«آخ جانا/ نازنین از عشق مُردم / ناز تا کی می‌کنی/ خود عاشق می‌کشی و تکیه بر وی می‌کنی/ ناقه لیلی به سرعت می‌بری ای ساربان/ گر بدانی حال مجنون ناقه را پی می‌کنی...» زمزمه این ابیات با موسیقی محلی مازندرانی، تیتراژ سریال پایتخت را به یادمان می‌اندازد.

به گزارش همشهری آنلاین استاد محمدرضا اسحاقی گرجی، موسیقی‌دان و نوازنده دو تار ایرانی این قطعه را اجرا کرده که همچنان شنیدنش دلنواز است. اهل گرجی‌محله در بهشهر مازندران است و نامش به عنوان گنجینه زنده بشری در فهرست آثار ملی ثبت شده. او که دکترای افتخاری در هنر هم دارد، معتقد است موسیقی نواحی که هویت فرهنگی ماست، نیمه جانی دارد و می‌گوید: «متاسفانه من آخرین راوی موسیقی نواحی مازندران هستم.» به بهانه آغاز فیلمبرداری فصل هفتم سریال پر بیننده پایتخت با استاد اسحاقی گپ زدیم.

علاقه به موسیقی و خوانندگی در شما با شنیدن سحرخوانی شکل گرفت و گویا راهنمایی‌های مادرتان هم تاثیرگذار بود. کمی بیشتر از آغاز راه برایمان بگویید.
مادرم که به موسیقی و شعر علاقه داشت همیشه برایمان تعریف می‌کرد که در گذشته فردی به نام حسین عمو سحرهای ماه رمضان در کوچه‌ها راه می‌رفت و سحر خوانی می‌کرد. مادرم لحن خواندن و شعرهای سحرخوانی را به من یاد می‌داد و من پیش‌ او تمرین می‌کردم و می‌خواندم: «ای مومنان برخیزید که وقت سحر است/ روز جزا شافع مومن پیمبر است» و مادرم در اندازه‌ای که می‌دانست مرا اصلاح می‌کرد. ۱۱ ساله بودم که نواختن تمبک را در محضر استاد حسن علی‌پور، معروف به حسن طبال شروع کردم. از همان زمان خواندن لالایی‌های محلی مازندران را هم تمرین می‌کردم.
کم‌کم رفتم سراغ دوتارنوازی. زمانی که به دوتار روی آوردم، این ساز در حال انقراض بود. دوتار ساز نقالی است. شعرهایی که از مادرم یاد گرفته بودم را با دوتار اجرا می‌کردم. بیشتر شعرها هم درباره وقایعی که در مازندران اتفاق افتاده از جمله بیماری وبا و مرگ بسیاری از افراد یا داستان‌های عاشقانه و عارفانه بودند. بعد هم رفتم سراغ خوانندگی موسیقی نواحی و آنجا بود که دیدم بزرگان خوانندگی موسیقی نواحی مازندران درگذشته‌اند و فقط من باقی مانده‌ام و از این موضوع خیلی ناراحتم.

چرا؟ مگر به نسل جوان آموزش نمی‌دهید؟
آموزش می‌دهم. به هر ۴ پسرم هم که در حوزه موسیقی هستند یاد می‌دهم، اما عشق و علاقه‌ای که باید باشد را در نسل جدید نمی‌بینم. من تنها نقال و راوی موسیقی نواحی مازندران هستم و ای‌کاش جوانان هم دغدغه حفظ این سرمایه را داشته باشند.

در تعزیه هم دستی داشتید؟
به تعزیه‌خوانی هم که یک آیین سنتی روزهای محرم در مازندران بود، علاقه داشتم. به فکر افتادم که سراغی از تعزیه‌خوان‌های قدیمی مازندران بگیرم و نسخه‌های قدیمی را جمع‌آوری کردم. قدیمی‌ها معتقد بودند نسخه‌ها مقدس است و نباید هر گوشه‌ای بیفتد. برای همین نسخه‌ها را زیر زمین دفن کرده‌بودند.
با کمک بازماندگان نسخه‌ها را پیدا کردم و جمع‌آوری کردم که متاسفانه برخی از صفحه‌ها دیگر خوانا نبود. همین سبک قدیمی را با جوانان تمرین می‌کردم و سبک تعزیه خاص مازندران را اجرا می‌کردیم. معتقدم هویت ما همین میراثی است که از گذشتگان به ما می‌رسد. بعدها گوشه‌هایی از موسیقی ایرانی که وارد تعزیه شده را پیدا کردم و در همایشی در تالار وحدت ارائه کردم.

