سریال «بازنده» به قسمت‌های پایانی‌اش رسیده و نقدها و نظرات هم در باره آن بیشتر شده است.

به گزارش همشهری آنلاین، بازنده به کارگردانی امین حسین‌پور و با بازی علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علی محمدی، پیمان قاسم‌خانی و امیر غفارمنش داستان زوج جوانی است که نوزاد یک ماهه‌شان زمانی که بدون او به مهمانی همسایه روبه‌رویی رفته‌اند، از خانه دزیده ‌می‌شود. کارآگاه کمالی که فرزندش را در تصادف از دست داده و در پرونده قبلی اش هم موفق نبوده است، ‌ پرونده را دست ‌می‌گیرد و تمام تلاشش را برای پیدا کردن رباینده به کار ‌می‌بندد.

این سریال اقتباسی است از داستان «زوج همسایه» نوشته «شاری لاپنا» که در ایران زن همسایه ترجمه شده است. سریال داستانش را بدون لکنت و بدون پیچ و خم‌های نالازم پیش ‌می‌برد و مخاطب را درگیر ‌می‌کند. یکی از نکته‌های مهم در باره بازنده غیرایرانی بودن فضای آن است. خانه‌ها، هتل و اداره آگاهی هیچ کدام شبیه نمونه‌های ایرانی‌شان نیستند. کارآگاهش هم کمتر ارتباطی با کاراگاهان ایرانی دارد. او با ماگ قهوه اش سر کار ‌می‌رود و در بازجویی‌ها و محل جرم حاضر ‌می‌شود و لباس پوشیدنش شبیه کاراگاه‌ها در فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی است. رنگ تصویر هم طوری طراحی شده که به این فضای غیرایرانی کمک کرده است. هرچند تمام این‌ها را ‌می‌توان به حساب این گذاشت که فیلمساز خواسته فضای دلخواه خودش را برای سریال ایجاد کند و از شباهت فضا با زندگی ایرانی گذشته است.

سریال تا اینجا توانسته رضایت تماشاگرانش را به دست بیاورد و میزان نظرات مثبت از نقدهای منفی بیشتر بوده است.

یک سریال با رعایت قواعد ژانر

یک منتقد با اشاره به فضای غیرایرانی سریال آن را به نحوی لازمه رعایت قواعد ژانر دانسته و نوشته: «ژانر جنایی معمایی پلیسی به یکباره تبدیل به ژانر غالب سریال‌ها شده است که لزوماً چیز بدی نیست ولی نیاز به تحقیقی جامع دارد برای پاسخ به این پرسش که چرا چنین شده است. سریال «بازنده» هم در همین ژانر قرار می‌گیرد. البته به لحاظ فضاسازی می‌توان گفت با سایر سریال‌های شبکه نمایش خانگی در این ژانر متفاوت است و از الگوهای‌هالیوودی تبعیت می‌کند. در واقع از قواعد ژانر کلاسیک پلیسی جنایی در سینمای‌هالیوود بهره می‌برد. از این نظر هم یک قدم رو به جلو در سریال‌سازی شبکه نمایش خانگی محسوب می‌شود هم برچسب سریال «غیرایرانی» را به خود می‌گیرد. اساساً ما همیشه با مسئله خلق یک پلیس یا قصه پلیسی ایرانی خوب که در عین حفظ قواعد ژانر رنگ غیرایرانی به خود نگیرد، مواجهیم. ظاهراً این ژانر به گونه‌ای است که اگر قرار است درست ساخته شود، شخصیت یا اثر خودبه‌خود «خارجی» می‌شود.»

او سریال را با تعداد زیاد سریال‌های نمایش خانگی که در فضای لمپنی می‌گذرند، مقایسه کرده و نتیجه گرفته: «وجه تمایز این سریال در سیل سریال‌های لات‌محور شبکه نمایش خانگی این است که فضا و شخصیت‌های کاملاً متفاوت خلق کرده و برای جذب مخاطب عام بی دلیل به سراغ همان فرمول همیشگی نرفته است. شیوه روایی شسته رفته و تلاشی که برای رعایت قواعد ژانر اثرش کرده، به اعتبارش می‌افزاید و آن را به اتفاق خوبی در شبکه نمایش خانگی تبدیل می‌کند.»

