همشهری آنلاین: این اولین بار نیست که کیمیایی نقاشیهایش را به نمایش میگذارد. نخستین بار در آذر ۱۴۰۰ نقاشیهای کیمیایی در گالری گلستان به نمایش گذاشته شد. افتتاحیه این نمایشگاه در ۵ آذر ۱۴۰۰ بود که عده زیادی از علاقهمندان کیمیایی در مقابل گالری گلستان تجمع کردند. در این نمایشگاه ۲۱ تابلو از کارهای کیمیایی به نمایش درآمد که بین ۹۰ تا ۳۲۰ میلیون تومان قیمتگذاری شده بودند و کاتالوگ نمایشگاه هم حاوی تصویر چاپشده نقاشیهایش نیز ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرسید.
نمایشگاه اول در گالری گلستان
لیلی گلستان، مدیر گالری گلستان، در آن مقطه درباره نقاشی کیمیایی به خبرآنلاین گفت: «از دیدن کارها حیرت کردم. چون عنصر غالبشان تخیل و رنگ بود و دقیقا خودِ مسعود بودند؛ آدمی که همه عمرش خیالبافی و قصهگویی کرده و فیلمهای درجه یک ساخته است. نقاشیها به نظرم خودِ مسعود بودند و بازی نکرده بود. مسعود هیچ ادعایی در زمینه نقاشبودن ندارد و گفت خودم و فیلمهایم را روی بوم کشیدهام و واقعا هم همینطور است و کاردهایی که روی بوم است، واقعا امضایش است.»
مدیر گالری گلستان در پاسخ به این سوال که اگر این نقاشیها متعلق به مسعود کیمیایی نبود آیا همینقدر حیرتش را برمیانگیخت و همینقدر دوستشان میداشت، میافزاید: «نه! این نقاشیها برای من مهم است چون متعلق به آدمی بزرگ در سینمای ایران است. به بیان دیگر، چون آدمی که این قدر در سینمای ایران بزرگ است این کارها را «هم» کرده است برایم جذاب است. برایم جذاب است که فرصت کرده است کارهایی برای دل خودش انجام دهد و آنچه جذابترش میکند این است که این آثار، خودِ مسعود کیمیاییاند و این را میگویم چون خودش را میشناسم. نقاشیها واقعا خودِ مسعود کیمیاییاند با تمام تخیل، گاهی اوقات خشونت و گاهی اوقات لطافت و بنابراین برایم جذاب است.»
گلستان در این گفتوگو حرفی زده بود که در ارزیابی نقاشیهای کیمیایی اهمیت دارد. او در جواب به این سوال که اگر مسعود کیمیایی را از این آثار منتزع کنیم و تابلوهای او را صرفا از منظر هنر نقاشی ببینیم چه نمرهای به آثار او میدهد، گفت: «من به هیچکس نمره نمیدهم اما مسعود از نظر هنر نقاشی بسیار naive (نائیو- مکتبندیده- خودآموخته) کار کرده و هرچند در جاهایی بسیار نقاشانه است و هنگامی که به جزئیات کارش دقت میکنید، میبینید که طراحی بلد است اما خودِ نقاشی، هنگامی که به صورت کامل و بافاصله به نگاه میکنید در سبک نائیو یا آنطور که به فارسی ترجمه کردهاند، بدوی و ساده میگنجد.»
خود کیمیایی هم درباره این نمایشگاه گفت: «من نقاش نیستم و نقاشی کار من نیست اما وقتی درونم به من میگوید، نقاشی میکنم. از ۱۷، ۱۸ سالگی نقاشی می کردم. خیلی دوست داشتم و زنگ نقاشی در مدرسه بهترین بود.»
نمایشگاه دوم در گالری آریانا
دومین نمایشگاه نقاشی کیمیایی در ۱۴ تیر ۱۴۰۱ در گالری آریانا افتتاح شد. مثل نمایشگاه قبلی کیمیایی، عدهای نقاشیهایش را خام و به دور از نگاه زیباییشناختی توصیف کردند. در یکی از معدود واکنشهای مثبت به این نمایشگاه چنین نوشته شد: «این بار نمایش آثار کیمیایی در بازتاب رسانهای کمتری داشت. البته برخی بازخوردها از جنس همان مخالفخوانیهای مرسوم و متداول بود؛ مقایسه نقاشیهای مسعود کیمیایی با آنچه مبانی این هنر نامیده میشود، بدون اینکه دقیقا مشخص شود این مبانی چیست که کارگردان تاریخساز سینمای ایران آنها را رعایت نکرده است. نکته کلیدیتر نادیده گرفتن جهان ویژه مسعود کیمیایی (جهانی که در طول نزدیک به ۶۰سال آفرینش هنری شکل گرفته و هویتیافته) در نقاشیهای اوست. تقلیل دادن ماجرا به چاقویی که در تعدادی از تابلوها مورد استفاده کیمیایی قرار گرفته و بعد کنایهای و متلکی و تمام. کل ماجرا از دید منتقدان نقاشیهای مسعود کیمیایی تقریبا همین است.»
در بخش دیگری از این یادداشت میخوانیم: «مسئله کیمیایی چه در فیلمها و چه در آثار غیرسینماییاش، معمولا از دل اجتماع میآید و پیوندی معنادار با جامعه دارد؛ نه به این معنا که الزاما به حوادث و رخدادهای روز واکنش نشان میدهد (که گاهی هم دقیقا همین کار را انجام میدهد) بلکه در سطحی فراتر، نگاهی کلانتر و جامعتر از واکنشهای ژورنالیستی مرسوم به موضوعات روز جامعه ایران دارد و برخلاف دیدگاه منتقدانش، نگاهش هم به آینده است؛ نه گذشته. البته که دلبسته گذشته هست و امروز را هم در زاویه دیدش قرار میدهد، اما تصویر گذشته و تفسیر امروز، با چشماندازی از آینده همراه میشود؛ این دقیقا همان چیزی است که از آن بهعنوان پیشبینیهای تاریخی کیمیایی نام برده میشود. آنچه کیمیایی در قاب دوربین، روایت داستان و سرودن شعر یا در تابلوی نقاشی بیان میکند، منتج از شهودی توأم با خودآگاهی است. در نقاشیهای مسعود کیمیایی با آن ترکیببندیها و شیوه استفاده از رنگ و حضور عناصر دلخواه هنرمند، حسی جریان دارد که منطبق با آنچه معمولا در آثار نقاشان دیگر به چشم میخورد، نیست.»
نمایشگاه سوم در گالری ثالث
اکنون مسعود کیمیایی در نمایشگاه نقاشیاش به نام «جسدهای جاندار» لایههای متفاوتی از زیست همان انسان ایرانی را به نمایش میگذارد که سالها در فیلمهایش آن را به تماشا گذاشته است. باید دید این نمایشگاه با چه واکنشهایی روبهرو میشود. مطمئنا، جدا از کیفیت نقاشیهای کیمیایی، صرف برگزاری نمایشگاهی به نام او خبرساز است و توجهات را جلب میکند. در حالی که هنرهای تجسمی در ایران کمتر مورد توجه عامه مردم قرار دارد، حضور یک کارگردان شناختهشده در این رشته میتواند فرصتی برای جلب توجه عمومی به هنرهای تجسمی باشد.