کامبیز توانا : گفت‌وگو با دکتر حسن روحانی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.

دکتر حسن روحانی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌وگوی خود به برخی ابعاد پرونده هسته‌ای اشاره کرد و نقطه مطلوب در پرونده هسته‌ای را چنین برشمرد که ایران بتواند حداقل سوخت یک نیروگاه را تأمین کرده و پرونده را از دستور شورای امنیت سازمان ملل خارج کند. در طول یک‌سال و 10 ماهی که مسئول پرونده‌ هسته‌ای بوده، دستاورد خود را تثبیت حق هسته‌ای ایران در جهان می‌داند و اقدام به تعلیق را حائز پیچیدگی‌های دیپلماسی می‌شمارد.

تبدیل تعلیق الزامی به تعلیق داوطلبانه، محدود کردن تعلیق گسترده به تعلیق محدود و بیرون آوردن ایران از پشت میز اتهام را کارهایی مهم می‌داند که برای آن کار زیادی صورت گرفته است.

 روحانی شرایط ایران در منطقه را بسیار حساس‌تر از قبل می‌داند و خواهان حضور پرشور مردم در انتخابات و رقابت سالم بین احزاب است. نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی تأ‌کید دارد هنر دیپلماسی این است که نگذاریم در شورای امنیت قطعنامه‌ای علیه ایران تصویب شود.

 زمانی در بحث متحدان ایران در پرونده هسته‌ای قائل به کارشناسی زیاد بودید و زمانی دیگر اشاره کردید که ظرفیت اروپا در همین حد است. شرایط فعلی تغییر کرده و اروپا تغییر موضع داده و کشورهای درگیر در پرونده هسته‌ای بیشتر شده است. چه تفاوتی با زمانی که خود پرونده هسته‌ای را در اختیار داشتید می‌بینید و با حضور متحدان فعلی، چقدر می‌توان امیدوار بود که خواسته‌های ما حفظ شود؟

- موضوع هسته‌ای ایران از شهریور 82 داغ شد اما از مرداد 81 شروع شده بود. آن هم با اخبار برخی رسانه‌ها که مدعی بودند ایران در مراکز اراک، اصفهان و نطنز در حال ساخت سلاح هسته‌ای است. نخستین قطعنامه علیه پرونده هسته‌ای ایران در شهریور سال 82 در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی صادر شد . از نیمه مهرماه سال 82 مسئولیت پرونده هسته‌ای به شورای عالی امنیت ملی واگذار شد. پیش از آن پرونده عمدتاً در اختیار سازمان انرژی اتمی بود.

قطعنامه‌ سال 82 در شرایطی صادر شد که منطقه در وضعیتی ویژه به سر می‌برد. به این معنا که آمریکایی‌ها در عراق به پیروزی رسیده بودند که حتی خودشان باورشان نمی‌شد، چرا که در فروردین 82 ظرف 21روز توانستند ارتش صدام را از بین ببرند، در حالی که پیش‌بینی برای پیروزی آمریکا سه هفته نبود و بحث از حداقل پنج تا شش ماه بود. آمریکا در اوج غرور و قدرت بود.

 یعنی در آن زمان بهتر بود با آمریکا در اوج غرور و اقتدار وارد تنش نشد؟

- می‌خواهم بگویم در شرایط بین‌المللی، دشمن اصلی ما یعنی آمریکا در اوج پیروزی خود قرار داشت. همین آمریکا پیش از حمله به عراق، سه کشور را به عنوان محور شرارت مطرح کرده بود و این بحث هم در آمریکا مطرح بود که حمله از ایران آغاز شود و سپس عراق و یا این که عراق و پس از آن ایران. نکته دوم این که آمریکا در سال 82 در مسیر یک جانبه‌گرایی قدم برمی‌داشت. به عراق حمله کرد، بدون مصوبه شورای امنیت و با مخالفت فرانسه، روسیه، آلمان و بسیاری از کشورهای دیگر.


کاندولیزا رایس آن زمان می‌گفت سازمان ملل ساختاری کهنه دارد و توانایی حل مسائل جهانی را ندارد، یا تقسیم‌بندی کرد بین اروپای قدیم و جدید و فرانسه و آلمان را اروپایی قدیم معرفی کرد.


