تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۲:۵۴

احمد‌رضا بازپرواز متولد 1332 در شهرستان آبادان و از ساکنان سابق استان لرستان یک ماهی می‌شود که مهمان منطقه 15 تهران است.

 این هنرمند تازه‌وارد منطقه، اکثر مهارت‌های زندگی‌اش مثل کار در آزمایشگاه و مجسمه‌سازی با مواد بازیافت آزمایشگاه را به صورت تجربی و در عین حال اتفاقی یاد گرفته است.  بازپرواز، بعد از پایان خدمتش در لرستان کوله‌بارش را بست و راهی تهران یا به قول خودش مهد فرهنگ و هنر شد. در این مصاحبه او از تجربه‌ کوتاهش در منطقه ما می‌گوید.  

  •  چطور به این فکر افتادید که با مواد دورریختنی آزمایشگاه، مجسمه بسازید؟

  با یک اتفاق ساده، این ایده در ذهنم ایجاد شد. در آزمایشگاه ظروف نشکنی وجود دارد که در مقابل آتش به قدری نرم می‌شوند که با کوچک‌ترین حرکتی تغییر شکل می‌دهند. بعد از اتمام هر آزمایش قسمت‌های زاید ظروف، دور ریخته می‌شوند. یک روز در حین کار، یکی از ظروف را جلو آتش گرفتم و متوجه انعطاف‌پذیری آن شدم، از آنجا که قبلاً مجسمه‌سازی را تجربه کرده بودم به این فکر افتادم که از این مواد برای ساخت مجسمه از نوع پلاستیکی استفاده و با این کار خدمت‌رسانی کنم. 

  •  منظورتان از خدمت‌رسانی این هنر چیست؟ 

 از هر راهی و با هر وسیله‌ای می‌توان خدمت کرد. از همان زمانی که به این طریق مجسمه‌سازی را شروع کردم این هدف را ملکه ذهنم قرار دادم که با انجام این کار نشان دهم که از وسایل دورریختنی و به ظاهر غیرقابل استفاده هم می‌توان به بهترین شکل استفاده کرد و از دل آنها وسایل قابل استفاده و آثار هنری خلق کرد.

  • چطور می‌خواهید از هنرتان برای خدمت‌رسانی به هم‌محله‌ای‌هایتان استفاده کنید؟ 

 منطقه 15 یکی از مناطق پرجمعیت تهران است که می‌توان به جرئت گفت حداقل نصف جمعیت آن را بانوان تشکیل می‌دهند. مطمئناً اکثر این بانوان، خانه‌دار هستند و وقت آزاد دارند. اگر این کار به درستی به آنها معرفی شود متوجه خواهند شد که می‌توانند از وسایل مازاد و با کمترین هزینه به فعالیت‌های هنری بپردازند و از وقتشان به بهترین شکل ممکن استفاده کنند. 

  •  به نظرتان این معرفی باید به چه شکلی صورت بگیرد؟ 

 من تمام کارها را به فرهنگسرا ارائه دادم. فکر می‌کنم بقیه راه باید با مشارکت مراکز فرهنگی و کمک شهرداری طی شود. تبلیغات گسترده و دقیق و برپایی نمایشگاه‌های متعدد در خانه‌های فرهنگ می‌تواند این هنر را بطور کامل به مخاطب معرفی کند.

  • با وجود تنوعی که در رشته‌های هنری وجود دارد، فکر می‌کنید اهالی منطقه از مجسمه‌سازی با مواد دورریختنی استقبال کنند؟ 

 هر رشته‌ای جذابیت‌های خاص خودش را دارد. از وقتی که ساکن این منطقه شدم با حضورم در فرهنگسرا سعی کرده‌ام با ارائه کارهایم، آنها را در معرض دید عموم قرار دهم تا اهالی با این هنر آشنا شوند دیگر نتیجه‌گیری و انتخاب به عهده مخاطب است که با توجه به سلیقه و ذوق هنری‌اش، آن را برگزیند. 

  • استقبال هم‌محله‌ای‌هایتان را چطور دیدید؟

  آنطور که باید استقبال می‌شد نبود، البته کاملاً طبیعی است مردم خیلی با این هنر آشنایی ندارند و حتی ممکن است برای بعضی افراد به دلیل نداشتن اطلاع از اینکه می‌شود از دورریختنی‌ها بهترین‌ها را ساخت، جذاب نباشد. در محوطه فرهنگسرا سعی کردم مجسمه‌ها را در دید عموم قرار دهم، یادم هست که بعضی از بچه‌ها می‌گفتند: از آشغال‌ها براتون ابزار می‌آوریم؟،  البته معتقدم با اطلاع‌رسانی بیشتر می‌توانیم مردم را با این هنر آشنا کنیم. 

  • سطح هنری منطقه را چگونه می‌بینید؟

به لحاظ سطح هنری نمی‌توان به قطعیت گفت خوب هست یا بد. نیاز به گذشت زمان دارد تا گرایش و علاقه‌های هنری مردم محله را بهتر و بیشتر بشناسم.

  •  فرهنگسرای خاوران و خانه‌های فرهنگ چقدر می‌توانند در این راه مؤثر باشند؟

  خیلی زیاد. اگر ما کار فرهنگی را بدرستی انجام بدهیم سطح فرهنگ و هنر منطقه را بالا می‌بریم ولی وقتی ضعیف کار کنیم، نباید زیاد هم توقع و انتظار داشته باشیم. 

  • چه عاملی باعث شد منطقه 15 را برای شروع کارتان انتخاب کنید؟

  سکونت ما در تهران اتفاقی بود. پسرم در تهران مشغول به کار بود. با توجه به بودجه‌ای که داشتیم خانه‌ها را قیمت کرد تا به محل فعلی‌مان رسید. البته منزل ما به صورت موقتی است و اگر در این منطقه به هدفم نرسم، محل سکونتم را عوض خواهم کرد. 

  • به آموزش هم فکر کرده‌اید؟

  اگر شرایط فراهم شود حتماً این کار را مشتاقانه انجام می‌دهم و اگر یک کارگاه راه‌ بیندازم آموزش را در برنامه کارگاهم قرار می‌دهم. 

  • مهم‌ترین کارهایی که انجام داده‌اید چه بوده است؟

مجسمه‌هایی از عصر عاشورا، رستم، اشیای عتیقه و... را در ابعاد بزرگ ساخته‌ام.

  • به غیر از ساخت مجسمه، چه فعالیت‌های دیگری داشتید؟

  وقتی در بیمارستان کار می‌کردم، عکاسی و فیلمبرداری از اتاق‌های عمل به عهده من بود. ضمن اینکه سردبیری مجله‌ای به اسم «احیا » که در بیمارستان و درباره مسائل بیماران و بیماری‌های مختلف بود را به عهده داشتم.

  • خانواده‌تان نسبت به این فعالیت‌هایتان چه نظری دارند؟ 

 3 فرزند دارم که هرکدام به نوعی به هنر علاقه‌مندند و این باعث می‌شود با دید وسیع‌تری به کارهایم نگاه کنند. پسر بزرگم کنده‌کاری می‌کند. دخترم در سفالگری و گلیم‌بافی و پسر کوچکم در زمینه ریخته‌گری مهارت دارد.

  • چه انتظاری از مسئولان فرهنگی ـ هنری منطقه دارید؟ 

 درخواست می‌کنم به وضعیت آموزش رسیدگی و شرایطی ایجاد کنند تا جوانان علاقه‌مند با صرف هزینه‌های کمتر و پایین‌تر به علاقه‌شان بپردازند تا شاهد رونق بازار هنر باشیم

همشهری محله - 15