همشهری آنلاین؛ حوادث: سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران، درباره دستاوردهای این طرح گفت: این سارقان در قالب ۵۳ باند فعالیت می کردند که از آنها اموال قابل توجهی کشف شده است.
سردار محمدیان تصریح کرد: از مالخران دستگیر شده بیش از ۵۰۰ دستگاه تلفن همراه، ۲۰ دستگاه انواع خودرو، تعداد زیادی قطعات خودرو و موتورسیکلت نیز کشف شده است. به گفته وی، تحقیقات از مجرمان دستگیر شده ادامه دارد.
ورود به دنیای سارقان پس از نجات از مرگ
«وصیت نامهام را نوشتم و اشهدم را خواندم اما چشمانم را که باز کردم در بیمارستان بودم و از آن پس تصمیم به سرقت گرفتم! »
این گفته های سارق تازه کاری است که سرکرده باند سرقت، فرشته نجاتش شد و به قول خودش پس از بازگشت از دنیای مردگان، پایش به جهان سارقان کشیده شد. گفت و گو با وی را می خوانید.
اولین بار است دستگیر می شوی؟
بله. من تازه کارم. هرگز فکر نمیکردم که روزی دست به سرقت بزنم.
چه چیزی سرقت میکردی؟
کابل برق. اغلب کابلهای اداره برق را در محدوده بهشت زهرا سرقت می کردیم. البته بیشتر ترانس سرقت می کردیم که ارزش ۴۰ میلیون تومانی داشت. کابل های برق هم حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تومان می فروختیم.
انگیزه ات از سرقت چه بود؟
پول. اگر سرنوشتم را تعریف کنم تعجب می کنید. من یک روز مردم اما خدا نخواست و مرا از دنیای مردگان به زندگی برگرداند. روزی که شنیدم دخترم یک بیماری خاص دارد و برای درمان او باید ماهی ۱۴ میلیون تومان هزینه کنم به آخر خط رسیدم. چون ماهی ۱۰ میلیون تومان حقوقم بود؛ چطور می توانستم هزینه زندگی و درمان او پرداخت کنم. برای همین تصمیم گرفتم خودم را خلاص کنم. آن روز رفتم به یک پارک. یک مشت قرص خوردم تا به زندگیم پایان بدهم. کمی بعد از هوش رفتم اما مردی به نام سیاوش وقتی مرا بیهوش روی صندلی پارک پیدا کرده بود، به بیمارستان برده و جانم را نجات داد. دو روز در کما بودم اما به زندگی برگشتم. سیاوس بالای سرم آمد و گفت وصیت نامه ام را خوانده و فهمیده که خودکشی کرده بودم. او گفت کاری برایم سراغ دارد که درآمدش خیلی خوب است و از پس هزینه های زندگی و درمان دخترم برمی آیم. پیشنهاد کاری او سرقت بود. باورتان میشود؟
چرا قبول کردی؟
سیاوش میگفت درآمدش خوب است و چون کابل برق میدزدیدم، به کسی آسیب نمیرسد. البته خود او هم سرنوشت عجیبی داشت. مهندس بود اما به خاطر شکست عشقی و خیانتی که دختر مورد علاقه اش به او کرده بود، معتاد شده و کارش را از دست داده بود. چون از برق سررشته داشت، سرقت کابل و ترانس را انتخاب کرده بود. خودش از تیر برق بالا می رفت و با قیچی های مخصوص سرقت را انجام می داد و حتی کاری میکرد که برق منطقه قطع نشود. من هم با او همراهی می کردم اما یک شب که در حال تخلیه وسایل سرقتی بودیم، پلیس مچمان را گرفت و دستگیر شدیم.