به گزارش همشهریآنلاین، روانشناس کودک و نوجوان مجموعه روانپزشکی بیمارستان امام حسین گفت: معمولاً ۷ عامل اصلی وجود دارد که اگر والدین این عوامل را در مسائل تربیتی شأن دخالت دهند رابطشان با کودکان دچار مشکل میشود.
فاطمه کمالی تبار روانشناس کودک و نوجوان مجموعه روانپزشکی بیمارستان امام حسین در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره عواملی که در شکلگیری و شخصیت کودکان اثر میگذارد گفت: اگر از بدو تولد حساب کنیم خیلی از مسائل مختلف برای شکلگیری شخصیت کودکان اثرگذار هستند. در منبع علمی ذکر شده است که ۵ سال اول زندگی جزو مهمترین سنین برای شکلگیری شخصیت کودک است.
وی افزود: مهمترین مسئله از زمانی که کودک به دنیا میآید مسئله دلبستگی به پدر و مادر است به همین خاطر یک جور پیوند عمیق عاطفی و یک دلبستگی ایمن باید بین والدین و کودک ایجاد شود. برای اینکه کودک در زندگی بزرگ سالگیاش و در روابطهای آیندهاش دچار مشکل نشود باید هم از لحاظ عاطفی و هم در دسترس بودن والدین غنی باشد تا آن ابزار علاقه و توجه به کودک باعث شود در آینده یک شخصیت پایدار داشته باشد.
وی افزود: در مسائل تربیتی نکتهای که دارای اهمیت است بحث ارتباط پدر و مادر با کودکانشان است برای همین همیشه به این نکته اشاره میکنیم که اگر پدر و مادر قرار است فرزند پروری مقتدرانه را داشته باشند و در این راه موفق باشند باید ارتباطشان با آنها عالی باشد و از خراب کنندههای رابطه استفاده نکنند.
کمالی تبار درباره ۷ عامل اصلی که انجام آنها باعث خراب شدن رابطه والدین با کودکان میشود اظهار کرد: معمولاً ۷ عامل اصلی وجود دارد که اگر والدین این عوامل را در مسائل تربیتی شأن دخالت دهند رابطشان با کودکان دچار مشکل میشود که عبارت است از ۱_ تنبیه کردن ۲_ توهین کردن ۳_ تحقیر کردن ۴_ تهدید کردن ۵_ نصیحت کردن ۶_ مقایسه کردن ۷_ سرزنش کردن. با حذف این ۷ عامل از سوی والدین کودکان حرفشنوی بهتری خواهند داشت.
وی در مورد رشد عاطفی و اجتماعی کودک مطرح کرد: رشد عاطفی و اجتماعی کودک فرایندی است که در آن او تواناییهای لازم برای ارتباط و تعامل با دیگران و همچنین درک و مدیریت احساسات خود را توسعه میدهد. این رشد از دوران نوزادی آغاز میشود و در طول سالهای اولیه زندگی ادامه مییابد. در این فرآیند، کودکان از طریق بازی و تعامل با دیگران، تجربههای جدیدی کسب میکنند که به آنها کمک میکند احساسات و رفتارهای خود را بشناسند و درک کنند. آنها یاد میگیرند که چگونه با دیگران همکاری کنند، احساس همدلی کنند و روابط مثبت بسازند.
روانشناس کودک و نوجوان بیمارستان امام حسین ادامه داد: در رابطه با رشد عاطفی کودکان هم در دسترس بودن پدر و مادر و هم عدم استفاده آنها از ۷ عامل خراب کننده تأثیر زیادی خواهد داشت. والدین حتی با وجود اختلاف نظرها باید در مسائل تربیتی با هم همسو و هم نظر باشند و حتماً باید در رفتارهایشان با کودکان ثبات داشته باشند.
وی درباره تقویت اعتماد به نفس کودکان گفت: تقویت اعتماد به نفس در کودکان یک فرایند مستمر است که به آنها کمک میکند تا احساس ارزشمندی و توانمندی کنند. این فرایند به ارتباطات و تجارب مثبت بستگی دارد.
کمالی تبار افزود: والدین و مربیان باید فضایی ایجاد کنند که در آن کودکان احساس امنیت کنند و بتوانند خود را ابراز کنند. تحسین و تشویق از سوی بزرگترها، به ویژه در زمان تلاش و نه فقط در زمان موفقیت، نقش مهمی دارد. کودکان نیاز دارند تا فرصتهای مختلفی برای یادگیری و تجربه کردن داشته باشند، چرا که این تجارب به آنها کمک میکند تا نقاط قوت خود را بشناسند. همچنین، یادگیری از اشتباهات و درک اینکه شکست جز طبیعی یادگیری است، به آنها کمک میکند تا به خود اعتماد بیشتری داشته باشند. در نهایت، حمایت عاطفی و فراهم کردن فضایی برای ابراز احساسات میتواند به کودکان کمک کند تا به تدریج اعتماد به نفس خود را تقویت کنند و به چالشها با اطمینان بیشتری پاسخ دهند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا روز کودک فرصتی برای تجدید نظر در سیاستهای کودکان است مطرح کرد: بله میتواند هم یک فرصت و هم یک بهانهای باشد برای کم کردن کم و کاستیهایی که در جامعه در قبال کودکان وجود دارد. این روز توجه را به نیازها، حقوق و چالشهای کودکان معطوف میکند و میتواند به عنوان یک کاتالیزور برای بهبود شرایط زندگی آنها عمل کند. برگزاری مراسم و فعالیتها در این روز میتواند به افزایش آگاهی عمومی، جذب حمایتهای اجتماعی و بهبود سیاستها کمک کند. همچنین، فرصتی برای دولتها، نهادهای غیر دولتی و جامعه فراهم میآورد تا به بررسی و ارزیابی برنامههای موجود بپردازند و راهکارهای جدیدی برای حمایت از حقوق و رفاه کودکان ارائه دهند.
کمالی تبار در آخر گفت: علاوه بر این، جمعآوری نظرات و تجربیات کودکان خود میتواند به تصمیمگیریهای بهتر و متناسبتر با نیازهای واقعی آنها منجر شود. به این ترتیب، روز کودک نه تنها به عنوان یک روز نمادین، بلکه به عنوان یک محرک برای تغییرات واقعی در سیاستها و برنامهها عمل میکند.