به گزارش همشهری آنلاین، حسن هانیزاده کارشناس مسائل منطقه: انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 اثر ویژه و قابل توجهی بر روی کشورهای منطقه بالاخص گروههای اسلامی داشت. از آن پس سعی شد از شیوه و روش دولتداری جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک الگویی استفاده شود که بتوان به وسیله آن جنبش های مبارز و مقاومت در منطقه را اداره کرد. علت آن بود که انقلاب اسلامی از ابتدای بنا در ایران با چالش های متعددی روبهرو بود. تنش های داخلی، جنگ خارجی، ترورهای گسترده، فرار رئیس جمهور و... از جمله مهمترین موضوعات خطیر و چالشی بودند که جمهوری اسلامی با آنها مواجهه داشته است.
توفیق جمهوری اسلامی در پشت سر گذاشتن بحرانهای اولیه به وسیله حضور مردم و نهاد ولایت فقیه بود. این آن جوهره و هسته اصلیای بود که از الگوبرداری آن در ادامه در منطقه گروههای مثل حزب الله، حماس و جهاد اسلامی شکل گرفتند و به فعالیتهای خود ادامه دادند. در این گروهها گرچه همواره شخصی کاریزما به عنوان رهبر حضور دارد و امور سیاسی و نظامی را مدیریت میکند، اما همواره موضوع اداره تشکیلات به شکل جمعی و شورایی است. از این رو حذف و ترور یک رهبر به معنای پایان کار نبوده و جانشین برای آن انتخاب میشود. این نکته مهمی است که گروه های مقاومت از آن برخوردارند.
در طول سالیان سال شاهد بودیم که رهبرانی از مقاومت به شهادت رسیدند اما آن گروه نه تنها شکست نخورد بلکه با قوت به کار خود ادامه داد. مثلا در سال 1992 سیدعباس موسوی رهبر حزب الله ترور شد؛ اما جانشین آن سیدحسن نه تنها راه او را ادامه داد بلکه در طول 30 سال توانست با قدرت حزب الله را سامان دهی کند. همچنین پس از شهادت فتحی شقاقی، جانشین او عبدالله رمضان شلح شد که با قوت راه شقاقی را ادامه داد. درباره رهبران حماس هم وضعیت به همین شکل است. این جنبش ها ریشه دار بوده و با جود تشکیلات قوی با حذف یک نفر از بین نمی روند.