بهنظر میرسد این گزارشها با هدف رو به پیشرفت نشان دادن برخی پروژههایی منتشر شده که در واقع پیشرفت ناچیزی داشتهاند و به همین دلیل این گزارشها نیازمند مداقه و موشکافی هستند.
رشد و توسعه پروژههای جدید نفت و گاز در ایران از چند جنبه دارای اهمیت است: وابستگی بالای دولت ایران به درآمد صادرات نفت برای تامین بودجه جاری و عمرانی؛ نرخ بالای افت تولید میادین نفتی قدیمی؛ نیاز دائمی به تزریق گاز در میادین نفتی قدیمی؛ احتیاج ایران به واردات بنزین بهعلت کمبود ظرفیت پالایش داخلی و هدف ایران برای تبدیل شدن به صادرکننده گاز.
واقعیتهای صنعت نفت و گاز ایران این است که ایران از توان مهندسی و صنعتی داخلی خود بهخوبی برای حفظ ظرفیت تولید نفت در سطح 2/4میلیون بشکه در روز - که پس از عربستان ، روسیه و آمریکا بزرگترین تولیدکننده نفت دنیاست - استفاده کرده است.
ایران تقریبا ظرفیت تولید گاز طبیعی خود را طی یک دهه اخیر دو برابر کرده و به 116میلیارد مترمکعب رسانده که از این لحاظ هم ایران چهارمین تولیدکننده بزرگ گاز در دنیا پس از روسیه، آمریکا و کاناداست.
اما تا حدودی به خاطر کاهش حضور شرکتهای بزرگ نفتی جهان در ایران، این کشور برای رسیدن به هدف خویش در افزایش ظرفیت تولید نفت به 6/5میلیون بشکه در روز ناکام مانده است. برنامههای تولید گاز نیز بهطور مشخص از برنامههای هدفگذاری شده عقب مانده و ایران اکنون یک واردکننده خالص گاز محسوب میشود؛ زیرا میزان واردات گاز از ترکمنستان بیش از صادرات گاز به ترکیه است.
با وجود رشد درآمدهای نفتی ایران در سالهای اخیر، این کشور از 2 همسایه خود یعنی عربستان و قطر در توسعه صنعت نفت و گاز عقب مانده است. میدان گازی پارسجنوبی که میان ایران و قطر مشترک است، نمونه این عقبماندگی است. قطر از سال 1999برداشت گاز از پارسجنوبی را بیش از 3برابر کرده و از 6/19میلیارد مترمکعب در سال به 76میلیارد مترمکعب رسانده است.
در مقابل، ایران همچنان در انتظار بهرهبرداری کامل فازهای 6، 7 و 8 پارسجنوبی است تا در برداشت از این میدان، به جهش قابل اعتنایی دست یابد. توسعه کامل این 3میدان بیش از 3سال از زمان مورد هدف عقب مانده است. اغلب 38میلیارد مترمکعب گازی که قرار است از این 3فاز برداشت شود، باید به میدان نفتی آغاجری تزریق شود.
فاز 12 نیز نمونه دیگری از عقبماندگی ایران است. این فاز که بخشی از برنامه ایران برای تولید الانجی است پیشرفتی نداشته است. فاز 11 نیز پس از کنار کشیدن شرکت توتال فرانسه، تقریبا متوقف شده است.
در این شرایط، در ماههای اخیر اخباری از انعقاد قراردادهای جدید منتشر شده است که دارای ابهاماتی هستند. مثلا در حالی که در ماه ژوئن اعلام شد که شرکت ملی نفت چین با قراردادی 7/4میلیارد دلاری فاز 11 پارسجنوبی را توسعه خواهد داد، شرکت چینی هنوز این خبر را تایید نکرده است.
همچنین در ماه آگوست اعلام شد که شرکت ملی نفت ایران با شرکت ملی نفت چین تفاهمنامهای برای توسعه میدان نفتی آزادگان منعقد کرده است. خبری نیز درباره انعقاد تفاهمنامه میان شرکت سینوپک چین و ایران برای توسعه پالایشگاه آبادان و ساخت یک پالایشگاه جدید در هرمز منتشر شد.
از سوی دیگر، اخباری که در ماههای اخیر درباره انعقاد قراردادهای جدید میان ایران و شرکای چینی منتشر شده، صرفا شامل تفاهمنامه بوده است. مشخص نیست که این قراردادهای جدید از زمان اعلام تاکنون، چه میزان پیشرفت کاری داشتهاند. ایران تاکنون چندین تفاهمنامه با شرکتهای آسیایی طی سالهای اخیر منعقد کرده اما شاید بتوان گفت عملا هیچیک از آنها به قراردادهای فیزیکی تبدیل نشده است.
در شرایطی که ایران به حضور چینیها در صنعت نفت و گاز خود اصرار دارد، مدیرعامل توتال درباره حضور چینیها در صنعت نفت و گاز ایران میگوید: «شرکای چینی ما سرمایهگذاران خوبی هستند، اما صنعت میعانسازی گاز طبیعی، صنعت پیچیدهای است که چینیها تخصص و مهارت آن را ندارند.»
واحد اطلاعات اقتصادی اکونومیست