به گزارش همشهری آنلاین، اوایل سال ۱۴۰۱ دختر نوجوانی به نام سمیرا به همراه مادرش به پلیس آگاهی رفت و از یک تهیه کننده و کارگردان سینما به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد. این دختر ۱۵ ساله در تشریح ماجرا گفت: «به خاطر علاقهام به خوشنویسی در آموزشگاهی ثبتنام کردم و بعد از چند هفته خانم مربی جوان که خوشنویسی آموزش میداد مدعی شد کارگردانی را میشناسد که قدرت ماورایی دارد و میتواند کاری کند روحم تقویت شده و در کارم به موفقیت برسم.
من هم تحت تأثیر حرفهایش قرار گرفتم و از او خواستم تا قرار ملاقاتی برایم بگیرد. چند باری با این خانم مربی درددل کردم و از مشکلات خانوادگیام برای او حرف زدم. او هر بار به من میگفت خواب من را دیده و میگفت تو یک پرنده رها هستی که اگر با استاد من یعنی آقای کارگردان آشنا شوی به پرواز روحی میرسی!»
شاکی در ادامه گفت: «چند روز بعد مربی خوشنویسی با آقای کارگردان که مردی ۵۰ ساله بود قرار گذاشت و من به خانهاش در شمال تهران رفتم. دقایقی از حضورم نگذشته بود که آن شخص به من گفت چون در سن نوجوانی هستم و روح پاکی دارم به سرعت میتوانم قدرت ماورایی پیدا کنم و به همه خواستههایم برسم. بعد هم خانم مربی ما را تنها گذاشت اما کارگردان میانسال در اقدامی هولناک مرا مورد آزار قرارداد و بعد هم به من گفت اگر ازاین ماجرا به کسی حرفی بزنم تأثیر این قدرت از بین میرود.
شب وقتی به خانهمان برگشتم آنقدر حالم بد بود که مادرم متوجه حال غیرعادیام شد و من هم حقیقت را به او گفتم؛ حالا هم از این مرد شیاد شکایت دارم.» در ادامه و در حالی که مأموران تحقیقاتشان را آغاز کرده بودند، شکایتهای مشابهی به پلیس آگاهی اعلام شد و تعداد شاکیهای پرونده این کارگردان به چهار نفر رسید. به این ترتیب متهم در خانه ویلاییاش بازداشت شد و پلیس با اطلاعاتی که از دختران نوجوان گرفته بود خانم مربی ۴۰ ساله را نیز بازداشت کرد.
نخستین جلسه دادگاه
نخستین جلسه تحقیق از دو متهم در شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران و با حضور شاکیها برگزار شد. در این جلسه شاکیها یکبهیک به تشریح ماجرا پرداختند و خواستار اشد مجازات برای متهم و همدستش شدند. یکی از شاکیها که دختر ۱۴ سالهای به نام نسترن بود به قاضی گفت:
آن روز وقتی فهمیدم کارگردان قصد سوءاستفاده از من را دارد به سرعت از اتاق خارج شدم و به خانم مربی پناه بردم اما او خیلی خونسرد گفت من هم برای دوری از ناپاکیها و جلای روحم خودم را به کارگردان سپردم. خیالت راحت باشد که پشیمان نمیشوی و من هم به ناچار تسلیم خواسته او شدم.» شاکی دیگر گفت: «این زن و مرد دختران زیادی را قربانی کردهاند اما خیلی از آنها به خاطر ترس و وحشت از آبروریزی سکوت کردهاند.»
سپس کارگردان با رد اتهامهایش عنوان کرد که آزار و اذیتی در کار نبوده است و خانم مربی هم مدعی شد اتهام اغفال و معاونت در آزار و اذیت را قبول ندارد و خودش هم قربانی این کارگردان شده است. با تکمیل تحقیقات دو متهم پشت درهای بسته و غیرعلنی محاکمه شدند و قضات دادگاه کارگردان را به اعدام و همدستش را به حبس محکوم کردند. با صدور این احکام دو متهم اعتراض کردند و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان حکم اعدام کارگردان را شکستند و خواستار تحقیقات بیشتر و محاکمه در شعبه همعرض شدند.
دومین جلسه دادگاه
پس از انجام تحقیقات تکمیلی پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهمان باردیگر پشت درهای بسته و به صورت غیرعلنی محاکمه شدند. در ابتدای این جلسه شاکیها بار دیگر قاطعانه خواستار اشد مجازات برای متهمان شدند.
در ادامه متهم ردیف اول به جایگاه رفت اما اتهامش را نپذیرفت. مربی خوشنویسی نیز با تکرار اظهاراتش ادعا کرد که خودش در این پرونده قربانی بوده است. در حالی که قضات شعبه ۵ کیفری آقای کارگردان را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه کرده بودند او به اتهام زنا با شرایط احصان به اعدام محکوم شد.
خانم مربی نیز به عنوان همدست این کارگردان به اتهام معاونت در زنای محصنه به تحمل ۲۰ سال حبس محکوم شد. حکم صادر شده بعد از بررسی توسط قضات دیوانعالی کشور به تائید رسید و به این ترتیب به زودی به مرحله اجرا درخواهد آمد.
منبع:هفت صبح