در شرایط داخلی، آن زمان مردم ما نگرانی‌هایی داشتند. مردم می‌دیدند آمریکا به افغانستان و عراق حمله کرده و حکومت آنها را سرنگون کرده و تمام دندان‌های خود را برای ایران تیز کرده است. این نگرانی‌ها باعث شد تا پس از قطعنامه‌ شهریور، اوضاع اقتصادی ما قفل شود.

خارجی‌ها با ما کار اقتصادی نمی‌کردند و در داخل نیز اوضاع راکد بود. در داخل کشور نسبت به بحث هسته‌ای، اختلاف‌نظرهای زیادی وجود داشت. یک نظر  این بود که ما با آژانس  و سازمان‌های بین‌المللی همکاری نکنیم و حتی از ان‌پی‌تی خارج شویم. یک نظر که نظر عده‌ای از نمایندگان مجلس ششم بود، خواهان امضای فوری پروتکل‌ الحاقی بودند و همکاری صد درصد ایران با مجامع بین‌المللی را خواستار شدند. حتی چند تن از نمایندگان به دنبال طرح سه فوریتی بودند که دولت ملزم به امضای پروتکل الحاقی شود.


نکته سوم که حائز اهمیت است این که ایران در پشت میز اتهام قرار داشت. ما متهم به مخفی کاری، ساخت سلاح هسته‌ای و غیر صلح‌آمیز بودن فعالیت‌ هسته‌ای بودیم. در همان زمان حرف‌های زیادی مطرح شده بود و مثلاً البرادعی پیشنهاد داده بود، ایران برای پنج سال فعالیت خود را متوقف کند. یا پیشنهاد تشکیل کمیته‌ای برای سوخت مطرح بود و اجلاس بازنگری ان‌پی‌تی هم مطرح بود که ما هم عضو بودیم.


در آن شرایط ما یک قطعنامه از شورای حکام گرفته بودیم که در آن ضرب‌الاجل مطرح شده بود، از  ما خواسته شده بود یک سری اقدامات را عملی کنیم؛ از جمله این که پروتکل‌ الحاقی را بلافاصله تصویب کرده و به اجرا درآوریم، الزام به تعلیق مطرح بود، ...

 درخواست توقف مطرح بود یا تعلیق؟

- در قطعنامه‌ تقاضای تعلیق شده بود. یک سری پرسش‌هایی هم مطرح کرده بودند که ایران به آنها پاسخ دهد. چند راه پیش روی ما بود. یک راه نظر تندروها بود که هیچ اعتنایی به درخواست‌ها نکنیم، یک پیشنهاد این بود که هر چه از ما می‌خواهند، عملی کنیم و راه سومی هم بود که ما با دیپلماسی پیچیده، هم تعامل با نهادهای بین‌المللی داشته باشیم و هم راه خود را ادامه دهیم و هم به لحاظ حقوقی ثابت کنیم فعالیت‌های ما صلح‌آمیز بوده و قصور‌هایی را هم که آژانس مدعی بود جبران کنیم.

 الزام را هم از تعلیق برداریم و  تبدیل به داوطلبانه کنیم، با آژانس در چارچوب مقررات همکاری کنیم، پروتکل الحاقی را هم امضا کنیم،  ولی بدون تصویب و به صورت داوطلبانه اجرا کنیم. نظام راه‌حل آخر را برگزید.

در میان این سه انتخاب وزن هر یک چقدر بود؟

- تندروها عدد زیادی نداشتند و تسلیم کامل هم طرفدار زیادی نداشت و هر دو طیف اقلیت بودند و اکثریت از راه حل سوم حمایت می‌کردند و لذا به اتفاق آرا در سطح سران نظام دیپلماسی را برگزیدند. آن زمان قرار شد یک نفر مسئولیت این پرونده را به عهده گیرد و میان سازمان‌ها و نهادهای حاضر در پرونده هماهنگی برقرار کند که در جلسه اول وزیر خارجه وقت، کمال خرازی پیشنهاد داد بنده مسئولیت را به عهده گیرم و به اتفاق آرا تصویب شد ولی من نپذیرفتم.

