در واقع رئیسجمهوری آمریکا پس از مراسم تحلیف خود، به خلاف رویه معمولش، رفتار بسیار توهین آمیزی با کرزی داشت. در حالی که اوباما، افغانستان را اولویت نخست دیپلماسی خارجی خود میداند، حتی حاضر نشد بهصورت تلفنی به پیام تبریک حامد کرزی به مناسبت راهیابیاش به کاخ سفید، پاسخ دهد. اما شاید همه این رفتارها بهدلیل عدممحبوبیت آمریکا در افغانستان صورت گرفته و هدف این بوده که کرزی رئیسجمهوری دستنشانده آمریکا تلقی نشود.
جوزف بایدن، معاون ریاستجمهوری ایالات متحده چندی پیش به کابل سفر کرد تا به حامد کرزی بفهماند که او دیگر یک متحد مطرود است و درصورتی که در روشهای حکومتداری خود، آن هم در کوتاهترین مدت، تغییری ندهد، آمریکا یک بار و برای همیشه خود را از شر او راحت خواهد کرد. بایدن آشکارا به کرزی فهماند که ایالات متحده همانطور که او را بر مسند قدرت نشاند، میتواند به سادگی وی را مورد بیمهری و حتی خشم خود قرار دهد.
در چنین وضعیتی یاپ دی هوپ شفر، دبیرکل زیرک سابق پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که نیم نگاهی دائمی به تحولات واشنگتن دارد، بلافاصله با درج مقالهای در واشنگتنپست، بهشدت به رئیسجمهوری افغانستان حمله کرد و او را مورد سرزنش قرار داد، همانگونه که حاکمان، دستنشاندههای خود را سرزنش و تنبیه میکنند.
با این همه جالب است که در پایان دیدار سه جانبه و فشرده باراک اوباما با روسای جمهور افغانستان و پاکستان در کاخ سفید، آنکه فاتحانه لبخند میزد، کسی نبود جز حامد کرزی. در واقع هضم رویدادها و تحولات اخیر در افغانستان، برای اوباما، بایدن و شفر کار سختی است. بهنظر میرسد که حامد کرزی 5 سال دیگر نیز بر مسند قدرت در سرزمین پرتنش و متلاطم افغانستان تکیه خواهد زد. پیامی که این روزها از کابل به واشنگتن میرسد، ساده و روشن است، اینکه هیچکسی به اندازه کرزی، شانس پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری افغانستان را که روز 20 آگوست (29 مرداد) برگزار خواهد شد، ندارد.
طرفه آنکه در حال حاضر آنچه به انتخاب مجدد کرزی در انتخابات پیش رو کمک خواهد کرد، این است که دولتمردان و دیپلماتهای غربی مانند شفر و بایدن وی را عنصر نامطلوب تلقی کنند و از او آشکارا فاصله بگیرند؛ درصورت مخالفت آنها، ستاره اقبال کرزی در آسمان سیاست افغانستان دوباره خواهد درخشید و او اعتبار و حتی احترامی دوباره را در اذهان عمومی این کشور به دست خواهد آورد.
حامد کرزی چندی پیش رسما برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد. وی نام دو چهره سرشناس ائتلاف ضدطالبان شمال را بهعنوان معاونان خود اعلام کرده است. بر این اساس، محمد فهیم قاسم از دره پنجشیر و محمد کریم خلیلی از هزارهجات، معاونان و یاران کرزی در انتخابات پیش رو و دولت احتمالی او پس از انتخابات خواهند بود. شکی نیست که کرزی ترکیبی رؤیایی را برای پیروزی در انتخابات برگزیده است. فهیم حمایت تاجیکها را با خود دارد و خلیلی نیز رهبر بیچون و چرای شیعیان هزاره در بامیان محسوب میشود.
حامد کرزی خود فرزندی از اکثریت قدرتمند پشتون است.
انتظار میرود که مثلث کرزی، فهیم و خلیلی مورد حمایت عبدالرشید دوستم، مرد قدرتمند ازبکها و محمد محقق، فرمانده هزارههای ساکن شمال افغانستان نیز قرار گیرد.
مثلث انتخاباتی کرزی ویژگیهای قابل توجه دیگری نیز دارد. نخست آنکه این مثلث، یک ترکیب چند قومی، چند فرهنگی و بین منطقهای محسوب میشود و نکته دوم آنکه این مثلث، ظرفیت تجدید سازمان و تقویت دوباره مجاهدین را دارد. فهیم و خلیلی هر دو از رهبران سرشناس مجاهدین محسوب میشوند و شبکه ارتباطی محکمی را با سایر رهبران مجاهدین دارند.
امتیاز سوم این مثلث مخالفت جدی آن با طالبان است، نکتهای که کمتر کسی در افغانستان درباره آن تردید دارد. حضور رهبران مجاهدین در بالاترین ردههای قدرت، از لازمههای تشکیل یک دولت فراگیر در کشور است و کامل و جامع بودن دولت میتواند به حل مسئله طالبان کمک کند.
