در این خصوص البته شواهد تاریخی معتبر و مستندی نیز وجود دارد. در اینجا لازم است، از طریق برهان خلف به اصل ماجرا بپردازیم و آن اینکه اگر امام حسن مجتبی(ع) صلح را نمیپذیرفتند، چه میشد؟ به طور قطع در صورت عدم پذیرش صلح از سوی وجود مبارک امام مجتبی(ع)، ایشان با معاویه وارد جنگ میشدند. اما نتیجه این جنگ هرچه بود، چیزی جز شکست امام و مواضع اسلام را در برنداشت.
چنانچه امام در این جنگ پیروز و فاتح میگشتند، بنی امیه چهرهای موجه از خود بر جای میگذاشت چراکه این توهم که پیشنهاد صلح از سوی بنیامیه عنوان شده، ولی امام مجتبی از طایفه بنی هاشم آن را نپذیرفتهاند و در پی جنگافروزی و امور دنیوی بودهاند، باعث میشد تا بنیامیه بر مظلومنمایی خود بیفزاید و با تکیه بر آن چهره بنی هاشم مخدوش و بنیامیه وجیه شود.
از سوی دیگر اگر در جنگ شکست میخوردند که قطعا نیز چنین بود، چه اتفاقی میافتاد؟ اینکه به قطعیت از شکست امام در جنگ فرضی سخن میگوییم از آن روست که امام حسن مجتبی(ع) از وجود یاران مخلص و فداکار بیبهره بودند.تاریخ گواهی میدهد که یکی از فرماندهان ارشد امام(ع) به نام عبیدالله بن عباس با مبلغی حدود یک میلیون دینار توسط معاویه خریداری شده بود.
لازم به توضیح است که این شخص در جنگ صفین، 2 فرزند خویش را در جنگ با معاویه از دست داده بود، ولی در نهایت زرخرید وی شد.حال این سوال مطرح میشود که هر دو روی سکه نیکوست، اگر شهادت نصیب امام میشد که عین افتخار است و اگر بازمیگشتند نیز به وجود مبارکشان گزندی نرسیده بود. پس چرا امام این شق قضیه را نیز نپذیرفتند؟
دراینجا لازم است بازگشتی به تاریخ صدر اسلام داشته باشیم و ریشههای تاریخی این قضیه را دریابیم.
رجعت تاریخی
هجرت پیامبر(ص) به مدینه به شهادت تاریخ بر اثر تصمیم جمعی از طوایف بر قتل وجود نازنین محمد(ص) صورت پذیرفت.این نقشه شوم توسط سران قریش از جمله ابوسفیان(پدر معاویه) طراحی شد تا در صورت کشته شدن پیامبر، طایفه بنی هاشم موفق به شناسایی قاتل و اجرای حکم نشوند.
اما خداوند پیامبر خود را از این نقشه شوم آگاه کرد و هجرت محمد(ص) از مکه به مدینه انجام شد. اما 7 سال پس از آن ماجرا یعنی در سال هفتم هجری زمانی که پیامبر موفق به فتح مکه شدند، سران قریش از قدرت پیامبر بیمناک شده و از مکه متواری شدند.
در این حال عباس عموی پیامبر وساطت کرد و از پیامبر خواست تا به آنها از جمله ابوسفیان امان دهد. پیغمبر اسلام ضمن موافقت با درخواست عموی خود به سران قریش فرمودند: «شما درخصوص من چه گمان میبرید؟» و آنها گفتند: «ما به تو گمان نیکو میبریم و تو را برادر و برادرزاده کریم و بزرگوار خود میدانیم.» پیامبر با استماع سخنان سران قریش فرمود: حال که گمان نیکو میبرید، بروید که من شما را آزاد کردم.»
این جمله بارها در تاریخ اسلام مورد استفاده ائمه اطهار قرار گرفت. از جمله آنکه امام حسین(ع) میفرماید: «ای پسر آزاد شده جد من» و یا حضرت زینب(س) خطاب به بنیامیه میفرماید: «ای آزاد شدههای جد من».با این توضیح تاریخی میتوان به دلیل اکرام معاویه به امام مجتبی و زنده نگاه داشتن امام در صورت شکست پی برد.در صورتی که امام مجتبی به دست معاویه اسیر میشدند، فرصتی به بنیامیه دست میداد تا این ضعف تاریخی پوشانده شود و لکه ننگی از پیشانی بنیامیه پاک گردد.
اما امام حاضر نشدند رفتار پیامبر تخطئه شود، چراکه حکم پیامبر حکم ازلی و ابدی است و هرگز عملی از جانشین پیامبر سر نمیزند که رفتار و گفتار پیامبر را زیر سوال ببرد.
صلح امام حسن و دستاوردهای سیاسی آن
یکی از برجستهترین دستاوردهای پذیرش صلح توسط امام حسن مجتبی(ع)، شکست سیاسی معاویه بود.معاویه که هرگز گمان نمیبرد امام حسن مجتبی(ع) با پیشنهاد صلح موافقت کند با این اقدام امام، شکست خویش را پذیرفت و به گواه تاریخ سندی که به امضای معاویه رسید، صلحنامهای بود که در ابتدای آن نگاشته شده بود، این صلحنامهای است میان حسن بن علی و معاویه بن ابوسفیان، اما مفاد آن کاملا خالی بود و این مفاد را امام(ع) به رشته تحریر درآوردند.
سفید گذاشتن مفاد صلحنامه، بدین معناست که طرف مقابل(معاویه) شکست خود را پذیرفته و دیگر هر آنچه که به رشته تحریر درآید برای وی علیالسویه است. اگرچه معاویه به هیچ یک از مفاد صلحنامه عمل نکرد. معاویه که از هوش و بینش سیاسی بسیار بالایی برخوردار بود، از درک و معرفت مقام امام معصوم و جایگاه برحق ایشان غافل و از شناخت این حقیقت بزرگ عاجز ماند.
بدین ترتیب، پذیرش صلحی که معاویه هرگز گمان نمیبرد از سوی امام مجتبی پذیرفته شود، به خلع ید کردن و خلع سلاح کردن وی تمام شد. از سوی دیگر طبق یکی از مفاد عهدنامه، معاویه تعهد کرده بود که از محل دایمی درآمد یکی از مناطق حکومتی معاویه، به خانوادههای شهدای جنگهای نهروان و صفین، دیه پرداخت نماید. پرداخت دیه و قبول آن توسط معاویه، نشان میدهد که وی درخصوص هر دو جنگ نهروان و صفین محکوم بوده و حال آن را پذیرفته است.
امام مجتبی(ع) با امضای این صلحنامه از شرایط موجود بهره کافی بردند.حفظ امنیت شیعیان از مهمترین دستاوردهای اجتماعی این صلح بود. اگرچه برخی خواص، به رغم تعهد معاویه در این صلحنامه در امان نماندند، اما عموم شیعیان امان یافتند.
همشهری استانها