دو اثر حماسی مازندرانی را هم بازآفرینی کردید.
علاوه بر موسیقی نواحی و تعزیه و نقالی به موسیقی حماسی هم بسیار علاقه دارم و برای همین چاووشی خوانی را تمرین می‌کردم. بین همه آثار دو اثر «پهلوان ریکا» و «بازگشت پرستوها» به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس ارائه شد. عاشق حماسه بودیم در ایران خنیاگر تاریخ رابه صورت موسیقی در می‌آورد و از جنگ تحمیلی حماسه می‌آفریند. پهلوان ریکا یا پسر پهلوان در مدح رزمندگانی است که در جنگ تحمیلی حماسه آفریدند و این‌طور آغاز می‌شود: «چاووش خوان خبر آمدنت را می‌دهد مادر به فدایت...»

از حضورتان در نخستین جشنواره موسیقی فجر در سال ۱۳۶۴ برایمان بگویید.
موسیقی نواحی اجرا کردم و دیپلم افتخار گرفتم. یادم هست استاد مرتضی حنانه که داور جشنواره بود به استاد محمدرضا درویشی گفت که موسیقی این است.

ایده راه‌اندازی خانه فرهنگ چطور به ذهن‌تان رسید؟
در سفری که به تهران داشتم به خانه موزه استاد صبا دعوت شدیم. همان‌جا به فکرم رسید که چقدر خوب است ما هم در مازندران یک خانه فرهنگ مخصوص موسیقی داشته‌باشیم. این خانه فرهنگ به سبک معماری زمان قاجار است و برای ساخت آن خودم از افرادی که خانه‌های قدیمی زمان قاجار داشتند و خانه متروکه بود، چوب و در و پنجره خریدم. بعضی هم می‌گفتند این‌ها ارزشی ندارد پول نمی‌خواهیم. این خانه فرهنگ پاتوق جوانان اهل فرهنگ و موسیقی است، چون دوست دارم حرف موسیقی نواحی مازندران همیشه در جریان باشد.


موسیقی محلی در سریال پایتخت

موسیقی نواحی در سریال پایتخت حسابی بین همه مردم جا باز کرد و دلنشین شد؛ ترانه‌ای که استاد محمدرضا اسحاقی خوانده و نواخته و جزو ترانه‌های قدیمی مازندران است. محمدرضا اسحاقی در این باره می‌گوید: «برای ضبط این ترانه برای سریال پایتخت به استودیو رفتیم و کار با کیفیت ضبط شد. خوشحالم که مردم صدای موسیقی نواحی مازندران را شنیدند. از این دست ترانه‌ها در موسیقی نواحی چه مازندران و چه مناطق دیگر کشور کم نداریم. این موسیقی و ترانه‌ها از دل برآمده و اگر احیا شود به دل خیلی‌ها هم می‌نشیند.»


نگاهی به کارنامه استاد اسحاقی

  • دکترای افتخاری هنر
  • ثبت در فهرست آثار ملی به عنوان گنجینه زنده بشری
  • راه‌اندازی گروه موسیقی مشتاق حسن از سال ۱۳۶۵ و حضور در جشنواره موسیقی فجر
  • حضور در جشن نوروز ترکمنستان به عنوان سفیر فرهنگی مازندران
  • تهیه آلبوم‌های موسیقی محلی مازندرانی آرش کمانگیر، شبی به نغمه و نوا، سرنای نوروز
  • تهیه منظورمه‌های امام رضا(ع) و امام حسین(ع)

فیلمی از اجرای ترانه محلی مازندرانی در سریال پایتخت را اینجا ببینید: