مبینا نعمت‌زاده پس از رسیدن به برنز المپیک ۲۰۲۴، حالا هدفی جز رسیدن به طلای المپیک ۲۰۲۸ ندارد.

به گزارش همشهری‌آنلاین، مبینا نعمت‌زاده؛ ‌در این چند روز بیش از همه نام او را در ورزش شنیده‌ایم، حتی بیشتر از کسانی که مدال طلای بازی‌های المپیک پاریس را گرفتند. مبینا از روزی که به سهمیه المپیک۲۰۲۴رسید خبرساز شد؛ سهمیه المپیکی برای دختر ۱۹ساله که تیم دختران المپیکی تکواندو را برای اولین‌بار دونفره کرد. کسی به مدال او دل نبسته بود و تصور این بود که چند دقیقه روی شیاپ‌چانگ پاریس دوام می‌آورد و خیلی زود با بازی‌ها خداحافظی می‌کند. اما او فراتر از تصورات بود، نه‌تنها مبارزه اول را برد که در دیدار دوم مدعی‌ترین فرد وزنش را شکست داد، قهرمان جهان را. مبینا در نخستین حضور در یک میدان بزرگ به مدال برنز المپیک رسید اما بیشتر از اینکه مبارزه‌هایش دیده شود، بیشتر از اینکه از مدالش بگویند، در این چند روز به او تاختند؛ چرا، چون ناشیانه از خواسته‌های دلش حرف زده بود. در این چند روز به قدری به او تاختند که در اول صحبت‌هایش شرط گذاشت از دانشگاه و تحصیلات حرفی نزند.

*کدام بخش از بازی‌های المپیک برایت جذاب‌تر بود؟

مسابقه‌ای که آدرینا ایگلسیز اسپانیایی را شکست دادم، بهترین اتفاقی بود که در پاریس برایم افتاد.

*حتی از مدال برنز مهم‌تر بود؟

آن مبارزه فینال زودرس برای من بود. وقتی آدرینا را بردم انگار مدال طلا را به من دادند. همه برنامه‌هایم را روی شکست او متمرکز کرده بودم. پیش خودم می‌گفتم اگر آدرینا را ببرم، دیگر طلایم قطعی است. واقعا لذت شکست دادن او از گرفتن برنز برایم بیشتر بود.

*چرا نتوانستی به فینال بروی، خیلی زود اشباع شدی؟

نه اصلا اشباع نشدم. قبلا با حریف چینی ۲بار بازی کرده بودم و ۲بار هم به او باخته بودم. همه مبارزاتش را آنالیز کرده بودم و می‌توانستم شکستش بدهم و فینالیست شوم. سرعت او خیلی بالاست، برنامه‌ام این بود که بازی را آرام کنم تا امتیاز ندهم ولی در هر ۳راند در ثانیه‌های پایانی و روی اشتباهات خودم امتیاز از دست دادم. البته که داور در راند دوم کار من را خراب کرد. این داور اصلیت چینی دارد و مقیم فیلیپین است. خیلی درست قضاوت نکرد.

*حتما خودت را سر این باخت سرزنش کردی؟

آن موقع جایش نبود و باید برای رپه‌شارژ آماده می‌شدم، فرصت سرزنش کردن نداشتم و باید خودم را جمع‌وجور می‌کردم. من بعد از هر باخت خیلی ناراحت می‌شوم و سخت می‌توانم به شرایط عادی برگردم. بعضی وقت‌ها یک هفته طول می‌کشد تا به‌خودم بیایم ولی در پاریس به‌خودم گفتم باید قوی باشی تا بتوانی به مدال برنز برسی. پیش خودم گفتم مدال طلا را که از دست دادی، یک کاری نکن که مدال برنز را هم از دست بدهی.

*اعتماد به نفست بالاست یا واقعا در خودت توانایی قهرمانی المپیک را می‌دیدی؟ به هر حال آدرینای اسپانیایی رنک ۲جهان بود و وقتی هم قرعه‌کشی شد، تصور این بود که در آن مرحله حذف می‌شوی.