در باره شخصیت‌پردازی‌ها در این سریال‌ها هم منتقدی نوشته: «شخصیت‌پردازی‌های صورت گرفته در سریال «بازنده» از مواردی است که باید به آن اشاره کرد. کاراکترها در دل این قصه، بسیار پیچیده و چند بعدی هستند. هر یک از شخصیت‌ها، گذشته‌ای پنهان و انگیزه‌های خاص خود را دارند. این پیچیدگی، باعث می‌شود که مخاطب نسبت به آن‌ها کنجکاو شود و بخواهد بیشتر درباره آن‌ها بداند.» در جای دیگری منتقدی شخصیت‌پردازی را به عنوان یکی از نقاط قوت سریال مطرح کرده است: «یکی از نقاط قوت این سریال، پرداختن به شخصیت‌های چندلایه و انگیزه‌های پیچیده‌ای است که هر یک از آن‌ها نقش مه‌می‌در پیشبرد داستان ایفا می‌کنند.»

در باره بازی‌ها هم بازی علیرضا کمالی در سریال مورد توجه قرار گرفته است. او در نقش یک کاراگاه درون‌گرای خشن با مشکلات خانوادگی و تجربه از دست دادن دختر کوچکش در تصادفی که خودش مقصر بوده، ‌ بسیار خوب کار کرده است. یک منتقد در باره بازی او نوشته است: «بازی کنترل‌شده علیرضا کمالی در نقش کارآگاه جذاب و باهوش اما آسیب‌دیده در پیشبرد روایت و ارتباط مؤثر با مخاطب موفق است.» او در باره بازی دیگر بازیگران هم اینطور نظر داده است: «ویا جاویدنیا در نقش زن ثروتمند مرموز فرقی با بازی‌های پیشینش ندارد اما نقش همسرِ آشکارا شرورش برای پیمان قاسم‌خانی فرصتی برای اثبات توانایی‌هایش بازیگری‌اش است. سارا بهرامی‌پیش از این نقش شخصیتی که موقعیتی فاجعه‌بار را تجربه می‌کند، بازی کرده است، اینجا هم در نقش زنی افسرده با رازهایی مگو خوب عمل کرده است. صابر ابر همان آویزانی همیشگی اعضای صورت را به‌خصوص در نقش‌های این‌چنینی که قرار است شخصیتی ضعیف را به تصویر بکشد، دارد. مشکل اصلی صدف اسپهبدی است که برای بازی در نقش یک معتاد سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را گرفته اما اینجا تا این لحظه به سریال آسیب زده است. بازی مصنوعی او و بازیگر نقش برادرش از فضا بیرون می‌زند. این درباره سایر بازیگران صدق نمی‌کند. تقریباً همه دارند به اندازه بازی می‌کنند و نقششان را درست درک کرده‌اند.»

در باره بازی سارا بهرامی ‌اما نظرها متفاوت است و بسیاری آن را نقطه ضعف کارنامه او دانسته اند که با اغراق در حرکت‌ها و لحن صحبت یکنواخت و بریده بریده‌اش بازی خوبی ارائه نداده است.

مخاطبان چه نوشته اند:

در زیر پست‌های پلتفرم پخش کننده سریال ‌می‌توان نظرات تماشاگرانش را بررسی کرد:

تماشاگری به ریتم کند سریال اشاره کرده و نوشته: «دو قسمت گذشته اما سریال کند پیش میره
دیالوگ‌ها و مکان مصنوعیه و جز کمالی بقیه خوب بازی ن‌می‌کنن. معرفی شخصیت پلیس در سکانس یک کلیشه ایه و این که دلیلی نداره انگلیسی بنویسد لوزر چون سریال به جز ما برای انگلیسی زبان‌ها نمایش داده نمی‌شه.»

کاربر دیگری نوشته: «در کل سریال خوبیه، خوش ساخته، بازیگرها خوب بازی ‌می‌کنن، داستان خوبی داره، شخصیت‌های جالبی داره، ریتم کندی داره که شاید دلیلش این باشه که فقط توی یه ساختمون و یه سری لوکیشن کوچیک دیگه روایت ‌می‌شه.»

بعضی از کاربران هم در باره فضاسازی و غیرایرانی فضای سریال نوشته اند و آن را نقد کرده اند. از جمله تماشاگری نوشته: «داستان و کارگردانی و بازیگری و… همه چیز مطلوبه مشکلی که از نظر من داره اینه که آب و هوای فیلم غیر واقع گرانه است هر روز و هر شب داره بارون میاد.»

مخاطب دیگری هم نظرش اینطور نوشته است: «واقعا سازنده‌های سریال بازنده فکر کردن دارن واسه کی فیلم می‌سازن!؟ آخه کجای ایران حتی خط استوا بری چنین رنگ نوری تحویل می‌گیری به زور لابراتور رنگ فیلم رو این‌جوری کردن! کدوم هتل، کجای شهر، کدوم دفتر پلیس!؟ بقیه کج بودن فیلم خارجی ببینن کارگردانی‌شو تقلید کنن!؟»

منبع: همشهری آنلاین