مطلع نبود. رجوی بعدها گفت: مجاهدین خلق، بنی‌صدر را پس از برکناری از ریاست جمهوری، در خانه‌ای واقع در مرکز تهران پنهان کرده بودند! در آن دوره هر روز سندی تازه برای اثبات عدم کفایت وی در مطبوعات منتشر می‌شد؛ اما نامبرده که تا پیش از آن کمتر اتهامی را بی‌پاسخ می‌گذاشت؛ در آن شرایط ترجیح داده بود که سکوت کند! وقایع ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ فضایی به وجود آورده بود که خشم مردم از بنی‌صدر و مجاهدین روز به روز افزوده می‌شد و برخی شعار اعدام بنی‌صدر را سر می‌دادند. در چنین فضایی بود که حدود یک هفته پس از انتخاب شهید محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، بنی‌صدر از کشور خارج شد. وی و مسعود رجوی، در روز چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۶۰، با یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ به خلبانی سرهنگ معزی خلبان ویژه شاه، برای همیشه از ایران رفتند. معزی در دی ماه ۱۳۵۷ و پس از آنکه شاه را به مصر و سپس به مراکش برد، در بازگشت از مراکش با تظاهر به جانبداری از انقلاب اسلامی، وارد کشور شد، اما در مرداد ۶۰ در عملیات خارج کردن بنی صدر و رجوی از کشور، نقش محوری را ایفا کرد! بنی صدر پس از فرود هواپیما در فرانسه به خانه‌اش در کشن واقع در ۳کیلومتری جنوب پاریس وارد شد. رئیس‌جمهور معزول ایران در ساعت ۱۰:۱۵ به وقت محلی، با یک اتومبیل دولتی و به همراه تعدادی پلیس که اتومبیل او را محافظت می‌کردند، وارد آپارتمان سه خوابه‌اش در طبقه اول یک ساختمان متوسط در خیابان دوپون رویال شد که ۴۰ پلیس فرانسه از آن حفاظت می‌کردند! عمه، خواهر و دو دختر بنی‌صدر، در پاریس زندگی می‌کردند و از ۲۰ ژوئیه یعنی دو روز پس از آنکه دادستان تهران گفت بنی‌صدر ناپدید شده است؛ پلیس با جلیقه ضدگلوله به حراست از این خانه پرداخته بود. در فردای آن روز کانال دو تلویزیون فرانسه، بنی‌صدر را نشان داد در حالی که سبیلش را تراشیده و در کنار مسعود رجوی، سلامتیان و سرهنگ معزی ایستاده بود! وی در پاسخ به سؤالات خبرنگاران گفت: یک روز قبل، ساعت شش بعدازظهر به وقت تهران به من خبر پرواز را دادند؛ از این رو من در ساعت ۲۰:۳۰ سوار هواپیما شدم و در ساعت ۲۲:۳۰ به سوی فرانسه پرواز کردیم... سرهنگ بهزاد معزی، خلبان هواپیمای نظامی - که بنی‌صدر را به پاریس برد- قبل از اینکه در فرانسه فرود آید؛ با رادیو به مقام‌های فرانسوی اطلاع داده بود که حامل رئیس‌جمهور سابق ایران است؛ که خواستار پناهندگی سیاسی از فرانسه است. وی پس از فرود آمدن در خاک فرانسه و در گفتگو با خبرنگاران به تشریح طرح فرار پرداخت. معزی که خود را یکی از طرفداران منافقین (مجاهدین خلق) معرفی می‌کرد، با بیان اینکه برنامه فرار از چندی قبل با دقت از سوی طرفداران بنی‌صدر در نیروهای مسلح و اعضای گارد سابق رئیس‌جمهوری سازمان داده شده بود؛ گفت: صبح روز سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۶۰، یک نقشه پرواز آموزشی سوخت‌گیری شبانه را طراحی کردم و چهار نفر دیگر از خدمه هواپیما را نیز در جریان گذاشتم. عصر روز موعود مطابق معمول به پایگاه هوایی رفتیم؛ تا خود را برای یک پرواز عادی آماده کنیم. مخازن سوخت را پر و همه چیز را مرتب کردیم. در ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه موفق شدیم، تا بنی‌صدر را به طور پنهانی وارد هواپیما کرده و آنجا پنهان کنیم و سرانجام در ساعت ۲۲:۳۰، از باند فرودگاه برخاستیم و نخستین مرحله مأموریت خود را همانطور که طرح‌ریزی کرده بودیم، با موفقیت به انجام رساندیم... معزی ادامه داد: با پرواز در ارتفاع کم، موفق شدیم از حریم ایران بگذریم، بدون آنکه هواپیما به وسیله رادارها ردیابی شود. بعد از گذشتن از فراز ترکیه، شرق مدیترانه، قبرس، در یونان رادارهای این کشور برای نخستین بار هواپیما را مشاهده کردند!...».

