«جان بولتون» مشاور امنیت ملی در دولت ترامپ، تیرماه ۱۳۹۶ در نشست گروهک تروریستی منافقین در پاریس، مدعی شد که انقلاب اسلامی ایران نباید به جشن چهل سالگی اش برسد. اظهار نظر جنجالی بولتون، در واقع بروندادی از تمایل باطنی آمریکایی ها برای تغییر نظام سیاسی در ایران بود که مستمرا در قالب لفاظی های گوناگون از جمله لزوم قوی شدن مردم ایران یا داشتن حق تعیین سرنوشت، دستخوش تغییرات تاکتیکی میشود. روشن است که تمامی این تاکتیک ها، با لحاظ اوج و فرودهای مقطعی، همواره یک هدف را دنبال کرده اند و این هدف، چیزی جز عبور از نظام جمهوری اسلامی ایران نیست. وزیر امور خارجه آمریکا اخیرا در مصاحبه ای گفت که این عبور، عملا با شکست مواجه شده است؛ اما چرا.
بلینکن چه گفت؟
اظهارات اخیر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه با «اندیشکده شورای روابط خارجی» در نیویورک، خاصه شکست خورده توصیف کردن تلاش های واشنگتن در براندازی سیستم سیاسی در ایران طی دو دهه گذشته و ارائه تصویری نسبتا واقع بینانه از شرایط در داخل ایران، از جمله درباره طرفداران قابل توجه نظام را باید آب سردی بر پیکره جریان اپوزیسیون، خاصه در میان تحولات عمیق منطقه غرب آسیا بدانیم.
بلینکن در بخشی از این مصاحبه و در پاسخ به ادعای مجری مبنی بر اینکه حکومت در ایران «بسیار نامحبوب» است گفت: «از دیدگاه من، اولاً تحولات داخلی در ایران پیچیده هستند و بنا به دلایل متعدد، ما لزوماً بهترین منبعی نیستیم که بتوانیم دیدگاه روشنی در این زمینه داشته باشیم... بنابراین من فکر میکنم گفتن اینکه ما دقیقاً میدانیم در داخل ایران چه تحولاتی در جریان است با مقادیر مشخصی ناراستی همراه خواهد بود... فکر میکنم چیزی که شما گفتید درباره دستکم نیمی از جمعیت درست است نه کل آن... یک بخش بسیار محافظهکار در ایران هست که جمعیت قابل توجهی هستند و احتمالاً به رژیم وفادارند».
وزیر امور خارجه آمریکا در عین حال با اشاره به تلاش های مستمر دولت آمریکا برای تغییر حکومت در ایران طی دو دهه گذشته اظهار کرد: «فکر میکنم اگر ما دستکم به ۲۰ سال گذشته نگاه کنیم میبینیم که آزمایشهای ما در تغییر حکومت به موفقیت ختم نشدهاند».
بلینکن در عین حال با اشاره به تلاش های آمریکا برای تغییر نظام سیاسی در ایران، بدون پرداختن به جزئیات تصریح کرد: «ما در مقاطع مختلف زمانی تلاش کردهایم تا آنجا که میتوانیم مردم داخل ایران که خواستار آینده متفاوتی برای کشورشان هستند را توانمند کنیم تا آنها بتوانند ارتباط برقرار کنند، بتوانند ایستادگی کنند و بتوانند منابعی برای انجام این کار داشته باشند».
آب سرد بر پیکره اپوزیسیون در میانه آشوب منطقه
اعترافات مقام ارشد آمریکایی در شرایطی مطرح میشود که جریان اپوزیسیون برانداز نظام جمهوری اسلامی در ماه های اخیر به ویژه پس از سقوط دولت در سوریه، امید فراوانی به امتدادیافتن آشوب منطقه در ایران بسته اند. اپوزیسیون برانداز تصور دارند با سقوط دولت اسد و حاکمیت وضعیت آشوبناک در سوریه، هیمنه مقاومت عن قریب فروخواهد پاشید و در این شرایط، ایران نیز از گزند مصون نخواهد ماند.
جنگ روانی دشمنان علیه مقاومت و ایران البته مدتی پیش توسط رهبر انقلاب پاسخ داده شد. بنابر ادبیات رهبر انقلاب، اولا، وضعیت کنونی در سوریه مقطعی است و به زودی جوانان غیور سوری قیام خواهند کرد؛ ثانیا، مقاومت لزوما امر سخت افزاری نیست و تکیه بر ایمان و تصمیم قلبی دارد و همین موضوع فروپاشی ساختار مقاومت را ممتنع می سازد؛ ثالثا، برخلاف ادعای دشمنان، مقاومت پابرجا است و آن طرفی که از بین می رود، اسرائیل خواهد بود.