ویژگی چهارم ترکیب انتخاباتی کرزی، آن است که فهیم و خلیلی به واقع فرزندان میهن و خاک افغانستان محسوب میشوند. آنها مسلما فاقد تواناییهای کرزی در صحبت کردن به زبان انگلیسی، آدابدانی و آشنایی با فنون دیپلماتیک هستند اما طی 30سال جنگ داخلی، از کوهستانهای خاکی و پیچ در پیچ هندوکش خود را به بالاترین مراتب قدرت رساندهاند. آنها از خصوصیاتی برخوردارند که کرزی فاقد آنها است.
فهیم و خلیلی، فرمانده بسیاری از شبه نظامیان هستند که در معادلات قدرت در جامعه پیچیده افغانستان، امتیاز بسیار مهمی است. فهیم همچنین مسئول فعالیتهای تجسسی و اطلاعاتی شورای شمال در دوران احمد شاه مسعود بوده است. علاوه بر اینها، فهیم از نظر حامد کرزی، یک رقیب انتخاباتی محسوب میشد و خلیلی نیز چهرهای است که از احترام و حمایت ایران برخوردار است. در نهایت و فراتر از تمام این امتیازات، کرزی با انتخاب فهیم و خلیلی، امکان شکلگیری یک جناح مخالف منسجم را که بتواند برای او در انتخابات پیش رو چالش ایجاد کند، عملا از بین برده است.
درک اینکه حامد کرزی چگونه با چنین مهارتی خود را در بالاترین مراتب قدرت حفظ میکند، حاوی درسهای مهم و عبرت آموزی درباره معادلات قدرت در افغانستان است. وی طی یکی دو ماه اخیر، به شیوه مرسوم افغانها مشغول مذاکرات پشت پرده بوده و موفق شده است تا با بسیاری از دشمنان و رقبای سابق خود به توافق برسد و بر سر کسب نفوذ و تقسیم قدرت با آنها مصالحه کند. جالبترین نکته درباره فعالیتهای پشت پرده حامد کرزی هنگامی آشکار شد که گل آقا شیرزای، فرماندار محبوب ایالت ننگرهار که بسیاری او را فرد مورد نظر باراک اوباما برای ریاستجمهوری افغانستان میدانند و انتظار میرفت که نامزدی خود را برای این انتخابات اعلام کند، به ملاقات کرزی در کاخ ریاستجمهوری در کابل رفت.
2رهبر پشتون تبار، 4 ساعت پشت درهای بسته با یکدیگر مذاکره و گفتوگو کردند و در پایان شیرزای با خبری مهم به سراغ خبرنگاران منتظر رفت. وی اظهار داشت: من با رئیسجمهوری دیدار کردم و پسر کوچک او را در آغوش گرفتم و از نامزدی در انتخابات منصرف شدم. من نه نامزد انتخابات خواهم شد و نه رهبری جناح مخالف دولت را بر عهده خواهم گرفت.
شیرزای درباره این تغییر نظر ناگهانی خود حرفی به خبرنگاران نزد. شاید نیازی به گفتن نباشد که شرح مذاکرات بین ارباب قدرت در افغانستان هیچگاه اعلام نمیشود. در عوض، شیرزای در نمایشی تمام عیار از بیاعتنایی خود به قدرت اظهار داشت که حتی از مقام فرمانداری ایالت ننگرهار نیز کناره خواهد گرفت.
پس از آن سخنگوی دولت با صدور بیانیهای اعلام کرد: رئیسجمهوری از گل آقا شیرزای به خاطر انصراف از حضور در رقابت انتخاباتی قدردانی و این تصمیم او را گامی مثبت برای اصلاح دولت و اتحاد مردم افغانستان تلقی میکند. وی افزود: رئیسجمهوری، گل آقا شیرزای را فرمانداری بسیار سختکوش و مشاوری ارزشمند برای خود میداند و استعفای او را رد میکند.
کرزی – بهخصوص با توجه به کنارهگیری گل آقا شیرزای- حمایت پشتونهای قدرتمند
2 ایالت قندهار (زادگاه خود وی) و ننگرهار (حوزه قدرت شیرزای) را بهعنوان مبنای قدرت نمایی خود در انتخابات به دست آورده است.
تجربه افغانستان از دمکراسی، درسهای خوبی برای باراک اوباما دارد؛ اینکه بهترین کار آن است که ضمن حفظ فاصلهای محتاطانه، بگذارد افغانها براساس اوضاع و احوال خود و خصلتها و سنتهایشان، قدرت را بین خود تقسیم کنند. بهنظر میرسد که به خلاف سال2001 – هنگامی که کرزی بهعنوان نخستین رئیسجمهوری کشور و فرد مورد نظر آمریکا، خود را به افغانها تحمیل کرد – یا سال 2004 – هنگامی که ایالات متحده با طراحی و صحنهآرایی انتخابات، او را بهعنوان رهبر منتخب مردم افغانستان در کاخ ریاستجمهوری کابل نگهداشت – این بار حامد کرزی با تکیه بر تلاش و زیرکی خود، به اندازهای نزد افغانها به مشروعیت دست یافته که اوباما حتی فکر آن را هم نمیکرده است.