«زنانه پوشی» به هنگام فرار؟

از آن هنگام که خبر فرار بنی‌صدر در رسانه‌ها نشر یافت؛ برخی مسئولان و تحلیلگران زنانه پوشی وی را محتمل و حتی قطعی می‌دانستند. رئیس‌جمهور سابق، اما در ماه‌ها و سالیان بعد به تکذیب این امر پرداخت. سخنانی که با قرائن موجود، ناسازگاری داشت. منبع پیشین در ادامه، سخنان بنی‌صدر در این‌باره را نیز عیارسنجی کرده است:

«در آن زمان روایت‌های بسیاری از چگونگی فرار بنی‌صدر منتشر شد؛ از جمله اینکه وی هنگام فرار از کشور، سوار بر اتومبیل وانت و ملبس به لباس زنانه بوده است! اما ابوالحسن بنی‌صدر، این موضوع را رد می‌کند. بنی‌صدر در مورد خروج‌اش از ایران با لباس زنانه به صدای امریکا گفته است: من با لباس نظامی از ایران خارج شدم!... وی دلایل خود را برای رد این ادعا اینچنین برشمرد: «یک: ممکن نبود بشود با لباس زنانه وارد پایگاه هوایی تهران شد. دو: ما چهارنفر در خودرو بودیم و اگر همه لباس زنانه داشتند؛ خیلی جلب توجه می‌کرد، حتی اگر یکی از آن‌ها هم لباس زنانه می‌داشت؛ جلب توجه می‌کرد و کسی که دم در ایستاده بود؛ حساس می‌شد تا بفهمد او کیست. سه: ورود به آن پایگاه، با کارت مخصوص ممکن بود. یعنی اگر با لباس نظامی هم می‌خواستید وارد شوید؛ اگر کارت نداشتید، شما را راه نمی‌دادند. یکی از افراد فداکار آن پایگاه، کارتش را در اختیار من قرار داده بود. چهار: ساعت ۱۰ شب آن هواپیما پرواز کرد، ما ساعت هشت وارد پایگاه شدیم و مدتی هم در محوطه فرودگاه، چهار نفری و همراه با یکی دو نفر دیگر، از افراد پایگاه که اطلاع داشتند؛ یک حلقه‌ای ایجاد شد و آنجا بودیم. تصور کنید اگر با لباس زنانه بودیم، جلب توجه می‌کرد... با این حال، فیلم و عکس‌هایی که از بنی‌صدر بعد از فرار از ایران منتشر شده به گونه‌ای است که احتمال زنانه پوشی وی را تقویت می‌کند. در این تصاویر، بنی‌صدر سبیل‌های خود را تراشیده و به نظر می‌رسد که ابروهایش را هم برداشته است!...».

کلام آخر

نظام جمهوری اسلامی، بر مردم و ارزش‌های کلان خویش استوار است و نه مسئولان و الزاماً عملکرد آنان. تجربه ۴۵ سال اخیر نیز نشان داده؛ که دچارشدن کارگزاران به عقب‌گرد و انحراف، بر حرکت کلی سیستم تأثیری نخواهد داشت و بدنه جامعه، این دو را از هم منفک می‌سازد. این مهم باید برای متصدیان درس شده باشد؛ که ساز ناکوک آنان تنها به سقوط‌شان خواهد انجامید و به نظام آسیبی نخواهد زد.

منبع: جوان