تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۱

آمارگیری‌های نخست تهران که در آن از زادبوم یا به تعبیر قدما مسقط‌الرأس یاد می‌شد، نشان‌دهنده آن است که از عرب‌ها و کردها و ترک‌ها و ترکمن‌ها همه نه‌تنها در پایتخت حضور جدی داشته‌اند بلکه محله‌های آنها نیز قابل شناسایی است.

به گزارش همشهری آنلاین، احمد مسجدجامعی؛ پژوهشگر و تهران‌پژوه در روزنامه همشهری نوشت،‌ چند سال پیش در تبریز جلسه‌ای با حضور مدیران ارشاد استان‌ها از سراسر کشور و نمایندگان شوراهای مراکز استان‌ها تشکیل شد و قرار بود من هم به‌عنوان سخنران آن جلسه باشم. از تهران آقای مهرشاد کاظمی، مدیر ارشاد تهران ما را همراهی می‌کرد. در آن جلسه مرحوم آقای آل‌هاشم، امام جمعه تبریز در آغاز و آقای دکتر پزشکیان نماینده مردم آن شهر در پایان اجلاس حاضر بودند و سخن گفتند. ازجمله پیشنهادها در سخنان من که در جمع‌بندی اجلاس نیز تکرار شد، اختصاص یک روز به‌عنوان روز شهرها و مراکز استانی به همان نام بود. مثلا روز تبریز، روز اصفهان، روز ارومیه و... . این پیشنهاد با استقبال هم همراه شد و کم‌کم به مراحل اجرایی راه یافت.

نگاه ژرف‌تر به مجموعه ایران بیانگر آن است که هر نقطه از این آب و خاک، تاریخ، فرهنگ و تمدنی درخشان دارد و به این وسیله می‌توان نقطه‌ها و حفره‌های تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی را بیشتر شناخت و به آن پرداخت. در این نگاه وقتی از تهران یاد می‌کنیم، مقصود تهران‌زدگی و غفلت از تجربه‌های محلی و ملی در دیگر نقاط ایران نیست. برعکس قوت تهران به‌عنوان پایتخت ایران در این است که سراسر کشور را نمایندگی کند؛ چنان‌که از آغاز پایتختی هم تاکنون چنین بوده است.

آمارگیری‌های نخست تهران که در آن از زادبوم یا به تعبیر قدما مسقط‌الرأس یاد می‌شد، نشان‌دهنده آن است که از عرب‌ها و کردها و ترک‌ها و ترکمن‌ها همه نه‌تنها در پایتخت حضور جدی داشته‌اند بلکه محله‌های آنها نیز قابل شناسایی است.

همچنین همه ادیان توحیدی از جمله کلیمی، مسیحی، ارمنی و زردشتی در جاهای شناخته‌شده‌ای در کنار سایر همشهری‌های تهرانی ساکن بودند و همه آنها معابد خود را داشتند و مراسم ویژه خودشان را آزادانه برگزار می‌کردند. خدا رحمت کند مرحوم دکتر ناصر تکمیل همایون را که درباره اودلاجان (عودلاجان) و محله کلیمی‌های تهران آثار تحقیقی خوبی پدید آورد. او می‌گفت در تهران محله کلیمی‌ها داشتیم؛ یعنی امت موسی کلیم‌الله که در میان سایر تهرانی‌ها می‌زیستند؛ درحالی‌که در اروپا یهودیان پیوسته در معرض اذیت و آزار شهروندان بودند. به‌هرحال درک از ایران در قوت و قدرت تهران جلوه می‌کرد. به‌واقع پایتخت رقیب هیچ شهر و استانی نبود. از این‌رو در جنبش مشروطیت توجه به اقتدار تهران باعث شد که مثلا ستارخان و باقرخان از آذربایجان و تبریز برای برقراری تجدید مشروطیت در ایران خود را به تهران رساندند.

بزرگان دیگر شهرها هم در پایان‌دادن به استبداد صغیر نقش بسزایی در تهران ایفا کردند؛ به‌واقع تهران نه‌تنها رقیب هیچ ‌جای ایران نبوده و نیست، بلکه نماد روح و جسم همه‌جای ایران بود. ازاین‌رو تهران هیچ‌گاه هیچ شهر و نقطه‌ای را در سایه و حاشیه نبرده و از آن‌سو در دشواری‌های گاه و بی‌گاه پناه همه ایرانی‌ها بوده است. مهاجرت‌های فراوان و دسته‌جمعی پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم ‌یا بر اثر بلایای طبیعی همچون خشکسالی به تهران و همچنین مهاجران عزیز مرزی در دوره دفاع از میهن همه از این نمونه است. علاوه بر همه اینها تهران شرایط شکوفایی استعدادهای فراوان ایرانیان را که از هر ‌جای این آب و خاک آمده بودند، فراهم می‌آورد و اگر چیزی در اختیار داشت، از دیگر ایرانیان به هیچ روی دریغ نمی‌کرد. بسیارند کسانی که به تعبیر آمارگیران نخستین پایتخت که عمده آنها از فارغ‌التحصیلان دارالفنون بوده‌اند، مسقط‌الرأس آنها جای دیگری است ولی شکوفایی آنها در همین تهران است. اگر با این نگاه ببینیم روز تهران به‌واقع روز ایران است و پایتخت را می‌توان قلب ایران و تهران ایرانیان نامید.

منبع: همشهری آنلاین