به گزارش همشهری آنلاین، محمد سیانکی امروز در گفتوگویی مفصل با خبرنگار ما در خصوص انتقادات خود در این بازی صحبت کرد. او در این مصاحبه از گزارش خود دفاع کرد و تاکید داشت که همیشه واقعبینانه عمل کرده است. او همچنین به برخی حواشی و واکنشهای مطرح شده از سوی بازیکنانی چون کریم انصاریفرد واکنش نشان داد و درباره مسائل مرتبط با تیم ملی و دیدگاههای خود درباره عملکرد شاگردان امیر قلعه نوعی صحبت کرد.
جنجالها و واکنشها نسبت به گزارش شما همچنان ادامه دارد...
جنجال از چه بابت؟ من خوشبختانه یا متاسفانه در فضای مجازی نیستم اما دوستان تماس میگیرند و میگویند و تا جایی که من بازخورد مردم را دیدهام، میگویند شما درست گفتید. حقیقتا من در نیمه اول انتظار بازی بهتری را داشتم و خیلی هم سعی کردم کمتر نکاتی را که به عنوان گزارشگر به ذهنم میرسد، عنوان کنم و گفتم بازی ملی است و همه باید حمایت کنیم. نمیدانم چرا دوستان خیلی حساسیت به خرج دادند و برای مثال آقای کریم انصاریفرد آن واکنش را نشان داد. من نمیدانم انتقاد از سوی چه عزیزانی منظور شماست.
* با گزارشی که از شما دیدیم، این احساس میشد که شما با یک پیشداوری برای گزارش آمده بودید.
هر کسی در هر جایگاهی هست، وقتی قضاوتی را درباره یک شخص یا یک مجموعه میکند، اول باید خدا را در نظر بگیرد. هر کسی با هر دیدگاه و دینی خدا را قبول دارد. من در شروع بازی گفتم برای تیم ملی فوتبال کشورم آرزوی موفقیت میکنم و حتی تا دقیقه ۱۰ بازی هم گفتم تیم برتر میدان و مالک بازی تیم ما هست. باید انصاف را رعایت کنیم. من بازیهای باشگاهی را هم گزارش میکنم و اگر نقدی باشد، میپذیرم، اما من گزارشگرم و هوادار که نیستم. من تا دقیقه ۱۰ از روند و مالکیت بازی تعریف کردم و قطریها از دقیقه ۱۰ خودشان را پیدا کردند. ببخشید، یعنی من بعد از ۲۵ سال فوتبال دیدن نمیفهمم فوتبال چیست؟ قطر از دقیقه ۱۰ خودش را پیدا کرد و دقیقه ۱۶ به گل رسید. گل قشنگی هم زدند و تازه من از گلشان هم تعریف نکردم، با اینکه جایگیری یک مهاجم جلوی چهار مدافع و دروازهبان ما بود. با این حال من گفتم زمان داریم و انشاءالله بازی برمیگردد. اما در مجموع نیمه اول خوب بازی نکردیم.
* اما اولین انتقاد و نکته منفی شما دقیقه پنج بازی بود و در واقع حتی ۱۰ دقیقه تمجید هم نداشتید.
چه بوده؟
* درباره حضور میلاد محمدی در سمت راست خط دفاعی صحبت کردید و گفتید نمیتوانیم روی ضربات پای راست او حساب کنیم.
انسان باید واقعبین باشد. محمدی یکی از بهترین دفاعهای ما و بازیکنان خوب فوتبال ماست و همیشه کم حاشیه کارش را کرده است. او در پست دفاع چپ و حتی هافبک چپ فوقالعاده بوده است. اگر من این نکته را گفتم، تیم ملی کشورم را دوست داشتم و این اعتقاد را داشتم که کادرفنی تیم ما قطعا میتواند یک دفاع راست خوب برای چنین بازیهایی پیدا کند. من نمیخواهم درباره کیفیت فوتبال قطر صحبت کنم که فردا بگویند شما قطر را تضعیف میکنید و این در نهایت تضعیف فوتبال ماست اما آیا ما نمیتوانستیم از یک دفاع راست جوان در آن پست استفاده کنیم؟ یعنی نمیتوانستیم به یک دفاع راستی که در لیگ بازی میکند فرصت بدهیم؟ اتفاقا من دلم برای بازیکن تیم ملی فوتبال کشورم میسوزد. اگر به بازیکن جوان کشورم برابر قطر بازی نرسد، در جام جهانی میرسد؟
اگر به یک دفاع جوان فرصت میدادند و او اشتباه میکرد که باز هم شما قبل از هر کسی از این تصمیم انتقاد میکردید.
