تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۷:۱۵

علی ترک قشقایی: کهور ایرانی (Prosopis cineraria) گونه درختی بومی و شاخص ناحیه صحارا- سندی است که از نوار ساحلی استان‌های بوشهر، هرمزگان، سیستان و بلوچستان تا جنوب استان کرمان پراکنش دارد.

 حاصلخیزی خاک رویشگاه کهور ایرانی، باعث قطع بی‌رویه درختان در این عرصه‌ها می‌شود و متأسفانه مردم محلی به سرعت آنها را به زمین‌های کشاورزی تبدیل می‌کنند. همچنین حفر چاه‌های عمیق و نیمه عمیق در اطراف کهورستان‌ها برای آبیاری زمین‌های کشاورزی سبب افت سطح آبهای زیر زمینی شده و آنها را با خطر نابودی مواجه کرده است. ‌ تاج بری یا سرشاخه زنی مستمر برای تامین علوفه دام‌ها سیر قهقرایی کهورستان‌ها را نیز تشدید کرده است.

مرغوبیت زغال و قطع بی‌رویه درختان کهور ایرانی توسط روستاییان و تغذیه دام‌ها و وحوش از میوه‌های آن، همچنین سخت‌تر شدن خاک سطحی رویشگاه‌ها، زادآوری و تجدید حیات کهورستان‌ها را سخت و گاهی پا گرفتن نهال‌های خودرو را غیرممکن می‌کند. به‌طور کلی، در این شرایط احیا و تجدید حیات کهورستان‌ها بسیار بطئی و سخت است. از طرفی، به‌علت پاک‌تراشی توده‌های جنگلی کهور ایرانی و تبدیل آنها به اراضی کشاورزی، سرشاخه زنی شدید به‌منظور تغذیه دام، قطع بی‌رویه به‌منظور تهیه زغال و نرخ زاد آوری پایین، کهور زارها یا کهورستان‌ها در بسیاری از مناطق دچار انقراض محلی (local extinction) شده‌اند.

شرایط بوم‌شناختی رویشگاه‌ها

بررسی انتشار گونه‌های درختی و ارتباط پراکنش آنها با عوامل محیطی از نظر بوم‌شناختی اهمیت زیادی دارد و می‌تواند در حفظ و توسعه گونه‌های گیاهی مفید باشد. انتشار گونه‌های گیاهی به نوع رویشگاه آنها بستگی زیادی دارد و از اهم این شرایط، اقلیم و وضعیت خاک منطقه است. اقلیم هر منطقه به عرض جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا بستگی زیادی دارد. خصوصیات خاک هر منطقه علاوه بر سنگ مادر به عوامل اقلیمی وابسته است و فعالیت‌های انسان نیز در انتشار گونه مؤثر است.

رویشگاه‌های کهور ایرانی عموما در اقلیم‌های فراخشک و خشک گرم تا فراخشک معتدل گسترش دارد. حداکثر ارتفاع مشاهده‌شده این‌گونه تا 20 متر و قطر تاج پوشش تا 18 متر می‌رسد. تراکم این‌گونه از 12 تا 300 اصله در هکتار تغییر می‌کند. میانگین بارندگی سالانه رویشگاه‌های کهور 45 تا 200 میلی‌متر است. این رویشگاه‌ها از نظر تنوع پوشش گیاهی، غنی و از نظر اقلیم، نوع خاک و تراکم پوشش گیاهی نیز گوناگونی زیادی دارند. از نظر زمین‌شناسی و ژئومورفولوژی اکثر رویشگاه‌های کهور ایرانی در دشت‌های سیلابی با بافت ریزدانه و سفره آب به نسبت سطحی یا ریز قشری انتشار دارند.

سازگاری کهور ایرانی

کهور ایرانی دارای ریشه‌های عمیق و وابسته به آب‌های زیرزمینی است. در واقع، گیاه از طریق ریشه‌های عمیق، آب مورد نیاز خود را از سفره‌های آب زیرزمینی به دست می‌آورد و در اصطلاح «فراتوفیت» (Phreatophyte) نامیده می‌شود. ریشه‌های کهور ایرانی معمولا به عمق بیش از 30 متر هم می‌رسد و همچنین برای سیستم کشت تلفیقی درخت مناسب است. ریشه‌های کهور ایرانی دارای گرهک‌های تثبیت‌کننده ازت جوی در خاک است. برگ، میوه و سرشاخه‌های کهور ایرانی از منابع مهم تامین علوفه دام‌های اهلی و علفخواران وحشی به‌ویژه در طول فصول گرم و دوران خشکسالی محسوب می‌شوند.

استقامت کهور ایرانی در اراضی بیابانی و ماسه‌زارها قابل توجه است به‌طوری که وسیع‌ترین کهورستان در محدوده ماسه‌های روان با مساحت 35 هزار کیلومتر مربع در منطقه شرقیا (Sharqiya) در کشور عمان واقع شده است. در ایران نیز با توجه به استقامت بالا و ‌دارا بودن انعطاف بوم‌شناختی به نسبت زیاد تا حواشی کویر لوت رویش دارد. این‌گونه درختی به‌شدت نورپسند است و رویشگاه‌های آن در دشت‌های حاصلخیز مثل رحمت‌آباد ریگان بم، جهان‌آباد فهرج، سنگ سفید و پاتلی جیرفت، مهروییه کهنوج، بمپور، دشت عورکی چابهار، زرآباد چابهار، جگین جاسک و دهنو مراغ در اطراف گاوبندی استان هرمزگان با تراکم به نسبت مناسب وجود دارد.

