به گزارش همشهری آنلاین، عباس سلیمی نمین، پژوهشگر تاریخ: تقابل و نبرد میان خیر و شر، قدمتی به درازای تاریخ بشری دارد و از زمان بدو حضور انسان در جهان ساری جاری بوده است. به این مفهوم که جنگ و درگیری بین دو جبهه عدالتخواه و حقطلب و زیادهخواه و زورگو به قدمتی طولانی دارد و تا قیام قیامت نیز ادامه خواهد داشت.
هرگاه مردمانی در طلب حیات سالم و طیبه بودهاند، نیروی شر و زیادهخواه در برابرشان قرار گرفته و برای آنها به نحوی از انحا ایجاد مزاحمت کرده است. چنین تقابلی ناگزیر و به نوعی یک امری غیر قابل انکار است، چرا که نمیتوان با سازش و تسامح، فردی که زیادهخواه و شرور است را تسلیمِ حق و عدالت نمود تا در مسیر صواب و درست قدم بردارد و از قواعد عادلانه تبعیت کند.
نگاهی گذرا به تاریخ، این تقابل همیشگی را برای ما عیان میسازد که همیشه افرادی بوده اند تا با اعمال متجاوزانه علیه دیگران، در پی محقق کردن اهداف زیادهخواهانه خود هستند و از آن سو عدهای برای دفاع از حق خود و پاسداری از عدالت با آن جماعت متعدی به دشمنی و نبرد برمیخیزند. برده داری را باید نمونه و مصداق بارز این اعمال متجاوزانه دانست که در طول سالیان دراز، مردمانی که در خانه و کاشانه خود مشغول زندگی و کسب و کار بودند، توسط تجار استعمارگر غربی ربوده شده و در کشورها و شهرهای اروپایی مثل فرانسه و انگلستان و آلمان به فروش میرفتند.
این همان منطق زیادهخواهی است که همواره در پی پایمال کردن حق دیگران است و به داشتههای خود قانع نیست و از آن سو نیز افرادی خود را متعهد می دانند که دربرابر متجاوزان زورگو ایستادگی کنند. در تعبیر اسلامی و شیعی، زندگی حسینی و زندگی یزیدی موضوعی مستمر و همیشگی است و منطق آن به زمان خاصی محدود نشده است. به بیان واضحتر و دقیقتر بنا به جمله معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، مسأله تقابل حقطلبان حسینی و زورگویان یزیدی در هر زمان و هر مکانی وجود دارد و این نبرد و تقابل به مقتضای زمانه، لوازم جدیدی پیدا می کند.
منطق حسینی این است که نباید سر تسلیم و تعظیم در برابر ظلم و ظالمان فرود آورد، در جهت صیانت از حق در برابر آن ایستادگی کرد و با آن به نبرد پرداخت. اما نکته مهم و اساسی که نباید از آن غاقل شد این است که این ایستادگی در برابر شر و نیروهای زیادهخواه همواره به شکل یکسانی نخواهد بود؛ بلکه باید در نظر داشت که بنا به اقتضائات موجود، این تقابل دارای شقوق و فروع مختلف است.
مسأله مهم دیگر اینکه پایه ایستادگی و صفآرایی منطق حسینی علیه گفتمان یزیدی آگاهی مردم است؛ به این معنا که گاهی شاید بتوان با انعقاد یک قرار داد دست به این اقدام زد و گاهی هم باید به جنگ رفت و دست به مبارزه زد. از این رو باید دید ما در چه زمین و عرصهای قرار داریم و از چه طریقی میتوان این آگاهی بخشی به جامعه و مردم را رقم زد؛ گاهی این آگاهی از دریچه اقدامی فرهنگی است و گاهی از راه نظامی.