فرصت دادن به جوان تاوان دارد. سوال من این است که اگر نخواهیم برابر قطر به بازیکن جوانمان فرصت بدهیم، کجا میخواهیم فرصت بدهیم؟ آن هم قطری در خاک خودش به امارات باخته و کیفیتش را هم دیدید. اصلا من میگویم بازیکن جوان دو تا اشتباه هم بکند. پس آن جوان کجا باید اشتباه کند؟
* ولی صحبت من این است که حتی اگر این اتفاق هم رخ میداد، باز هم موجی از انتقادات ایجاد میشد که چرا در این بازی به بازیکن جوان فرصت دادید.
ساختن، تاوان دارد. اینطور نیست که به بازیکن جوان فرصت بدهم و رنسانسی را در فوتبالم به وجود بیاورم و بگویم همه هم از تعریف و تمجید کنند. یک ضربالمثل هست که میگوید از یک نفر میپرسند راز موفقیت چیست؟ میگوید من راز موفقیت را نمیدانم اما راز شکست این است که بخواهید همه را راضی نگه دارید. من در این جمله همه صحبتهایم را گفتم. قرار نیست من همه را راضی نگه دارم؛ من چیزی را که اعتقاد دارم و حرف قلب و مغز و شعورم است، انتقال میدهم. نمیدانم شما دنبال چه چیزی میگردید اما من میگویم ما در بازیهای قبلی که به بازیکنان جوان فرصت ندادیم، این بازی فرصت نمیدهیم و در جام جهانی هم که آقایان میخواهند دور هم باشند و یک رزومهای برای خودشان به وجود بیاورند و خودشان را نسل طلایی معرفی کنند. آقای خیابانی حرف خوبی زد؛ نسل طلایی، نسلی است که یک جام ملتها را آورده باشد، یک بازیهای آسیایی را آورده باشد، یک جام جهانی از گروهش بالا آمده باشد. نمیتوانیم چشممان را روی واقعیتها ببندیم. بله، قرار نیست همه راضی باشند و به به و چه چه کنند. مگر آقای دهداری آن سالی که ۱۵-۱۶ بازیکن را کنار گذاشت و بازیکنی که در دسته دوی باشگاههای تهران بازی میکرد، به تیم ملی دعوت کرد و همانها جواد زرینچه و مجید نامجو مطلق و... شدند، تاوان نداد؟
* یعنی شروع انتقادات شما فقط به خاطر عدم حضور بازیکن جوان در ترکیب بود؟
من با جوانهای این مملکت کار میکنم، اما هیچوقت خودم را مربی نمیدانم. آقای کریم انصاریفرد که آنطور صحبت میکند، گذشته را یادش رفته است. متاسفانه برخی آدمها گذشتهشان را فراموش میکنند. محمد دادکان که برایش آرزوی سلامتی دارم، زیرساختی را برای فوتبال ما به وجود آورد که امثال آقا کریم انصاریفرد و احسان حاجصفی و سجاد شهباززاده معرفی شدند. کریم انصاریفرد یادش رفته که تیم ملی نوباوگان در شهر قدس بازی داشت و من چقدر از این تیم تعریف کردم و گفتم اینها آینده فوتبال ما را میسازند. آن زمان کریم انصاریفردها ۱۲ سالشان بود. من میدانم در فوتبال کشور، جوان شایسته زیاد است. میدانم که دلالها چه بلایی سر فوتبال ما میآورند. من میخواهم از حق جوانهای این مملکت دفاع کنم. مگر من میخواهم در دفاع راست تیم ملی بازی کنم؟ دیگر از من گذشته است. من نمیتوانم با این سابقه و ارتباطی که دارم، در تیمهای بزرگسالان کار کنم و پول خوبی بگیرم؟ ۱۵ سال است که در فوتبال پایه کار میکنم و از جیبم هم هزینه میکنم، چون میدانم این بچهها چقدر مشکل دارند.
* با این صحبتها به نظر میرسد کاملا از گزارش خودتان در این بازی راضی هستید!