 آن زمان وضعیت آمریکا در پرونده نیز مطرح شد؟ به هر حال می‌دانستیم که یک سوی این پرونده، حضور آمریکا است؟

- پیش از عهده‌دار شدن مسئولیت پرونده هسته‌ای، در جلسات شورای عالی امنیت ملی این بحث مطرح بود که در پرونده هسته‌ای چه انتخاب‌هایی وجود دارد. در آن زمان مطرح بود که پشت پرده عامل اصلی آمریکا است و اسرائیلی‌ها و صهیونیست‌ها نقش ویژه  دارند و در گزارش آمده بود که چند راه هست.

 یکی مذاکره با آمریکا و البته درصد موفقیت و مشکلات را برشمرده بودیم. دومین انتخاب اروپا بود چرا که سه کشور اروپایی انگلیس، آلمان و فرانسه، پیش از قطعنامه شهریور، در مرداد ماه به وزیر خارجه ما نامه‌ای نوشته بودند و پیشنهاد مذاکره داده بودند و این یک انتخاب بود. پیشنهاد سوم این بود که به جای دو انتخاب بالا، با بقیه کشورها چون روسیه و  چین و غیرمتعهدها وارد مذاکره شویم. البته برای ما روشن بود که آن زمان در آژانس و سازمان ملل آمریکایی‌ها نقش اول را دارند و اروپایی‌ها در رده دوم هستند و در مرحله سوم دیگر کشورها.

 در جلسه سران پیشنهاد مذاکره با اروپا تصویب شد و قرار شد من از سه وزیر خارجه اروپایی دعوت کنم که به تهران بیایند.

می‌خواهم بگویم آن زمان شرایط اقتضا کرد ما با اروپا وارد گفت‌وگو شویم. پیشرفت‌های خوبی در مذاکرات بود البته در برخی موارد هم آنچه دلخواه ما بود در مذاکرات پیش نمی‌رفت اما موفقیت‌های بزرگی به دست آوردیم.

 نخست این که از پشت میز اتهام خارج شدیم. آژانس این را اعلام کرد و ما آن قدر ادامه دادیم که در قطعنامه‌ آذر سال 83 به صراحت اعلام شد فعالیت‌های ایران صلح‌آمیز بوده و حتی در بندی از قطعنامه آمد که ایران فعالیت‌های جبرانی را نیز انجام داده و پرسش‌ها پاسخ داده شده است. یعنی مبنای حقوقی را ما تثبیت کردیم که  فعالیت ما صلح‌آمیز بوده و ما حق ادامه آن را داریم.


به لحاظ سیاسی پیشرفت‌های خوبی داشتیم و آمریکا در آژانس تقریباً در انزوا قرار گرفت. در کمیته سوخت البرادعی هم حضور پیدا کردیم و در اجلاس بازنگری ان‌پی‌تی هم با تلاش ما و دیگر کشورها قطعنامه‌ای صادر نشد و آن اجلاس منجر به شکست شد.


شرایط امروز متفاوت از آن زمان است. امروز آمریکا که در اوج قدرت بود، در منطقه با مشکلات زیادی مواجه است و آمریکای پیروز مطلق سال 82 با آمریکای شکست خورده سال 85 متفاوت است و حتی بوش گفت وضع آمریکا در عراق مانند ویتنام است. حتی شکست جمهوریخواهان در انتخابات اخیر آمریکا نیز عمدتاً مربوط به بحث عراق است که البته مسئله افغانستان هم هست اما به هر حال آمریکا دیگر پیروز نیست و شکست خورده است و یا دستاوردهای آنها زیر سؤال است.


از طرف دیگر ما دیگر پشت میز اتهام نیستیم و آژانس هم در سال 83 اعلام کرد و قطعنامه‌ای که صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تأیید می‌کند به اتفاق آرا به تصویب رسیده، یعنی آمریکا نیز در آن جلسه حاضر بوده و اعتراض نکرده است.

