به گزارش همشهری آنلاین، فرهیختگان نوشت: درحالیکه برخی کشورهای عربی مسیر تردد کالا به سرزمینهای اشغالی را گشوده و مرزهای زمینی خودشان را جایگزین مسیرهای دریایی کردند که زیر آتش مشوکهای یمنی ناامن شدهاند؛ به نظر میرسد رسانههای این کشورها نیز به دنبال هموار کردن مسیر جنایتهای رژیمصهیونیستی بوده و با همین هدف عملیات روانی علیه جبهه مقاومت را شدت بخشیدهاند. در همین راستا دو روز پیش شبکه «mbc» عربستان سعودی رهبران مقاومت را تروریست نامید.
این اقدام باعث شد تا مردم عراق برانگیخته شده و دفتر این شبکه ضد جریان مقاومت در بغداد را مورد هجوم قرار دهند. پیش از این نیز شبکه العربیه مدعی بازجویی از سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس شده بود تا به این طریق در جبهه مقاومت بیاعتمادی به وجود آورده و نیروهای مقاومت در خط مقدم با رژیمصهیونیستی را ناامید کند. برای بررسی رویکرد رسانهای عربستان در قبال محور مقاومت و چرایی اتخاذ این رویکرد با حسن هانیزاده، کارشناس مسائل منطقه به گفتوگو پرداختهایم. مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
سیاست عربستان سعودی در مسائل منطقهای کاملا منافقانه و غیرشفاف است
در پی توهینهای اخیر رسانههای عربستان سعودی به رهبران مقاومت کارشناس مسائل منطقه حسن هانیزاده به تحلیل سیاستهای غیرشفاف و منافقانه این کشور در عرصه رسانه پرداخته است. به گفته هانیزاده سیاست کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، امارات و بحرین در حوزههای مختلف بهویژه در حوزه رسانه بهشدت غیرشفاف است. وی با اشاره به اینکه عربستان سعودی با در اختیار داشتن صد شبکه ماهوارهای فعال و گردش مالی سالانه ۱۰ میلیارد دلار، بهطور گسترده برای تاثیرگذاری و مهندسی افکار عمومی فعالیت میکند، افزود: «یکی از مهمترین مجموعههای رسانهای این کشور «امبیسی» است که شامل ۱۴ کانال اطلاعرسانی در حوزههای ورزشی، اجتماعی، خبری، سیاسی و اقتصادی است. از جمله شبکههای مهم این مجموعه، «امبیسی عراق» است که طی پنج سال اخیر در عراق فعال شده و به شکافافکنی بین طوایف مختلف عراق پرداخته و جریانسازی شدیدی علیه محور مقاومت انجام داده است.» هانیزاده همچنین به این نکته اشاره کرد که سیاست عربستان سعودی در مسائل منطقهای کاملا منافقانه و غیرشفاف است. وی اظهار داشت: «این رژیم حتی در رسانههای رسمی خود از شخصیتهای تاثیرگذار محور مقاومت بهعنوان تروریست یاد میکند و همزمان از سیاستهای سرکوبگرانه رژیمصهیونیستی حمایت میکند.»
وی افزود: «برخلاف رسانههای قطری رسانههای بحرین، امارات و عربستان کاملا همسو با رسانههای رژیمصهیونیستی حرکت میکنند. این امر نشان میدهد که تکیه بر دوستی با این کشورها قابل اعتماد نیست و نمیتوان به آنها اعتماد کرد.» این کارشناس مسائل منطقه تصریح کرد که همسویی کشورهای عربستان، امارات و بحرین با آمریکا و رژیمصهیونیستی امری کاملا شفاف و نهادینهشده است. وی تاکید کرد: «این کشورها تلاش دارند تا ایران و محور مقاومت را منزوی کنند و محور مقاومت نیز بهخوبی از نقش تخریبی این سه کشور در مساله همگرایی منطقهای آگاه است. به این ترتیب سیاست رسانهای عربستان سعودی کاملا منافقانه و همسو با آمریکا و رسانههای رژیمصهیونیستی است.» به گفته هانیزاده، هرچند ممکن است عربستان به لحاظ سیاسی تاکتیک خود را تغییر دهد اما در اصل بهصورت استراتژیک همچنان در کنار آمریکا و رژیمصهیونیستی قرار دارد.