نظرات مردم برای من حائز اهمیت است و هر چه بگویند میپذیرم. من سعی میکنم طبق شرایطی که هست، فوتبال را گزارش کنم و بعضا میدانم که خوشایندشان نیست اما همه اینها برایم قابل احترام است، چون من برای آنها گزارش میکنم، اما همانطور که گفتم نمیشود همه را راضی نگه داشت، سخت است، امکانش نیست. با تمام احترامی که برای دوستان قائل هستم، وجدانم را قاضی میکنم و همین که میبینم من در جهت تخریب کسی قدم برنداشتم و بازی را گزارش کردم، سرم را بالا میگیرم.
* شما الان درباره کریم انصاریفرد صحبت کردید و چند روز قبل هم در مصاحبهتان پاسخ ایشان را داده بودید. با این چالشها، اگر کریم دوباره به تیم ملی دعوت شود یا برای به ایران برگردد و شما گزارشگر بازی تیم او باشید، چه اتفاقی رخ میدهد؟
باید واقعبین باشم؛ اگر بازیکنی سنش بالا رفته و میخواهد فوتبال بازی کند، باید تمرین مداوم داشته باشد. من نمیگویم اگر سن بازیکن بالا رفت، باید برود. اما برای مثال حسن الهیدوس بعد از جام ملتها سنگین و رنگین خداحافظی کرد، چون دید نمیتواند آن تمرینات پرفشار را هم در تیم ملی و هم در تیم باشگاهیاش داشته باشد. من نمیتوانم تعیین کنم که چه کسی در تیم ملی باشد و چه کسی نباشد و حتی فکر میکنم اگر بازیکن ۵۰ ساله هم آماده است، حق دارد در تیم ملی بازی کند. اما آقای کریم انصاریفرد در آخرین تیمش چند بازی کرده و چند گل زده است؟
* اما سوال من این بود که در صورت بازگشت این بازیکن به تیم ملی یا لیگ ایران، شما تحت تأثیر این اتفاقات بازی او را گزارش نمیکنید؟
اصلا و ابدا.
* بعید است با این جنجالها اینطور باشد.
او در یک بازی که من گزارشگرش باشم گل بزند، آن وقت ببینید من تعریف و تمجید میکنم یا نه. اما اگر منظورتان این است که منِ گزارشگر بهبه و چهچه برای بازیکنی راه بیندازم، هیچوقت این کار را نمیکنم. من فوتبال بازی کردم و میدانم یکی از سختترین رشتههاست و باید همیشه آماده باشید. برای مثال الان شما آمار گلزنی رونالدو را در النصر را دربیاورید؛ او به طور متوسط در هر بازی یک گل برای تیمش زده است. این بازیکن در آستانه ۴۰ سالگی است اما هنوز ولع گلزنی دارد.
* در مصاحبهای که دو روز قبل داشتید، پاسخ سردار را هم داده بودید یا منظورتان فقط کریم بود؟
نه، اصلا. من که از سردار تعریف هم کردم. او کارش را کرد. من فکر میکنم در گزارشم آنچه را که حق مطلب درباره سردار بود، خصوصا روی پاس گلش، ادا کردم. فکر میکنم سردار آزمون خودش هم انقدر باهوش هست که بداند من با چه هدفی پاس گلش را بیشتر پررنگ کردم. وجدان بهترین محکمه است؛ گل اول سردار فوقالعاده بود و گل دوم را در حین گزارش هم گفتم که چقدر راحت و شیک گل میزند. در صحنه بعد هم گفتم دو تا گل به کنار، پاس گل و ازخودگذشتگیاش لذت دیگری دارد. من فکر میکنم خود بازیکنان تیم ملی هم میدانند من آنچه که حق مطلب بود، در موردشان ادا کردم. در این بین نمیدانم آقای کریم انصاریفرد دنبال چه چیزی بودند. انشاءالله هر چه هست، ختم به خیر شود.
* اما حتی برخی از بازیکنان هم از گزارش شما ناراحت هستند.
میتوانند نظراتشان را عنوان کنند، به من زنگ بزنند و اگر نکتهای هست، بگویند. اگر حس میکنند چیزی گفتم که در جهت تخریبشان بوده، به من بگویند. من حتی در مورد میلاد محمدی هم گفتم یکی از بهترین چپهای ماست، ولی از راستش نمیتواند استفاده کند؛ حتی یک موقعیت خوب هم گیر او آمد که توپ روی پای راستش افتاد. تک تک بازیکنان برای من عزیز و قابل احترام هستند اما همه میدانیم تیم ملی و کشورمان از هر چیزی مهمتر است. شخص مهم نیست، همه میرویم و چیزی که میماند، تیم ملی و کشور ماست.