از همه مهمتر، به لحاظ فنی، تکمیل فناوری هسته‌ای است. درسال 82 که قطعنامه صادر شد،‌ ما داشتیم اصفهان را می‌ساختیم و قادر به تولید UF6 نبودیم. مشغول اتصال قطعات بودیم و حتی کار ساختمانی تمام نشده بود تعداد محدودی هم سانتریفوژ داشتیم. پس فرصت می‌خواستیم تا به کشور آرامش دهیم و فعالیت‌ها را دنبال کنیم و این کار را کردیم.
من و تیم همراهم یکسال و 10ماه عهده‌دار پرونده بودیم و در این مدت کار را پیش بردیم و اوضاع کشور آرام شد و اکثریت مسئولان و مردم در یک جهت قرار گرفتند.

 پیروزی سیاسی و حقوقی داشتیم و از لحاظ فنی پیشرفت کردیم. نمی‌خواهم وارد بحث تعلیق شوم چون بعضی مسائل مصلحت نیست گفته شود و بعضی نمی‌دانند چه کارهایی انجام شده.


به هر حال، تأسیسات UF6 را تکمیل کردیم و تعداد سانتریفوژها را به حدی که می‌خواستیم، رساندیم. در واقع ما تعلیق قطعنامه را پیاده نکردیم که از ما می‌خواست همه چیز را تعلیق کنیم. ما فقط یک بخش از فعالیت‌ها آن هم نطنز را به حالت تعلیق درآوردیم. تعلیق گسترده را محدود کردیم به موارد خاص و تعلیق الزامی و قانونی را به داوطلبانه تبدیل کردیم که در متن قطعنامه هم آمد و در نوامبر 2004 گفته شد که تعلیق الزام حقوقی نیست و ایران داوطلبانه این کار را کرده است. شرایط ما به لحاظ فنی امروز نسبت به سال 82 بسیار بهتر است و قابل مقایسه نیست.
فناوری هسته‌ای البته صفر یا صد نیست ولی ما به فناوری دست یافته‌ایم ولی هنوز به نقطه مطلوب نرسیده‌ایم.

تعریف آن نقطه مطلوب چیست؟

اینکه به لحاظ فناوری بتوانیم حداقل سوخت یک نیروگاه را تأمین کنیم. ما به لحاظ فناوری به پایلوت رسیده‌ایم، اما هنوز کارهای زیادی مانده است. به لحاظ سیاسی شرایط عوض شده و ما در آن دوره با اروپا مذاکره می‌کردیم که سه کشور اروپا خود را نماینده اتحادیه اروپا می‌دانستند و پشت پرده هم آنها با آمریکا هماهنگ می‌کردند و ما با روس، چین و غیر متعهد‌ها هم روابط تنگاتنگ داشتیم.

 چین، هند، الجزایر، آفریقای جنوبی و برزیل در تعامل نزدیک با ما بودند. یکی از تلاش‌ها آن زمان این بود که پرونده در آژانس بماند و به شورای امنیت نرود. امروز پرونده ما در شورای امنیت است و شرایط ما عوض شده است. متأسفانه یک بیانیه از شورای امنیت گرفته‌ایم و یک قطعنامه که ممکن است قطعنامه دوم را هم بگیریم.

ما از اول می‌گفتیم پرونده به شورای امنیت نرود چرا که شورای امنیت اختیارات وسیعی دارد ولی آژانس اختیارات محدود دارد و قطعنامه‌های صادره ضمانت اجرا ندارد. شرایط ما به لحاظ سیاسی سخت‌تر شده و اروپا آن زمان شمشیر کوچک و کندی چون آژانس در اختیار داشت و امروز شمشیر برنده‌تری چون شورای امنیت در اختیار دارد.

 پس دشمن خود را تجهیز کرده است. ما هم شرایط بهتری داریم. آمریکا تضعیف شده و نفوذ و سلطه آنها پایین‌تر آمده و امروز میان قوای سه گانه کشور هماهنگی بهتری است و بین سه قوه و نیروهای مسلح نیز هماهنگی بیشتری نسبت به گذشته است.

 به لحاظ فناوری نیز ما در این مدت کار کرده‌ایم و جلوتر رفته‌ایم. هم ما تقویت شده‌ایم و هم دشمن خود را بالا کشیده است ولی شرایط ما حساس و پیچیده است و باید توان خود را به کار بگیریم تا روند کار را در شورای امنیت متوقف کنیم و طرف مقابل را پای میز مذاکره بکشانیم.