عربستان در افکار عمومی در کنار اسرائیل قرار میگیرد
عملیات «طوفان الاقصی» بهطور قابلتوجهی معادلات منطقهای را تغییر داده و نشاندهنده کمکهای صادقانه جمهوری اسلامی ایران به ملت فلسطین و محور مقاومت از جمله ملت لبنان است. حسن هانیزاده، کارشناس مسائل منطقه در این خصوص اظهار داشت که شکستهای مکرر رژیمصهیونیستی طی ۷۵ سال گذشته شامل شکستهای نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تا حد زیادی به دلیل همراهی ایران با محور مقاومت بوده است. وی تاکید کرد این موضوع موجب افزایش محبوبیت ایران در میان ملتهای عرب و اسلامی شده است.
هانیزاده افزود: «علیرغم تمام تهدیدها و جریانسازیهای شدید علیه مسئولان نظامی و سیاسی ایران از طریق رسانههای جهانی، ایران همچنان از محبوبیت بالایی برخوردار است.» وی در ادامه توضیح داد دلیل این محبوبیت کاملا واضح است: «برای نخستین بار در تاریخ نبردهای اعراب و اسرائیل، رژیمصهیونیستی یک شکست تاریخی، نظامی، اجتماعی و امنیتی را تجربه کرده است که بیسابقه بوده و این شکست نشانهای از صداقت ایران در مقابله با این رژیم و حمایت از ملت فلسطین است.» در ادامه هانیزاده به موضع عربستان سعودی در افکار عمومی اشاره کرد و گفت: «این کشور نزد افکار عمومی در کنار رژیمصهیونیستی قرار گرفته و بهعنوان یکی از منفورترین رژیمها که سیاستهای کاملا منافقانهای دارد شناخته میشود. » وی تاکید کرد: «عربستان نهتنها به مردم فلسطین کمکی نمیکند، بلکه علیه رهبران مقاومت نیز جریانسازی میکند.» این کارشناس مسائل منطقه نتیجهگیری کرد که این وضعیت نشاندهنده عصبانیت رسانههای سعودی است؛ چراکه عربستان نهتنها نقشی سازنده در کمک به ملت فلسطین ندارد، بلکه نقش تخریبی ایفا کرده و حملات رسانهای خود را متوجه ایران کرده است.
تشکیلات خودگران به دلیل روابط اقتصادی با کشورهای خلیجفارس منافع خود را بر منافع فلسطین ترجیح میدهد
با توجه به تحولات اخیر در منطقه و اهداف رژیمصهیونیستی ایده تشکیل یک کنفدراسیون منطقهای برای مدیریت غزه با مشارکت عربستان سعودی، امارات، رژیمصهیونیستی و تشکیلات خودگردان فلسطین رهبران عربی را به طمع انداخته است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی و یوآو گالانت، وزیر جنگ این رژیم بهصراحت اعلام کردهاند که پس از دستاوردهای نظامی در غزه اوضاع اجتماعی، سیاسی و اداری این منطقه دستخوش تغییر خواهد شد. حسن هانیزاده، کارشناس مسائل منطقه در این خصوص هشدار داد این طرح میتواند بسیار خطرناک باشد. او گفت: «اگر این کنفدراسیون اجرایی شود نقش مبارزاتی ملت فلسطین به حاشیه رانده شده و به تاریخ سپرده خواهد شد.» هانیزاده همچنین به همسویی تشکیلات خودگردان با رژیمصهیونیستی اشاره کرد و افزود: «متاسفانه تشکیلات خودگردان نیز بهنوعی با رژیمصهیونیستی همسو شده است. این همکاری بهصورت غیرآشکار با اسرائیل و آشکار با کشورهای عربی سازشکار صورت میگیرد.» او ادامه داد که دلیل اصلی این همسویی، منافع اقتصادی مشترک بین برخی از مسئولان تشکیلات خودگردان و رژیمصهیونیستی است.