قبلا با او بازی کرده بودم در ۳راند با نظر داور به او باخته بودم. من مدال طلا را می‌خواستم و ایمان داشتم که به آن می‌رسم. برایم هم مهم نبود که قرار است جلوی چه‌کسی بازی کنم. من فقط خودم را می‌شناختم و خودم را می‌دیدم نه حریفان را. به‌خودم می‌گفتم بقیه باید از قد و قامت من بترسند نه من از آنها. ۲ماه مانده به شروع بازی‌ها سبک بازی و تکنیک‌هایم را تغییر دادم و این موضوع خیلی به من کمک کرد تا به آمادگی برسم. وقتی بدن آماده باشد، روان هم این آمادگی را می‌بیند و به موقع به دادت می‌رسد.

*قبل از اعزام به پاریس، کسی تصور نمی‌کرد که بتوانی مدال بگیری. در اصل شانسی برایت قائل نبودند. اینکه این نگاه روی تو بود، اذیتت نمی‌کرد؟

اصلا من به آن ‌چیزها فکر نمی‌کردم و برایم مهم نبود. من یک حباب امن برای خودم درست کرده‌ام که آنجا چند نفر مهم در زندگی‌ام حضور دارند؛ اعضای خانواده، استادم و چند نفر دیگر که در تکواندو به من نزدیک هستند. این افراد همیشه خیر من را می‌خواهند. حرف آنها فقط برایم مهم است؛ حرف پدرم که صددرصد به من ایمان داشت، همینطور حرف هادی و مهروز ساعی. آنها تغییر کردن من را می‌دیدند و می‌دانستند که من می‌توانم نتیجه بگیرم. پدرم ۸سال پیش به من گفت تو در بازی‌های ۲۰۲۴می‌توانی مدال بگیری و همینطور هم شد.

*چطور شد که مسیر زندگی‌ات با تکواندو یکی شد؟

من در بچگی خیلی خجالتی و آرام بودم. آن موقع خاله‌ام تکواندو کار می‌کرد و خانواده من را با او همراه کردند تا کمی از آن حالت بیرون بیایم. در آن سال‌ها پدرم عضو تیم ملی پرورش اندام بود و سختی‌های ورزش حرفه‌ای را دیده بود و اصلا دوست نداشت من هم وارد دنیای حرفه‌ای شوم. من فقط ورزش می‌کردم اما یک دفعه مسابقه دادم، دیدم مدال استانی و کشوری دارم و عضو تیم نونهالان شده‌ام. در ۱۰سالگی مدال طلای آسیا را گرفتم و پدرم تا به‌خودش آمد، دید مدال جهانی روی گردن من است و دیگر قبول کرد من در این مسیر قرار گرفته‌ام و باید ادامه بدهم. بعد از آن دیگر پدرم کنارم قرار گرفت.

*کار خاصی برایت انجام می‌دهد؟

تمرینات بدنسازی‌ام را زیرنظر پدرم انجام می‌دهم. او برایم برنامه‌ریزی می‌کند و تغذیه‌ام هم با خودش است. قد من یک متر و ۷۸سانتی‌متر است و با این قد در وزن ۴۹کیلوگرم مسابقه می‌دهم. مشخص است که برای رسیدن به این وزن کیلوهای زیادی کم می‌کنم اما این وزن کم کردن بدون آسیب‌دیدگی است و همیشه سرحال هستم و این از لطف پدر است. وزن اصلی من ۶۰کیلوگرم است و با ۶هفته رژیم به ۴۹کیلو می‌رسم.

*چه کار می‌کنی؟

این رمز کارم است.

*نمی‌خواهی وزن بالاتر بروی؟

چرا از این به بعد یک وزن بالاتر می‌روم.

*آنجا که ناهید کیانی هست؟

در این مورد حرف نمی‌زنم. ما با هم دوست هستیم.

*یکی از امتیازاتی که داری قد بلند است. چقدر این قد در رسیدن به مدال برنز کمکت کرد؟

خیلی. چون قد من بلند است، حریف نمی‌تواند راحت به سرم ضربه بزند و فاصله را کم می‌کند و وقتی فاصله کم می‌شود باز هم من هستم که بهتر ضربه می‌زنم و کار برای آنها سخت می‌شود.