رویشگاه‌های کهور ایرانی از کرانه‌های سواحل خلیج‌فارس و دریای عمان تا ارتفاع 680 متری از سطح دریا امتداد دارند ولی تک‌پایه‌های آن تا ارتفاعات 1600 متری از سطح دریا در منطقه کوهستانی بشاگرد و مناطق دیگر پراکنده هستند. با توجه به‌خصوصیات ویژه‌ای که کهور ایرانی دارد می‌تواند از رطوبت نسبی هوا در مواقع شرجی استفاده کرده و کمبود بارندگی را جبران کند. در سال‌های اخیر با توجه به افت سفره‌های زیر زمینی اغلب توده‌های باقیمانده از منابع آبی ناشی از آبیاری اراضی کشاورزی استفاده می‌کنند؛ به همین دلیل توده‌های کهور در اطراف مزارع، انبوه‌تر هستند.

کهور ایرانی در هندوستان، پاکستان، افغانستان، ایران، عربستان و عمان بومی است و در هندوستان در ایالت‌های راجستان، هاریانا، دهلی، گوجارات، کارناتاکا، ماهاراشترا، مادهیا و پرادش وجود دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که کهور ایرانی تغییرات درجه حرارت را از 6- درجه در زمستان تا 50 درجه سلسیوس در تابستان  تحمل می‌کند اما نهال‌های آن به شرایط یخبندان حساس هستند. امید به زندگی درختان کهور ایرانی به حدود 200 سال و حتی بیشتر می‌رسد.

خاک‌شناسی رویشگاه‌های کهور

رویشگاه‌های کهور ایرانی به‌دلیل محدودیت بارش دارای خاک‌های جوان و فاقد تکامل نیمرخ خاک است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که جنگل‌های کهور ایرانی به‌طور عمده در خاک‌هایی با شوری کم، توسعه یافته‌اند اما تحمل این گیاه به خاک‌های شور و سدیمی در تعداد معدودی از رویشگاه‌ها نیز قابل توجه و تامل است. کربن آلی خاک از میزان ناچیز تا بیشتر از یک درصد تغییر می‌کند. در واقع، خاک رویشگاه‌های آن از نظر کربن آلی فقیر محسوب می‌شوند. درصد آهک خاک رویشگاه‌ها از متوسط تا خیلی زیاد متغیر است و دارای دامنه 17 تا 72درصد است. 

جوامع همراه کهور ایرانی

رویشگاه‌های کهور ایرانی فقط مختص این‌گونه نیست و گونه‌های گیاهی زیادی به‌عنوان «جوامع همراه» در کنار این‌گونه می‌رویند. از گونه‌های بسیار مهم دیگر همراه کهور ایرانی، درخت کرت (Acacia nilotica) است که در بقای پرندگان بومی جنوب ایران نظیر شهدخور و بلبل خرما نقش کلیدی دارد. گونه مهم دیگر آکاسیای چتری یا گبر (Acacia tortilis) است که زیبایی خاصی دارد.

چگرد گونه دیگری از انواع آکاسیا‌های بومی ایران است که به‌صورت همراه با کهور ایرانی دیده می‌شود. گونه بسیار مهم دیگر در رویشگاه‌های کهور ایرانی گیاه استبرق یا خرگ است که خواص دارویی دارد و در طب سنتی به کار می‌رود. متاسفانه جمعیت این‌گونه نیز مانند گونه‌های دیگر کاهش چشمگیری داشته است. چوچ یا مسواک، درختچه‌ای است که به‌صورت تک‌پایه‌های پراکنده در رویشگاه‌های کهور دیده می‌شود. این‌گونه نیز خواص درمانی دارد. کنار، اسکنبیل، دهیر، کهور دره‌ای، کهورک، گز، رملیک و پچیلوک نیز از دیگر گونه‌های همراه کهور ایرانی هستند.

حفاظت

فرهنگ‌سازی‌ و آموزش به روستانشینان، کشاورزان و مروجان و کارشناسان منابع طبیعی، یکی از مهم‌ترین پیش‌نیازهای حفاظت این‌گونه خواهد بود. کاشت کهور ایرانی در پارک‌های شهری و جنگلی و محوطه ادارات دولتی می‌تواند در فرهنگ‌سازی‌ آن نیز مؤثر باشد. حفاظت و احیای کهورستان‌های تخریب‌شده با کاشت نهال می‌تواند به‌صورت نظام تلفیقی کاشت به جهت زراعت چوب آن هم صورت گیرد اما حفاظت رویشگاه‌های مهم این‌گونه مانند زرآباد چابهار، مرباغ از بخش شبیکوه بندر لنگه و تبدیل آنها به منطقه حفاظت‌شده، اساسی‌تر به‌نظر می‌رسد.