* شما خودتان هم تایید میکنید که در نیمه اول انتقادات زیادی از تیم ملی داشتید...
نه، نه. قبول نمیکنم. انتقادات زیادی نداشتم. من تا دقیقه ۱۵ از تیم تعریف کردم و بعد از گل یک نکتهای درباره بگو مگوی بازیکنمان گفتم و گفتم باید جایگیریمان درست باشد. واو به واو میگویم.
* اتفاقا ورزش سه در یک گزارش، تمام انتقادات شما در طول بازی را نوشت که...
بله، شما واو به واو گزارش را نوشتید که فکر میکنم هیچ چیزی هم از آن درنیامد که ایرادی از من پیدا شود.
بیش از ۱۰ انتقاد در نیمه اول داشتید.
من پیدا نکردم!
* حالا سوال من این است که به عنوان کسی که کار مربیگری میکنید، فکر نکردید ممکن است در نهایت نتیجه بازی برگردد؟
من فکر میکنم این سوال درست نیست. نمیشود زمانی که یک تیم بد بازی میکند و شما به به و چه چه راه بیندازید. اگر در نیمه دوم این روند ادامه پیدا میکرد و شرایط عوض نمیشد، مردم نمیگفتند تو چه میگویی؟ ورزش که اگر ندارد. شما در لحظه باید گزارش کنی. حتی شما یک نکته را درباره مهدی قایدی نوشته بودید؛ مهدی قایدی یکی از بهترین فوتبالیستهای ماست اما سوال من این است که مگر در نیمه اول این بازیکن را آنالیز نکرده بودند؟ زمانی که ما گل را زدیم، یک لحظه دفاع راستی که مهدی قایدی را کنترل میکرد، جا ماند و این بازیکن کارش را انجام داد. شاید نیمه دوم مربی دیده قایدی از کار افتاده و گفته ولش کنید و همان لحظه قایدی کارش را انجام داد. اتفاقا انقدر تجربه دارم که بدانم کجا چه حرفی را بزنم. هر چند که شاید من هم اشتباه کنم و چیزی بگویم که خلافش اتفاق بیفتد، چون فوتبال قابل پیشبینی نیست. مگر در بازی پرسپولیس و استقلال خوزستان که من گزارش میکردم، کسی فکر میکرد وقیقه ۷۰ نتیجه بازی تغییر کند؟ تا دقیقه ۷۰ آن بازی پرسپولیسیها به قدری به من ناسزا گفتند که تلفنم را خاموش کردم اما دقیقه ۷۰ به بعد انگار من را از جهنم به بهشت فرستادهاند. من همان سیانکی هستم، من که برای تیم شما گل نزدهام. حالا من آدم خوب شدهام؟ این کلیت فوتبال ماست. من در مقطعی چهار بازی رئال را گزارش کردم که سه بازی را باخت و پس از آن جواد کاظمیان که طرفدار رئال است به من گفت هواداران رئال میگویند شما بازیهای این تیم را گزارش نکنید، چون رئال نتیجه نمیگیرد. این حرفها خندهدار است. تا زمانی که ما واقعبینانه با مسائل برخورد نکنیم و با حقیقت روبرو نشویم، چیزی تغییر نمیکند. شاید حقیقت تلخ باشد اما باید بپذیریم تا خودمان را اصطلاح کنیم.
* به عنوان یک مربی یا یک گزارشگر، اگر یک نفر علیه شما صحبت کند، ناراحت میشوید یا بیاعتنایی میکنید؟
من یک سوال از شما میپرسم؛ در این ۲۵ سال که من گزارش میکنم، هر هجمهای علیه من راه افتاده و هر صحبتی که شده، آیا واکنشی از من دیدید؟
* در این بازی که واکنش داشتید.
جوابشان را دادم؟
* بله.
جواب چه کسی را دادم؟
* کریم انصاریفرد.
