به گزارش همشهریآنلاین، مهروز به اندازه برادرش هادی مدال ندارد، با این حال یکی از چهرههای سرشناس تکواندو بهحساب میآید. در روزهایی که ورزش زنان ایران تازه پا به تورنمنتهای بینالمللی گذاشته و مراجع جهانی را مجاب کرده بود که با حجاب هم میشود ورزش کرد، مهروز ساعی یکی از نخستین مدالهای تکواندوی زنان را صاحب شد؛ مدال برنز بازیهای آسیایی ۲۰۰۶ دوحه را. مهروز هم مثل برادرش سالها با بیمهری از تکواندو دور ماند و بعد از ریاست هادی در فدراسیون او هم بهعنوان مربی به این رشته برگشت؛ بازگشت با مدال برنزی که شاگردش، مبینا نعمتزاده در بازیهای المپیک پاریس گرفت.
*در ۲دهه اخیر حضور کمرنگی در تکواندو داشتید. چه شد که دوباره برگشتید؛ فقط بهخاطر هادی؟
تکواندو ورزش محبوب من بود و دوست داشتم که باشم. زمان بازیگری بهخاطر دلایل شخصی از این رشته فاصله گرفتم. بعد ۲، ۳سالی در لیگ تیم داشتم و اینبار خواسته و ناخواسته و از سر اجبار کنار رفتم. دوست نداشتم با کسانی کار کنم که دلشان نمیخواست من را ببینند. ۲سال قبل از اینکه آقاهادی رئیس فدراسیون شود، در لیگ برتر تیم داشتم؛ بعد از این هم که هادی رئیس شد، خانم مینو مداح از بین چند گزینه، سرمربی تیمملی زنان شد و او هم از من خواست که کنارش باشم و به تیم ملی کمک کنم. من هم با کمال میل انتخاب کردم.
*چرا هادی و شما را دوست نداشتند؟
چلنجی با خود من نداشتند، همه مخالفتهایشان با آقاهادی بود. او بهعنوان مدیر تیمهای ملی حرف حق را میزد؛ حرفی که به نفع تیم ملی بود ولی آنها میخواستند کار خودشان را انجام بدهند و بهخاطر همین با هادی مخالفت میکردند. من هم چوب خواهر هادی بودن را میخوردم.
*الان هم حرفهای دیگری مطرح است مثلا اینکه شما فقط بهخاطر خواهر هادی بودن مربی شدهاید و بهخاطر همین هم همهکاره تیمملی شما هستید نه مینو مداح.
ما سلسلهمراتب تکواندو را بلدیم. هر کسی این حرف را میزند تکواندو را نمیشناسد. در رشته ما ادب حرف اول را میزند و نخستین فعل بهجا آوردن حق پیشکسوت است. من در تیمملی با خانم مداح کار کردهام و او کوچ من بوده است و با او مدال گرفتهام و میدانم کسوت یعنی چه. الان هم با افتخار کنار او کار میکنم.
*دوست نداشتید بهعنوان بازیکن به المپیک میرفتید نه مربی؟
سال۲۰۰۴ سیستم رنکینگ نبود و فقط از مسابقات انتخابی جهانی و آسیایی میشد به سهمیه رسید. مسابقات آسیایی هم راحتتر بود. من و سارا خوشجمالفکری جهانی را شرکت کردیم ولی برای آسیا تصمیم عوض شد و جای من یکی دیگر رفت. با توجه به حریفانی که در مسابقات آسیایی بودند من میتوانستم سهمیه بگیرم ولی خب نشد. الان ولی با شاگردم به المپیک رفتم و با مدالی که مبینا گرفت کمی اتفاقات آن روزها جبران شد.
*حسرت مدال المپیک را ندارید؟
حسرتش که برای همیشه میماند ولی لذت بردن از مدال شاگرد هم خوب است.
*کنار مربیگری، نقش مادر را هم برای مبینا بازی میکنید؟
در اردوها نه، چون خیلی سختگیرم و انضباط برایم خیلی مهم است ولی در مسابقات نه فقط به مبینا که نسبت به همه بچههای تیم حس مادرانه دارم. برای من هیچکدام از بچهها با هم فرقی نمیکنند، چه شاگرد خودم باشند چه شاگرد دیگران. در مسابقات سعی میکنم به آنها محبت کنم. به هر حال آنها مدتها از خانواده دور هستند و نیاز دارند که مهر و محبت ببینند.
*اتفاقی که در اردوی پسرها نمیافتد و فقط یک پدر سختگیر بالای سرشان است...
فکر کنم آنجا همینجوری است.
*دوباره حضور در مسابقه و دوباره دیدهشدن چه حسی برای شما داشت؟
دورهای که بازیکن تیمملی بودم دیدهشدن برایم مهم بود. در سن کم این دیدهشدن است که به ورزشکاران انگیزه میدهد. ولی الان دیگر واقعا برایم مهم نیست. تنها چیزی که اهمیت دارد، موفقیت تیم است و نتیجهای که میگیریم.
*مدالهای پاریس میتواند ادامه داشته باشد؟ بهنظر میرسد حفظ همین مدالها هم کار سختی است.
ما به هر چیزی که میخواستیم رسیدیم ولی به بچهها هم گفتهام کار ما از این به بعد سختتر میشود. باید بیشتر تلاش کنیم تا مدالهایمان خوشرنگتر شود و اینکه فقط ناهید کیانی روی سکوی جهانی نرود. همه دخترهای ما باید بتوانند جهانی شوند.
*مبینا میخواهد تغییر وزن بدهد و به وزن ناهید برود. شما با تصمیم او موافق هستید؟
او باید یک وزن و حتی ۲وزن بالاتر برود. اگر وزنش را تغییر ندهد آسیب میبیند. آنها باید انتخابی بزنند.
*اما یکی از آنها حذف میشود و یک شانس مدال را از دست میدهید؟
باید مدیریت کنیم که کدامیک از آنها در چه وزنی مسابقه بدهند. ناهید برای جهانی در ۵۳کیلوگرم مسابقه داد و برای المپیک به ۵۷کیلو رفت. دغدغهای بابت آنها نداریم؛ هر کدام در هر وزنی خوب باشند، آنجا میمانند.
*یکی از انتقادهایی که به شما بهعنوان مربی مبینا و فدراسیون میشود این است که سر قضیه درخواست او برای تحصیل در دانشگاه مدیریت خوبی انجام نشد و حتی شما به موضوع ورود نکردید.
مبینا خطایی نکرده بود که من بخواهم ورود پیدا کنم. او بعد از مسابقه هیجانزده بود و وقتی چند خبرنگار دورهاش کردند و ازش پرسیدند چه خواستهای از رئیسجمهور دارد، موضوع تحصیل بدون کنکور را مطرح کرد. حتی آقای ساعی بعدا به او خندید و گفت اینکه حق توست و همه قهرمانان المپیک بدون کنکور درس میخوانند، یک چیز دیگر میخواستی... در یک مصاحبه دیگر از مبینا سؤال کردند علاقهات به چه رشتهای است و او هم گفته بود پزشکی. حالا اگر اینکه این دو مصاحبه را کنار هم میگذارند و یک برداشت دیگر میکنند، از کملطفی دوستان است. متأسفانه با این حرفها مدال مبینا و کارش را کمارزش کردند.