پس از طوفان‌الاقصی، روند عادی‌سازی‌ روابط با رژیم صهیونیستی در جهان اسلام در قالب پروژه «پیمان ابراهیم» به کما رفت و سونامی اعتراضات مردمی در سراسر جهان علیه ظلم رژیم در غزه، شکل گرفت.

به گزارش همشهری آنلاین، مهدی مجاهد؛ کارشناس مسائل سیاسی و امنیت ملی در روزنامه همشهری نوشت،‌یکی از نتایج «دیپلماسی منطقه‌ای» موفق و «سیاست همسایگی» ایران در ۳سال گذشته این بود که تنش‌ها و نزاع‌های بین کشورهای اسلامی اعم از «یمنی-سعودی/اماراتی»، «سوری-سوری»، «طالب-افغانی»، «عراقی-عراقی»، «ایرانی-آذری/تاجیک/ترکمن» به جبهه عملیاتی هم‌افزای کشورهای «جبهه مقاومت» علیه آمریکا و اسرائیل و متحدانش تبدیل شد.

توافق اسفند۱۴۰۱ ایران و عربستان در چین، تغییردهنده بازی (game changer) معادلات منطقه بود که آمریکایی‌ها را غافلگیر کرد. درواقع آمریکایی‌ها با راه‌اندازی اغتشاشات خیابانی سال۱۴۰۱ در ایران القا می‌کردند که کار حکومت ایران تمام شده و براندازی در حال وقوع است که ناگهان این توافق آن هم با وساطت قطب مقابل آمریکا یعنی چین - که معمولا خودش را درگیر موضوعات سیاسی و امنیتی منطقه نمی‌کرد - نهایی شد و پس از آن روند عادی‌سازی‌ روابط «ایران و جبهه مقاومت» با کشورهای عربی منطقه مانند عربستان، مصر، اردن، بحرین و کویت آغاز و بشار اسد بعد از ۱۲سال دوباره به اتحادیه عرب و کنفرانس سران کشورهای اسلامی دعوت شد.

تا جایی که در حاشیه اجلاس سران کشورهای اسلامی در ریاض در نوامبر۲۰۲۳، وقتی بشار اسد از آیت‌الله رئیسی بابت «بازگشت سوریه به اتحادیه عرب» تشکر کرد، شهید رئیسی در پاسخ فرمودند: آقای بشاراسد اشتباه نکنید؛ شما به اتحادیه عرب برنگشتید؛ بلکه آنها مسیر را اشتباه رفته بودند و برگشتند!

و درنهایت پس از طوفان‌الاقصی، روند عادی‌سازی‌ روابط با رژیم صهیونیستی در جهان اسلام در قالب پروژه «پیمان ابراهیم» به کما رفت و سونامی اعتراضات مردمی در سراسر جهان علیه ظلم رژیم در غزه، شکل گرفت.

به موازات این روند امنیتی، ایران روابط خود را با همسایگان به سمت توسعه همکاری‌های راهبردی و زیرساخت‌های تجاری و اقتصادی سوق داد. از تلاش برای تبدیل‌شدن به «هاب گازی» و احیای «ظرفیت کریدوری» ایران در منطقه تا پیمان‌های پولی دوجانبه و چندجانبه و عضویت در سازمان‌های بین‌المللی منطقه‌ای. اما پس از شهادت شهید رئیسی و آغاز روند ترورهای گسترده سران جبهه مقاومت و تحولات اخیر در لبنان، نسخه‌ای که اکنون آمریکا برای منطقه دنبال می‌کند، بازگشت مجدد جنگ و خونریزی به داخل کشورهای اسلامی و ایجاد و تشدید تنش بین ایران با همسایگانش است.

به‌عنوان مثال می‌خواهند پروژه‌های توسعه‌ای «فرصت‌های کریدوری» ایران دوباره به «جنگ کریدوری» تبدیل شود. به جای کریدور «شرق به غرب» که اکثریت اعضای سازمان اقتصادی اکو در نوامبر۲۰۲۳ در تاشکند از پاکستان و ترکمنستان تا قزاقستان و قرقیزستان پذیرفتند از مسیر ایران عبور کند و به جای کریدور «شمال-جنوب» که منافع تجاری و امنیتی پایدار برای ایران ایجاد می‌کند، دوباره با آذربایجان درخصوص کریدور زنگزور - که شهید رئیسی با اقتدار و تدبیر توأمان حل کرده بود - درگیر شویم و با ترکیه به‌خاطر تروریست‌های به‌ظاهر مسلمان در شمال و شمال‌غرب سوریه وارد نزاع شویم؛ قرارداد «سوآپ گازی» سه‌جانبه بین ترکمنستان و ایران و آذربایجان جای خود را مجددا به «تنش گازی» دوجانبه ایران و ترکمنستان بدهد؛ و تفاهم راهبردی «انتقال گاز مستقیم از روسیه به ایران از دریای خزر» و قرارداد کریدوری «رشت-آستارا» به همان همکاری نظامی در سوریه محدود بماند.

خلاصه اینکه تفاهم‌های برد-برد همسایگی و نقش‌آفرینی ایران در معادلات منتهی به منافع اقتصادی و تجاری پایدار، باید دوباره به «همسایه‌ستیزی» تبدیل شود؛ و در این بی‌نظمی و ناامنی، نسخه رجوع به «کدخداگری آمریکا» تجویز شود و در این مدت البته رژیم خونخوار اسرائیل هم فرصتی پیدا کند تا ناوگان جنگی خود را بازسازی کند و آماده ادامه جنگ شود.

البته ایران میز مذاکره با غربی‌ها را هیچ‌وقت ترک نکرده و نباید بکند؛ اما حواس‌مان باشد این مذاکرات مشغول‌مان نکند و از کارهای اصلی که منافع بلندمدت کشور در آن است، غافل شویم و فرصت ورود ایران به سطح همکاری‌های تجاری و توسعه زیرساخت‌های مشترک منطقه‌ای دچار نباید فروپاشی شود؛ چراکه فرصت‌های بین‌المللی سال‌ها طول می‌کشد به دست آید و نتایج ملموس آن در توسعه کشور معلوم شود؛ اما همه این فرصت‌ها ممکن است یک‌شبه از دست برود!

منبع: روزنامه همشهری