به گفته هانیزاده، «بسیاری از وزرای تشکیلات خودگردان در صنعتهای مرتبط با ساختوساز، مانند کارخانههای سیمانسازی و واردات آهن فعالند و این صنایع در ایجاد شهرکهای یهودینشین نقش داشتهاند.» وی همچنین تاکید کرد «بسیاری از شهرکهای یهودینشین با کمک شرکتهایی ساخته شدهاند که زیرمجموعه تشکیلات خودگردان هستند و کارگران فلسطینی زیر نظر این شرکتها در ساخت این شهرکها نقش داشتهاند.» هانیزاده در پایان خاطرنشان کرد که وزرای تشکیلات خودگردان بهدلیل روابط اقتصادی نزدیکی که با کشورهای حوزه خلیجفارس و رژیمصهیونیستی دارند منافع شخصی خود را بر منافع عمومی فلسطینیها ترجیح میدهند و هیچگاه بهدنبال آزادی کامل فلسطین و قدس شریف نبودهاند.
در عربستان سعودی تحتتأثیر سیاستهای محمد بنسلمان تغییرات اجتماعی و فرهنگی درحال رخ دادن است
هانیزاده معتقد است: «در سالهای اخیر، با روی کار آمدن محمد بنسلمان و اجرای برنامههای موسوم به «چشمانداز ۲۰۳۰»، جامعه عربستان سعودی تغییرات قابل توجهی را تجربه کرده است. این تغییرات عمدتا تلاشی برای مدرنسازی کشور و دور کردن آن از ارزشهای سنتی اسلامی و جهادیاند که پیش از این در این جامعه وجود داشتند.» این کارشناس مسائل منطقه در ادامه توضیح میدهد: «یکی از بارزترین آثار این تغییرات، تغییر رویکرد افکار عمومی عربستان نسبت به مسئله فلسطین و جنبشهای مقاومت اسلامی است. در گذشته، مردم عربستان بهویژه نسلهای گذشته، همدلی و حمایت زیادی از جنبشهای مقاومت فلسطین داشتند و بهطور سنتی نسبت به این مسئله حساس بودند. اما با تغییر تربیت نسل جوان تحت تأثیر سیاستهای جدید حکومت، گرایشها به سمت بیتفاوتی یا حتی حمایت از سیاستهای رژیمصهیونیستی افزایش یافته است. این تغییرات در نظرسنجیها و واکنشهای افکار عمومی در شبکههای اجتماعی عربستان بهوضوح دیده میشود.»
هانیزاده نقش رسانههای سعودی در ایجاد این تغییر را اینگونه توصیف میکند: «رسانهها و شبکههای ماهوارهای سعودی نقش بسزایی در این تغییرات فرهنگی و فکری ایفا کردهاند. این شبکهها با سرمایهگذاریهای سنگین به ترویج فرهنگ غربگرایی و سرگرمیهای سطحی پرداخته و بهتدریج جامعه را از مسائل مهم منطقهای مانند مقاومت و جهاد دور کردهاند. برگزاری جشنوارههای بزرگ با حضور چهرههای بینالمللی، نظیر ستارگان هالیوود و پاپ، با هزینههای گزاف، بهعنوان نشانهای از این روند به شمار میرود. این تحولات فرهنگی و اجتماعی به تدریج باعث شدهاند که جامعه عربستان از چهارچوب سنتی اسلامی و نگاه جهادی فاصله بگیرد و بیشتر به سمت غربگرایی و ارزشهای لیبرالیسم مدرن سوق پیدا کند. این روند میتواند در بلندمدت آثار منفی عمیقی بر هویت اسلامی جامعه عربستان بگذارد و همبستگی با مسائل مهم جهان اسلام را تضعیف کند.»