نه، کریم انصاریفرد در مورد شخصیت حقیقی من صحبت کرده بود که من صلاحیت فلان کار را ندارم. اگر آن نکته آخر را نمیگفت، اصلا جوابش را نمیدادم. آقا کریم درباره داد سر من سر آن کودک صحبت کردند که البته میدانم قضاوت عجولانه بوده است. اولا که ذات فوتبال و مربیگری این است که شما جاهایی صدایت را بلند کنی، البته بدون بی احترامی. در تمام این سالها اگر کسی از من بی احترامی دیده بگوید تا من همین فردا دور تمام فوتبال را خط بکشم و بروم. بازیکن من در حساسترین بازی پنالتی از داده و اشتباه کرده اما او را کنار کشیدم و گفتم برو اصلا فکر نکن، فدای سرت. اصلا برای من ارزشی ندارد. در آن صحنه که ایشان استوری گذاشت و خودش را کاسه داغتر از آش معرفی کرد و خواست به من درس اخلاق بدهد، مسابقهای بود که با کیا بازی داشتیم و من فقط با صدای بلند اسمش را صدا کردم و گفتم مسیحا، مگر با تو نیستم؟ او کنار من آمد و گفتم تمرکز داشته باش و کارت را بکن. این بیاحترامی است یا مشکل دارد؟ تازه کودک هم نبود و بازیکن ۱۸ ساله بود، ضمن اینکه خواهرزاده خودم هم بود. اصلا نظر و فلسفه من این است که مربی حق بیاحترامی به بازیکن را ندارد اما من خودم فوتبال بازی کردهام و میدانم بازیکن گاها حواسش پرت میشود. آقای انصاریفرد، نباید قضاوت کنید. اول صحت و سقم موضوع را دربیاور و بعد قضاوت کنید. الان اگر من به خاطر این حرف تو را نبخشم، چطور میخواهی طلب بخشش کنی؟
* یعنی اگر فقط انتقاد به گزارش بود، سکوت میکردید؟
بله، چون مردم همه چیز را دیدهاند. اگر شما درباره بازخوردهای گزارش من صحبت میکنید، فکر میکنم بازخوردهای استوری آقای انصاریفرد را هم دیدهاید.
* فکر میکنم آقای قلعهنویی هم از گزارش شما دلخور بودند.
من فکر نمیکنم منطور آقای قلعهنویی من بوده باشم. امیرخان قلعهنویی سرمربی تیم ملی و پیشکسوت فوتبال ما هستند و اگر در مورد شخص من نکتهای بگویند، جزء به جزء توضیح میدهم. فکر میکنم آقای قلعهنویی به قدری از من شناخت دارد که بداند حب و بغضی با ایشان و تیم ملی ندارم.
* بعد از این جنجالها و انتقادات، از مسئولان هیچ بازخوردی نگرفتید؟
مطمئن باشید اگر در گزارش من موردی بود، تهیهکننده برنامه، آقای مهدی هاشمی، در استودیو به من تذکر میداد. جا دارد یک تشکر هم از آقای جواد خیابانی با آن شخصیت والا و بزرگ منشی و عماد عراقی کنم. آقای جواد خیابانی به قدری دیروز به من لطف داشتند که فکر میکنم سیاست سازمان را هم در آن برنامه میشد دید. من که دیروز و یک ماه پیش و یک سال پیش نرسیدهام، بلکه از سال ۷۲ در رادیو کار میکنم. من زمانی که بازیکن امید کشاورز بودم وارد رسانه شدم و عشق و علاقهام به رسانه باعث شد فوتبال را جدی دنبال نکنم.
* شما در مجموع خودتان را یک گزارشگر موفق و صاحب سبک میدانید؟
من با یک مثال صحبتم را تمام میکنم؛ میگویند انسان به درجهای از شعور رسیده که میتواند مثل پرندهها پرواز کند و مثل ماهی در دریا شنا کند، اما الان مهم این است که مثل آدم روی کره زمین زندگی کنیم. مهم نیست که من گزارشگر درجه یک و صاحب سبکی هستم یا نه، اصلا دنبال این چیزها نبودم. الان از این بابت خوشحالم که دنبال انسانیت بودم. شاید یک جاهایی لغزش کردم و اشتباه داشتم، اما ناخواسته بوده است. هیچوقت نگفتهام امروز گزارش من است و بروم ریشه فلانی را بزنم. شاید من هم از فوتبال یک تیم یا یک بازیکن خوشم نیاید اما وقتی تیمش برده، وظیفهام است که تعریف و تمجید کنم. هیچکس نمیتواند ادعا کند که در کارش آدم کاملی است. من بعد از ۲۵ سال فهمیدهام که برای بزرگ شدن هنوز باید بدوم، برای انسان شدن و درست زندگی کردن هنوز باید بدوم و یاد بگیرم. من به شاگردانم میگویم یک جوری بزرگ شوید که سالها بعد بگویید ما از زندگی خیلی چیزها فهمیدیم. انتظار دارید بگویم گزارشگر کاملی هستم؟ من وقتی انسان کاملی نیستم، چطور میتوانم گزارشگر کاملی باشم.