همشهری آنلاین- رابعه تیموری:شاید هم چادر به کمر بستن جانانه ثریا بانو برای تعمیر و بازسازی دهها مدرسه نیمهمخروبه آنها را شگفتزده کرده باشد یا راه و نیمراههایی را که برای پیدا کردن چشمه روزی خانوادههای شاگردانش طی کرده، ملاک و معیار انتخاب خود قرار داده باشند. این بنیاد با همکاری سازمان یونسکو از میان معلمان چهار گوشه دنیا ١٠ معلم برتر را که برای بهبود استانداردهای آموزشی کودکان محروم کاری کارستان انجام داده باشند، انتخاب میکند و به نفر اول آنها جایزه یک میلیون دلاری وارکی را که جایزه نوبل تدریس نامیده شده اهدا میکند. ثریا مطهرنیا جایزه یک میلیون دلاری نفر اول را دریافت نکرد و یکی از ١٠ معلم برتر دنیا باقی ماند، اما پاداش پایان خدمت خود را وقف اعطای جایزه به معلمان برتر کشور کرد تا معلمان ایرانی در کشور خود بیش از گذشته بر صدر بنشینند:
دانشآموزانی متفاوت
همهچیز از روستای همایون شروع شد. از مدرسه نیمهمخروبه اینروستا و دستهای نیمهسوخته سارا: خانم معلم بعد از پایان دوره دانشسرا به تنها مدرسه اینروستای دورافتاده فرستاده شد که امکاناتش به یک اتاق خلاصه میشد و آب آشامیدنی و سرویس آشامیدنی نداشت. خانم معلم که برای رضایت دل پدر از دانشسرا سردرآورده بود، امیدوار بود وقتی انبان دانستههای دوران دانشجویی اش را برای سارا و هیام و امید تماموکمال روی دایره میریزد، آنها بودن او در این مدرسه را غنیمت بدانند و دل به دلش بدهند، اما سارا آنقدر از نداشتن انگشتی برای قلمبهدست گرفتن غصهدار بود و هیام و امید دلشوره تنگدستی و بیکاری پدر و مادرهایشان را داشتند که کلنجار رفتن با قوانین چغر ریاضی و الفبای فارسی برای آنها آسان نبود. خانم معلم جوان با دیدن غصههای دل کوچک شاگردانش حساب کار دستش آمد و فهمید باید اینجا معلمی باشد که وصفش را در هیچ کتابی ننوشتهاند!
تصمیم ثریا
ثریابانو که کنار آموزگاری تحصیلاتش را هم در تهران ادامه میداد، هر بار که راهی پایتخت میشد، سارا هم همراه خود به شهر میبرد و بیمارستان به بیمارستان میچرخاند تا پزشکی ماهر سوختگی دستهایش را درمان کند. برای خوشحال کردن هیام و امید هم در همان مدرسه کارگاه آموزش خیاطی و قالیبافی راه انداخت تا والدین آنها بتوانند برای خود شغلی دستوپا کنند. برای خانم معلم تاب آوردن در اینروستا که بارها در گردنههای برف گیر جادههای آن هول و ولای رویارویی با دسته گرگها را تجربه کرده بود، آسان نبود، ولی ۵ سال ماند و وقتی میخواست آن جا را ترک کند، مدرسه روستا چند کلاس نونوار داشت و با کمک اهالی روستا آب آشامیدنی و سرویس بهداشتی آن را روبراه کرده بود. ثریا میتوانست سالهای بعد از آن را در شهر و کنار شاگردانی بیدغدغهتر بگذراند، ولی بازگشتن سلامتی دستان سارا و چسبیدن امید و هیام به درس و مشق آنقدر حال او را خوش کرده بود که تصمیم گرفت تا آخرین روز تدریسش در روستاهای محروم کردستان بماند و در همان روستاهایی که از امکانات اولیه زندگی محروم بودند با طبیعت گردی، طراحی بازی، استفاده از موسیقی و دیگر روشهای تدریس نوین، مطالب درسی را به کودکان روستایی آموزش دهد.
٢ فرزند خونی و ١١٠٠ فرزند غیرخونی
حالا پس از گذشت ۳۰ سال از خدمت خانم معلم در اینروستاها، هزار و ۱۰۰ کودک که با مشکلات مختلف زندگی دستوپنجه نرم میکنند، زیر سقف خیریهای روزگار میگذرانند که او در منزل پدری اش راه اندازی کرده است. در میان این هزار و ۱۰۰ فرزند غیر خونی ثریا که بهاندازه ۲ فرزند خونی اش برایش عزیزند، بیش از ۳۰۰ کودک با بیماریهای صعبالعلاج دستبهگریبانند که او باید هم خرج و مخارج درمانشان را جور کند و هم در راه و نیمراه تهران- کردستان همپایشان باشد. خانم معلم در کنار مشغلههای تدریس و مادری برای فرزندان خونی و غیرخونی اش دهها کتاب آموزشی هم تالیف کرده و تا مقطع دکترای رشته برنامهریزی ادامه تحصیل داده است. او وقتی در ردیف ١٠ نامزد دریافت جایزه بینالمللی وارکی قرار گرفت، امیدوار بود که جایزه یک میلیون دلاری بنیاد وارکی گره گشای مشکلات زندگی پرگره هزار و ١٠٠ فرزندش شود، اما جایزه نفر اول بنیاد به فرشته نجات کودکان کردستان نرسید و این اتفاق سبب شد او پاداش پایان ٣٠ سال خدمتش در آموزشوپرورش را به بنباد برهان اهدا کند تا برای تقدیر معلمان برتر ایرانی استفاده شود. خانم معلم جسدش را هم برای آموزش دانشجویان رشته پزشکی به مراکز آموزشی اهدا کرده تا حتی پس از پایان زندگی ارزشمندش، مهربانیهای او در حق جوانان جویای علم سرزمینش ادامه داشته باشد.
بیشتر بخوانید:دفتر نقاشی دانشآموزان مانتو خانم معلم هرمزگانی شد + عکس