 کار سخت و پیچیده‌ای است ولی هنرمندی دیپلماسی کشور باید این باشد که روند پرونده را در شورای امنیت متوقف کند و طرف مقابل را به مذاکره بکشاند و در نهایت، با یک راه حل سیاسی و دیپلماتیک، هم فناوری هسته‌ای را حفظ کند و هم تهدید را دفع کند. نمی‌گویم ما با تهدید نظامی مواجه هستیم اما تهدید اقتصادی هست که باید دفع شود.

اشاره به تغییر وضعیت آمریکا در منطقه کردید وضعیت ما در منطقه چگونه است؟ آیا در وضعیتی هستیم که باتوجه به اوضاع عراق و لبنان بتوانیم آمریکا را به چالش بکشیم؟
 

 ما دنبال ماجراجویی در منطقه نیستیم و از رویارویی هم پرهیز داریم، اما جایگاه ما در منطقه بهتر است. دشمن ضعیف شده و ما تقویت شده‌ایم. دولت فعلی عراق، ایده‌آل آمریکا نیست. آنها چیزی شبیه علاوی را می‌خواستند که در اختیار آنها باشد و دولت مستقل نمی‌خواستند در حالیکه ما از دولت مستقل عراق حمایت می‌کنیم. هر چه کشورهای منطقه، استقلال بیشتری داشته باشند و دولت‌ها مردمی باشند به نفع ما است.


مهمتر از آن ماجرای لبنان بود. ما و آمریکا نمی‌جنگیدیم بلکه حزب‌الله و اسرائیل می‌جنگیدند ولی همه دنیا این تفسیر را داشتند که دو گروه به نمایندگی می‌جنگند. نتیجه جنگ 33 روزه را هیچ کس پیش‌بینی نمی‌کرد. هم دوستان و هم دشمنان حزب‌الله انتظار این نتیجه را نداشتند.


 به تازگی یکی از مقامات اسرائیلی گفته حزب‌الله اخیرا خود را تقویت کرده و به مراتب از آغاز جنگ 33روزه قوی‌تر شده است. حزب‌الله روی پای خود ایستاده و یک گروه مردمی و لبنانی است و در کابینه حضور فعال داشته و به مصالح لبنان می‌اندیشد. ما انکار نمی‌کنیم که حزب‌الله را دوست داریم و به لحاظ معنوی به آنها کمک می‌کنیم. تمام گروه‌هایی که برای آزادی کشورشان و مقابله با متجاوز می‌جنگند می‌توانند مورد حمایت ما باشند.


غرب در منطقه به قدرت اسرائیل متکی بود. آمریکا و اروپا فکر می‌کردند هر زمان اسرائیل تصمیم بگیرد به هر کشوری در منطقه حمله کند، پیروز می‌شود آن هم پیروزی سریع و کوتاه مدت و در ذهن آنها هنوز شرایط سال 1976(1346) یعنی جنگ شش روزه است که اسرائیل یک طرف بود و در طرف دیگر سوریه، اردن، مصر و حتی عراق به نحوی حضور داشت.
در جنگ اخیر هم پس از حمله اسرائیل به لبنان، آمریکا به اروپا می‌گفت منتظر آتش بس نباشید تا حزب‌الله ظرف دو هفته از بین برود. اسرائیل به فکر این بود که حتی سید حسن نصرالله را اسیر کند، اینقدر بچه‌گانه فکر می‌کردند. می‌گفتند در یک هفته، کاری می‌کنیم که هم دو اسیر اسرائیل آزاد شده باشند و هم هیچ وقت هیچ موشکی از لبنان به سوی اسرائیل شلیک نشود. بعد گفتند می‌رویم تا رودخانه لیتانی و آنجا را تصرف می‌کنیم. اسرائیل شکست خورد ولی اتفاق بزرگتری افتاد.


در جنگ شش روزه مردم کشورهای عربی به رادیوهای اسرائیلی گوش می‌کردند چرا که معتقد بودند رادیوهای عربی دروغ می‌گویند. در جنگ 33 روزه اوضاع عکس شد. مردم اسرائیل می‌گفتند هرچه سید حسن نصرالله بگوید راست است.

