عباس رضایی ثمرین پژوهشگر رسانه در گفتوگو با خبرنگار همشهری آنلاین، با اشاره به تکثیر یحیی سنوار در میان نسل جدید فلسطینی به عنوان یک پدیده اجتماعی و رسانهای، اظهار کرد: در تحلیل رسانهای این پدیده، قدرت تصویر نقشی محوری ایفا میکند. عکس منتشر شده از یحیی سنوار در لحظه شهادت، با ترکیبی هنرمندانه و در عین حال تکاندهنده از عناصر بصری، توانسته است تأثیری عمیق و ماندگار خلق کند.
وی با بیان اینکه تصویر مبارز شهید که در میان ویرانهها با ژستی نمادین به یک مبل تکیه داده، تضادی صریح میان مرگ و زندگی یا ویرانی و مقاومت را به نمایش میگذارد، ادامه داد: این تضاد، همراه با پسزمینهی مخروبه در تصویر که نشاندهندهی شرایط دشوار زندگی است، و ژست خاص یحیی سنوار که القاکنندهی عزم و اراده است، ترکیبی را شکل داده که از نظر بصری بسیار تأثیرگذار و به یاد ماندنی است. قدرت این تصویر در توانایی آن برای انتقال یک داستان پیچیده و احساسی در یک لحظهی منجمد شده نهفته است، که باعث شده مخاطبان از هر سن و پیشینهای بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و تحت تأثیر آن قرار گیرند.
رضایی با تاکید بر اینکه یک مولفه مهم دیگر از این تصویر که آن را تاثیرگذار و ماندگار کرده، قدرت «روایتسازی» در آن است، بیان کرد: این عکس به تنهایی یک داستان قدرتمند از مقاومت، فداکاری و پایداری را روایت میکند که فراتر از کلمات عمل میکند. این روایت بصری به طور عمیقی با احساسات جمعی، ارزشها و تجربیات مشترک مردم فلسطین همخوانی دارد. قدرت این روایت در توانایی آن برای خلاصه کردن سالها مبارزه، رنج و امید در یک فریم واحد است.
این پژوهشگر رسانه افزود: این همخوانی با روایت جمعی فلسطینیان باعث میشود که تصویر نه تنها دیده شود، بلکه عمیقاً احساس شود و در نتیجه، به نمادی قدرتمند برای هویت و مقاومت فلسطینی تبدیل شود. همین امر است که تکرار این ژست توسط کودکان را به عملی معنادار و عاطفی تبدیل میکند، زیرا آنها نه تنها یک ژست، بلکه یک داستان و یک هویت را بازتولید میکنند.
وی با اشاره به اینکه یک منظر دیگر هم که میتوان وایرال شدن این عکس را تحلیل کرد، از بعد نشانهشناختی است، تصریح کرد: این عکس به کمک ابزارهای رسانهای تبدیل به نماد شده است. نمادپردازی در این پدیده رسانهای، در حقیقت ژست خاص سنوار را به یک زبان بصری فراگیر تبدیل کرده است. این ژست، فراتر از یک پوز ساده، به نشانهای رمزگذاری شده از مفاهیم عمیق اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است.
رضایی ادامه داد: قدرت این نماد در سادگی و در عین حال، غنای معنایی آن است. مبل، به عنوان نمادی از خانه و زندگی عادی، در تضاد با ویرانههای اطراف، مفهوم مقاومت در برابر آوارگی را تجسم میبخشد. حالت نشستن مبارز، ترکیبی از آرامش و عزم راسخ، نمادی از پایداری در مواجهه با سختیهاست. این عناصر نمادین، یک الفبای بصری خلق کرده که مردم فلسطین، به ویژه کودکان، از آن برای بیان هویت جمعی خود استفاده میکنند. تکرار این نماد توسط کودکان، آن را از یک تصویر صرف به یک رفتار نمادین و عمل اجتماعی ارتقا داده است.
این پژوهشگر رسانه با بیان اینکه یک نکته قابل تحلیل دیگر در این پدیده، موضوع همذاتپنداری عاطفی است، گفت: تکرار ژست سنوار توسط کودکان فلسطینی نه فقط درک صرف مفهوم یک تصویر بلکه عملا یک تجربه حسی-عاطفی است. این یعنی، در این فرایند مخاطب از نقش بینندهی منفعل به مشارکتکنندهای فعال در روایت تبدیل شده است. آنها از طریق این عمل مشترک، احساسات و تجربیات یکدیگر را به اشتراک میگذارند. در سطح جهانی، این همذاتپنداری به پلی برای درک متقابل تبدیل شده، که میتواند مرزهای فرهنگی و زبانی را درنوردد و یک همبستگی فراملی با آرمان فلسطین ایجاد کند.
وی خاطرنشان کرد: نهایتا اینکه دیگر وجه قابل توجه در این پدیده، قهرمان شدن سنوار برای نسل جدیدفلسطینیهاست. از بُعد تحلیل اسطوره، این فرایند قابل مطالعه است. معنای کار کودکان فلسطینی این است که سنوار از یک فرد واقعی به یک آرمان تجسمیافته ارتقا یافته. این تصویر آرمانی و فرازمینی کارکردی دوگانه دارد: از یک سو به عنوان الگویی برای رفتار و ارزشهای جمعی عمل میکند، و از سوی دیگر میتواند نقطهی کانونی برای بسیج احساسات و اقدامات جمعی باشد. همچنین، این فرآیند نوعی بازتعریف مفهوم قهرمان هم هست؛ اینجا مرز بین قهرمان و شهروند عادی مبهم شده و هر فرد میتواند با تکرار این ژست، خود را بخشی از این روایت قهرمانی بداند.