به گزارش همشهری آنلاین، محمدصادق کوشکی، استاد دانشگاه: نیروی انسانی در هر جامعه مانند یک رودخانهی جاری است. رودخانه همواره باید از منبعی تغذیه شود؛ وگرنه به بستری خشک بدل خواهد شد. همانطور که عده ای از افراد باسابقه و با تجربه که پس از مدتی خدمت، بازنشسته میشوند یا به دلایل دیگری مثل فوت از گردونه خارج میشوند نیاز است چرخه دستگاههای مختلف یک ورودی مشخصی داشته باشد. این از بدیهیات امور است.
مقوله جوانگرایی، اقدامی در راستای جنس نیازهای کشورمان است. این قبیل نیازهای ما فوق العاده و متفاوت با ساختارهایی است که به یک ثبات قطعی رسیدهاند. برخی از نظامهای سیاسی جهان عمری به درازای سه سده یا بیشتر دارند که طی گذشت این مدت ساختارهای آنان به یک ثبات قطعی رسیدهاند و نیازهای اینان در حالت فوقالعاده قرار ندارند. اما عمر نظام سیاسی کشور ما تنها چهل و اندی سال است و چون تا به حال با حالتهای غیرعادی و فوقالعاده مواجه شده است، در آینده هم احتمال این تقابل و مواجههها وجود دارد.
طبیعتا برای مواجهه ارکانهای حاکمیتی کشور با این حالات فوق العاده، نیازمند نیروهای باانگیزه و پرتلاشی هستیم که چنین خصوصیات و ویژگیهایی اغلب در جوانان کشور دیده میشود تا افراد مسن و البته با تجربه.
در طول دوران دفاع مقدس و پس از آن در برهههایی، آمیزهای از نیروهای باتجربه، محتاط و محافظهکار در کنار نیروهای باانگیزه، خستگیناپذیر و البته کمتجربه حضور داشتند. این ترکیب درجاهایی که به خوبی چیدمان و استقرار یافت، خروجیها و نتایج خارقالعادهای داشت، مثل پیشرفت در صنعت هوافضای کشور.
در موضوع هوافضا، نسل اول سازندههای پهپادها و موشکهای ایرانی در کنار نسل جوانی قرار گرفت که این ساختارها و فناوری فضایی فعلی را بنیان گذاشتند. شاید اگر این ترکیب رخ نمیداد ما در حال حاضر نمیتوانستیم به پیشرفت ها و دستاوردهایی هوافضایی دست یابیم.
موضوع تأکید بر جوانگرایی و تربیت آنان از آن رو مهم است که عدهای گمان کردند ما در بحث ساختاری به یک ثباتی رسیدهایم و در حال حاضر میتوانیم به سمت نیروهای مسن 50 سال به بالا رو بیاوریم. این در صورتی است که این قبیل مدیران نمیتوانند در مواقع فوق العاده کار را به آن شکلی که لازم است به ثمر بنشانند و آن نگرش محاسبهگرایانه و محتاطانه که ویژگی نسل 50 سال به بالاست پاسخگوی شرایط غیرعادی کشور نخواهد بود.
به طور مثال در سال 98 در پی جاری شدن سیل در مناطق غربی کشور، دو گروه به شکل موازی مشغول ساخت و ساز منازل سیلزده شدند: اول،نیروهای جهادی و دوم، گروه های دولتی تابع وزارت مسکن. نیروهای جهادی همان افراد جوان با انگیزه بودند و گروه دولتی، تابعی از مدیران مسن و 50 سال به بالا. نتیجه آن شد که نیروهای جوان جهادی ساخت و ساز چندهزار واحد مسکونی را به سرانجام رساندند، درصورتیکه گروه وابسته به وزارت مسکن کمتر از 100 واحد مسکونی تحویل داد. این مثال به خوبی بیانگر نیاز کشور ما به آمیزه ای از نیروهای جوان، باانگیزه و با نشاط با نیروهای خردگرایِ کهنسال و با تجربه در مواجهه با شرایط فوق العاده و غیرعادی است که ماهیت نظامهایی چون نظام ماست.