هانیزاده البته تأکید میکند که همچنان مخالفتهای محدودی با عربستان وجود دارد: «علیرغم این تغییرات، انتقادات و مخالفتهای محدودی از سوی برخی افراد و گروههای سنتی و اسلامی وجود دارد. با وجود کنترل شدید حکومت بر رسانهها و فضای عمومی، این اعتراضات هنوز به شکل جدی بروز نکردهاند. درنهایت، اگرچه حکومت عربستان از طریق این سیاستها توانسته است حمایت برخی از جامعه بینالمللی و غربی را جلب کند، اما این روند میتواند در بلندمدت به تضعیف مشروعیت داخلی حکومت و فاصلهگیری مردم از مسائل مهم اسلامی، از جمله حمایت از فلسطین و مقاومت، منجر شود.»
نگاه عربستان به تعاملات دیپلماتیک با ایران بهعنوان یک آتشبس موقت
حسن هانیزاده، کارشناس مسائل منطقه، ضمن تشریح روابط ایران و عربستان به توضیح تأثیر توافقنامه پکن بر این روابط پرداخت. او تأکید کرد که روابط ایران و عربستان همواره تحت تأثیر عوامل پیچیده و چندلایهای قرار دارد و انتظار میرود که پس از این توافق، دو کشور به سمت همکاریهای بیشتر و پایدار حرکت کنند. هانیزاده توضیح داد که ایران با نیت صادقانه به این توافق نگاه کرده و تلاش داشته است تا روابط خود را بر پایه همگرایی منطقهای و همکاریهای بلندمدت تقویت کند. با این حال، او خاطرنشان کرد که سیاست عربستان سعودی در رابطه با ایران غالبا بهصورت تاکتیکی و در پاسخ به شرایط مختلف شکل میگیرد.
این کارشناس افزود: «عربستان به دلیل همپیمانیهای طولانیمدت با ایالات متحده و تأثیراتی که از کشورهای غربی و رژیمصهیونیستی میگیرد، معمولا در بزنگاههای حساس به سمت مواضع تهاجمیتری حرکت کرده است.» او همچنین اشاره کرد که این رفتار بهویژه در شرایطی که فشارهای بینالمللی یا منطقهای بر ایران افزایش مییابد، بیشتر مشاهده میشود. هانیزاده در ادامه اظهار داشت: «در حال حاضر، عربستان بهطور همزمان تلاش دارد که هم همکاری با ایران را نشان دهد و هم روابط نزدیک خود را با آمریکا و رژیمصهیونیستی حفظ کند و در عین حال سیاستهای ضد مقاومت را دنبال کند.» به گفته او، این رفتار دوگانه نشاندهنده این است که عربستان به توافقنامهها و تعاملات دیپلماتیک با ایران بهعنوان یک آتشبس موقت و تاکتیکی مینگرد و نه بهعنوان یک استراتژی بلندمدت.
وی همچنین به رفتارهای اخیر عربستان و اتهامزنیهای رسانهای اشاره کرد و گفت: «این موارد به وضوح نشاندهنده فشارهای خارجی و تلاش برای حفظ ائتلاف با غرب و رژیمصهیونیستی است. در بزنگاههای حساس، عربستان ممکن است به سمت سیاستهایی حرکت کند که با همکاریهای منطقهای و دیپلماتیک مغایرت دارند.» این کارشناس در پایان تأکید کرد: «اهمیت استراتژیک ایران در حفظ صبر و تدبیر در مدیریت این روابط بهویژه نمایان میشود.» به گفته او، ایران همواره تلاش کرده است تا روابط خود را براساس منافع بلندمدت و امنیت منطقهای تنظیم کند، اما رفتار کشورهای حوزه خلیج فارس، بهویژه عربستان، بهطور مداوم تحت تأثیر مداخلات خارجی و فشارهای بینالمللی قرار دارد. هانیزاده نتیجهگیری کرد: «بازگشت عربستان به سمت مواضع تهاجمیتر میتواند ناشی از تغییرات در میدان نبرد یا فشارهای آمریکا و رژیمصهیونیستی باشد.» وی افزود که علیرغم فراهم شدن زمینه همکاری از سوی توافقنامه پکن، همکاری واقعی و پایدار نیازمند تغییرات عمیقتری در نگرش عربستان نسبت به منطقه و ایران است.