*۴سال دیگر در المپیک لس‌آنجلس هستی؟ چه کار می‌کنی؟

از الان برای مدال المپیک بعدی برنامه دارم و باید مدالم را خوش‌رنگ‌تر کنم. فقط هم با تلاش و صبر می‌شود به این خواسته رسید. من باید به چیزی که می‌خواهم پایبند باشم و در این مسیر ممکن است هر اتفاقی بیفتد؛ ببازم، زمین بخورم، پرواز کنم ولی همیشه باید یادم باشد که همه کارهای من فقط برای رسیدن به طلای المپیک ۲۰۲۸است.

*چه شد که مدالت را به امام زمان(عج) تقدیم کردی، همان جا تصمیم گرفتی یا قبلا بهش فکر کرده بودی؟

من با امام زمان(عج) عهد بسته و ازش کمک خواسته بودم. گفته بودم اگر مدال گرفتم حتما تقدیم خودش می‌کنم و این کار را هم کردم.

*تولیت مسجد جمکران هم گفته که می‌توانی خادم افتخاری مسجد باشی. در این‌باره صحبتی شد؟

نه با من صحبتی نکردند و من هم فقط خبرش را دیدم. اگر قبول کنند خیلی دوست دارم این کار را انجام بدهم.

*مسافر کربلا هم که هستی؛ نخستین سفر بعد از المپیک. چرا کربلا را انتخاب کردی؟

این سومین‌بار است که به کربلا می‌روم. آنجا را دوست دارم. هم می‌خواهم یک‌بار دیگر کربلا را زیارت کنم و هم نذری را که دارم، ادا کنم.

*این زیارت را برای مدال نذر کرده بودی؟

کلی نذر دارم که در یک دفتر نوشته‌ام. یکی از نذرهایم این است که ۲۵۰۰دونات در کربلا پخش کنم. یک نذر هم پخش شکلات در حرم است.

*خیلی‌ها دهه هشتادی‌ها را از روی ظاهرشان قضاوت می‌کنند و فکر کنم این حرف‌های شما برای‌شان جالب باشد. مثلا شاید حتی فکر کنند شما اهل نماز خواندن هم نباشی.

اتفاقا سعی می‌کنم سر وقت نماز بخوانم ولی همیشه نمی‌شود.

*قبل از المپیک صحبت از این بود که شاید یکی دو نفر از ورزشکاران کاروان از ایران بروند و زیر پرچم کشور دیگری مسابقه بدهند. شما هم از کشورهای دیگر پیشنهاد داشتی، به رفتن فکر کردی؟

پیشنهاد داشتم ولی من هیچ‌وقت به رفتن فکر نمی‌کنم و نمی‌خواهم که بروم. تا پای جان برای ایران مبارزه می‌کنم.

*خیلی‌ها به مسابقه‌دادن با حجاب عادت کرده‌اند، برای کسانی مثل شما که تازه وارد دنیای قهرمانی شده‌اند، سخت نیست که با پوشش متفاوت از استاندارد جهانی مسابقه بدهی؟

من از بچگی با حجاب تمرین می‌کنم و دیگر عادت کرده‌ام. الان دیگر ما ایرانی‌ها تنها نیستیم. از کشورهای دیگری مثل ازبکستان و عربستان هم ورزشکارانی با حجاب می‌آیند.

*در تکواندو واقعا مسابقه‌دادن باحجاب و بی‌حجاب متفاوت است؟

نه واقعا فرقی نمی‌کند.

*چه برنامه‌ای برای آینده داری؟

اردیبهشت سال دیگر مسابقات قهرمانی جهان چین را داریم. من باید وزنه بزنم و قدرت بدنی‌ام را بالاتر ببرم. می‌خواهم در نخستین جهانی‌ام با تیم ملی بزرگسالان بهترین نتیجه را بگیرم.

منبع: روزنامه همشهری