اگر چه ظاهرا رئیسجمهوری آمریکا تا درس گرفتن از دمکراسی سبک کوهستانهای هندوکش – منطقهای که تاریخ آن مشحون از احساس استقلال و بینیازی به بیگانگان است – فاصله بسیاری دارد. این موضوع را میتوان از کنفرانس چندی پیش اوباما دریافت، هنگامی که وی صراحتا دولت منتخب پاکستان را به باد انتقاد گرفت.
اوباما اظهار داشت: «من عمیقا درباره شرایط فعلی پاکستان نگرانم، چرا که فکر میکنم دولت این کشور به سرعت در حال فروپاشی است و طالبان کنترل اوضاع را در دست خواهد گرفت. من بیشتر از این نگرانم که دولت غیرنظامی در پاکستان در حال حاضر بسیار شکننده است و بهنظر نمیرسد که توان تامین خدمات اولیه شامل مدرسه، بهداشت، برقراری قانون و یک نظام قضایی را که در خدمت مردم باشد، داشته باشد. در نتیجه برای دولت غیرنظامی، جلب حمایت و احترام مردم، بسیار دشوار است.» اوباما سپس به تمجید از ارتش پاکستان در مقایسه با دولت غیرنظامی این کشور پرداخت.
برخی مقامات آمریکایی در پی این کنفرانس، اطلاعاتی را در اختیار رسانهها قرار دادند مبنی بر اینکه دولت ایالات متحده بیش از پیش برای دسترسی و گفتوگو با نواز شریف، رهبر مخالفان دولت فعلی و رقیب اصلی آصف علی زرداری، رئیسجمهوری پاکستان تلاش میکند. به گزارش رسانهها، واشنگتن و لندن درباره وضعیت فعلی نوازشریف با یکدیگر گفتوگو کردهاند، گرچه هنوز به نتیجهای نرسیدهاند. ایده آمریکا و انگلیس این است که از محبوبیت فعلی نواز شریف برای حل و فصل مسائلی مانند خشونت و درگیریهای فعلی پاکستان، استفاده شود.
اما مقامات آمریکایی مورد اشاره، ظاهرا اهمیتی به این موضوع نمیدهند که اگر میزان محبوبیت نواز شریف در میان پاکستانیها به 83 درصد رسیده، به خاطر آن است که وی – درست یا نادرست – سیاستمداری تلقی میشود که جرات ایستادن را در برابر آمریکاییها دارد. روزنامه نیشن، چاپ لاهور با لحنی کنایهآمیز در این باره مینویسد که این گزارشها و ادعای تماس آمریکا و انگلیس با نواز شریف، ضربه مهلکی به اعتبار این سیاستمدار پاکستانی خواهد زد و حمایت واشنگتن از شریف، وجهه او را بهعنوان یک رهبر سیاسی در اذهان عمومی پاکستان خدشهدار خواهد کرد.
این ادعا در مورد افغانستان نیز حقیقت دارد. هنگامی که جوزف بایدن، معاون ریاستجمهوری آمریکا، کابل را ترک میکرد، کرزی چهرهای بازنده محسوب میشد.
در حالی که وی از حمایت واشنگتن محروم مانده بود، بهنظر میرسید که نفسهای حامد کرزی در عرصه سیاست افغانستان به شماره افتاده است، بهخصوص آنکه جامعه بینالمللی اشارههای واشنگتن را دریافت و بلافاصله در پی دولتمردان آمریکایی به انتقاد از رئیسجمهوری مغضوب افغانستان، به خاطر تمام اشتباهاتی که در این کشور طی سالهای اخیر رخ داده است، پرداخت.
اما اگر بتوان تاریخی را برای درخشش دوباره ستاره اقبال کرزی در افغانستان تعیین کرد، این زمان 20 ژانویه گذشته است، هنگامی که 4 سیاستمدار افغانی برای حضور در مراسم تحلیف باراک اوباما به واشنگتن دعوت شدند و حامد کرزی، رئیسجمهوری افغانستان عملا از سوی دولت جدید آمریکا نادیده گرفته شد.
سیاستمداران مورد اشاره – شامل شیرزای و دکتر عبدالله – تا همین اواخر از امیدهای پیروزی در انتخابات افغانستان محسوب میشدند، اما شیرزای – جنگ سالار دخیل در تجارت موادمخدر، فئودال بزرگ ایالت ننگرهار و چهره مورد نظر دولت اوباما- در نهایت راهی کاخ ریاستجمهوری کابل شد، فرزند دو ساله رئیسجمهوری را در آغوش گرفت و به خلاف انتظار اعلام کرد که بهعنوان رقیب پدر این پسرک، وارد گود رقابتهای انتخابات نخواهد شد.