یعنی حزب‌الله نه فقط به لحاظ نظامی و مقاومت و ایستادگی پیروز شد بلکه به لحاظ سیاسی و روانی نیز پیروز شد.
همین حالا با اینکه متأسفانه برخی دولت‌های عربی با حزب‌الله میانه خوبی ندارند اما اگر نظرسنجی کنند، در کشورهای عربی جایگاه سیدحسن نصرالله را که به حق باید قهرمان دنیای اسلام و عرب به او لقب داد، می‌بینید کجاست.


درست است در این جنگ ما نبودیم و آمریکا هم نبود ولی آمریکا موشک‌های خود را به اسرائیل می‌داد، اما شکست اسرائیل، شکست آمریکا و غرب در منطقه بود و پیروزی حزب‌الله، پیروزی مسلمانان و ایران و کشورهای مستقل بود.


وزن جمهوری اسلامی در منطقه بیشتر است و مانورهای اخیر هم نشان می‌دهد توانایی ما به مراتب از گذشته بیشتر است. باز این هنر دیپلماسی است که از این جایگاه بهره‌برداری کند.

 شما تخصص ویژه در مسائل استراتژیک دارید و در سال‌های جنگ نیز پست‌های حساس و کلیدی را عهده‌دار بوده‌اید. نظر واقع بینانه خود را در مورد تحریم ایران بدهید. نه فقط به لحاظ پرونده هسته‌ای بلکه باتوجه به موقعیت کلیدی ایران در منطقه آیا واقعاً تحریم به ما آسیب می‌زند؟

- دو نظر وجود دارد و آن اینکه گفته شود اگر تحریم کنند اهمیتی ندارد و یا اینکه از تحریم استقبال می‌کنیم و بگوییم اگر تحریم شویم، وضع ما بهتر می‌شود. به اعتقاد من این دو نظر واقع بینانه نیست.

ما نباید بگذاریم تحریم شویم. اگر آمریکا بتواند ما را تحریم کند، موفقیت سیاسی به دست آورده و ما نباید بگذاریم دشمن ما پیروز شود. تحریم ایران به مردم فشار می‌آورد. اگر بحث ایستادگی مردم باشد، پاسخ این است که بله، مردم می‌ایستند. نباید بگوییم تحریم اثری ندارد و مهم نیست و یا از آن استقبال کنیم. تمام توان ما باید این باشد که نشود.


ولی در صورت تحریم، مدت‌هاست روی این کار بحث شده و احتمالات بررسی شده است. باید گفت قیمت نفت و انرژی مسئله مهمی است. الان جمهوری اسلامی ایران دو جایگاه دارد، یکی اینکه صادرکننده نفت و گاز است و دیگر اینکه تنگه هرمز در کنار ما است.
شاید 5درصد صادرات جهانی نفت در اختیار ما باشد اما 20درصد نفت صادراتی از تنگه هرمز می‌گذرد. یک زمان قیمت نفت در حد 20 دلار بود و ضرری به غرب نمی‌رساند. اما حالا قیمت نفت حدود 60 دلار است و نقطه قوت ما و نقطه ضعف غرب است. آنچه در تحریم می‌تواند برای ما مشکل‌زا باشد این است که فروش نفت ما را تحریم کنند که دشمن بحمدالله این توان را ندارد.


ضمن اینکه تحریم همیشه دو لبه است و اروپا و روسیه را هم در فشار می‌گذارد ولی آمریکا را نه، چرا که ما با آمریکا سال‌ها است در تحریم هستیم. اگر ما با آمریکا رابطه نزدیک داشتیم، اهرمی در دست آنها بود ولی چون رابطه قطع است، دست آنها خالی است. به همین دلیل آمریکا در 1+5 فشار می‌آورد ولی خیلی تأثیر ندارد.


آنها قادر به تحریم شدید نیستند و پیش‌بینی‌ها هم در جمهوری اسلامی شده است. به این نکته هم توجه داشته باشیم که اگر جمهوری اسلامی در فناوری هسته‌ای پیشرفت کند و یک یا دو قدم دیگر پیش رود، شمشیرهای آنها کند و زنگ زده شده و شرایط عوض می‌شود. امیدوارم مدیریت کنیم و به نقطه‌ای مطلوب برسیم.

 درست است که نظام، در برابر تحریم‌ها انعطاف‌پذیری دارد  اما ما در یک سمت دیگر برنامه چشم‌انداز را داریم و قصد داریم جهش داشته و به قدرت اول منطقه تبدیل شویم و چشم‌انداز بازار انرژی در منطقه هم برای ما مهم است. آیا این دو در تعارض نیستند؟

- به همین دلیل می‌گویم تحریم به نفع ما نیست. در تبلیغات حرف‌هایی می‌توان زد، اما در واقعیت این طور نیست. همین حالا هم به دلیل زمزمه‌های تحریم، بی‌مشکل نیستیم.
پرونده هسته‌ای را باید از راه سیاسی و دیپلماتیک حل و فصل کرد و نه تقابل با غرب، چرا که مشکلات زیادی برای ما دارد. مسئولان هم به دنبال تحریم نیستند. حالا سه کشور به سه کشور قبلی اضافه شده 3+3 شده است.


هر چه عدد کشورهای مذاکره‌کننده بیشتر شود، کار سخت‌تر است. ما اگر با یک کشور مذاکره می‌کردیم، خیلی راحت‌تر به نتیجه می‌رسیدیم. ما در دو مقطع مهم با آلمان و فرانسه به توافق نهایی رسیدیم اما چون سه کشور بودند، انگلیسی‌ها نگذاشتند، آن هم نه توافق شفاهی، حتی آن را مکتوب کردیم اما انگلیس اجازه نداد.


حالا با شش کشور، کار سخت‌تر است. شاید فکر کنیم حضور چین و روسیه به نفع ما است، اما در مسئله اصلی ما که غنی‌سازی است، من تفاوتی بین روسیه، آمریکا و اروپا نمی‌بینم. همان طور که آمریکا و اروپا نمی‌خواهند ما غنی‌سازی داشته باشیم، روسیه هم این گونه است. ممکن است در اقدامات علیه ما یکی نباشند، اما هدف یکی است و اینکه نگذارند ما غنی‌سازی کنیم، ولی روش آنها متفاوت است. در اصل مثل هم فکر می‌کنند. این مسئله پیچیده‌ترین بحث سیاست خارجی است.

 چقدر در منطقه امکان دور زدن جمهوری اسلامی وجود دارد و اینکه ائتلافی علیه ما در منطقه شکل گیرد؟ آیا امکان اجرایی دارد؟

- اجرای آن آسان نیست. متأسفانه با مسئله‌‌ای مواجه هستیم که شاید  متفاوت با تعریفی باشد که من از ایران در منطقه کردم. غرب  کشور های  منطقه بویژه کشورهای عربی را توانسته‌اند از ما بترسانند. بحث هلال شیعه از همین رو مطرح است. آمریکا و اسرائیل کشور‌های منطقه را از قدرت آینده شیعه‌ می‌ترسانند. می‌خواهند آنها را از ما جدا کنند. این نکته به ما هشدار می‌دهد که ما باید روابط خود را با کشورهای منطقه تقویت کنیم و اجازه ندهیم این اتفاق رخ دهد.

 مشکل کشورهای عربی منطقه این است که همه دنباله‌رو هم هستند.

- به هر حال الان در منطقه کشورهای تأثیرگذار و اصلی عربستان و مصر هستند   البته  در منطقه هم یک وحدت نظر نیست. برای مثال در مورد ایران، بین امارات متحده و کویت اتفاق نظر نیست و بین خودشان هم اختلاف نظراست. اما خب، قدرت‌هایی هستند که در منطقه قوی‌تر و تأثیرگذارتر هستند.

دشمن از هر وسیله‌ای علیه ما استفاده می‌کند و ما هم باید نقشه‌های آنها را خنثی کنیم. پس از مسائل حزب‌الله و پیروزی آنها شاید کمی نگرانی آنها زیادتر شده باشد و کشورهای منطقه حزب‌الله را به عنوان بازوی جمهوری اسلامی می‌شناسند و دشمن آنها را تحریک می‌کند. شرایط ما پیچیده‌ و سخت است و ما هم باید تدبیر مضاعف داشته باشیم.