چرخش از جنگ سخت به جنگ نرم
اما تلاش آمریکایی ها برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی، سابقه ای بیشتر از آنچه بلینکن ادعا میکند، دارد. از هنگامه طلیعه انقلاب در بهمن ماه سال ۱۳۵۷، دولت آمریکا هماره به دنبال تضعیف و هدم نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و از ابزارهای گوناگون نظیر کودتا، حمله نظامی، تحریم اقتصادی، جنگ شناختی و ... جهت نائل شدن به این هدف سود جسته است.
با توجه به کارایی و یکپارچگی ساختار نظامی ایران ذیل زعامت ولی امر مسلمین، بی حاصل بودن تسمسک به ابزارهایی مثل کودتا یا حمله نظامی بر دشمنان ایران اسلامی آشکار و در عوض، کاربست ابزار تحریم و جنگ شناختی از حجم بیشتری در اتمسفر توطئه های غرب برخوردار شده است. بر همین اساس نیز رهبری حکیم انقلاب اسلامی حداقل طی دو دهه گذشته، مدام بر مقاوم شدن پایه های اقتصادی کشور از یک سو و تکلیف سازمان ها و نهادهای مسئول برای روشنگری در برابر جنگ شناختی دشمنان، تاکید موکد داشته اند. فرمان هشت ماده ای رهبر انقلاب برای مبارزه با مفاسد اقتصادی در اردیبهشت ۱۳۸۰، چرخش شعارهای سال در ۱۳ سال گذشته حول مباحث اقتصادی و طرح مفهوم «جهاد تبیین» در جنگ میان حق و باطل در بهمن ماه ۱۴۰۰، نمونه هایی از دغدغه رهبر انقلاب جهت مبارزه کارآمد در برابر نقشه های بی امان دشمنان است.
در شرایط فعلی نیز که صهیونیست ها قصدی برای عدول از بحران آفرینی در منطقه ندارند، ابزارهای نرم نظیر جنگ روانی و تبلیغاتی از یک طرف و تحمیل تحدیدات و مضایقات اقتصادی از طرف دیگر، به مهم ترین و اصلی ترین مستمسک دشمنان جهت حصول نتایج مطلوب درباره ایران تبدیل شده اند که لازم است دستگاه های مسئول در ایران نسبت به دفع آنها هوشیار و گوش به زنگ باشند.
چرا آمریکا ناموفق است؟
اما بازگردیم به ابتدای گزارش؛ اظهارات بلینکن درباره ناموفق بودن تلاش های آمریکا در تغییر رژیم سیاسی ایران. اکنون سوال اینجاست که چرا آمریکایی ها برخلاف تمایل باطنی خود، هیچ گاه نتوانسته اند به تغییرات مطلوب در ایران دست یابند. شاید بتوان دو علت را در این باره برشمرد.
یکی از دلایل این ناموفقیت، پیچیده بودن شرایط اجتماعی-سیاسی در هر کشور -از جمله در ایران- متناسب با گفتمان مسلط و فرهنگ سیاسی منبعث از آن است. چنانچه بلینکن نیز در مصاحبه خود اشاره میکند، «تحولات داخلی در ایران پیچیده هستند» و آمریکایی ها نمیتوانند با «مهندسی از بیرون» به مراد و مطلوب خویش دست یابند. با این حال، بلوک اپوزیسیون برانداز در خارج از کشور با متصل کردن خود به نهادهای آمریکایی و اخذ فاندهای پر سود، قوه شناختی دولتمردان آمریکا در قبال تحولات ایران را اسیر ساده سازی های فرصت طلبانه کرده اند و بر این اساس، خیال براندازی را برای واشنگتن به طور متزاید، دسترس ناپذیر ساخته اند.
عامل دومی که سیاست براندازی را عملا برای آمریکایی ها با بن بست مواجه کرده، بالابودن هزینه این تصمیم برای واشنگتن و متحدان آن، به دلیل غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینی بودن واکنش تهران است. پایگاه خبری-تحلیلی نشنال اینترست، سه سال پیش در چنین ایامی در بخشی از گزارش خود با اشاره به ترس غرب از تغییر نظام سیاسی در ایران، نوشت: «آمریکا از حمایت بین المللیِ چندان گسترده ای جهت پیشبرد دستورکار تغییر نظام سیاسی در ایران برخوردار نیست. حتی متحدان آمریکا نظیر عربستان و اسرائیل نیز نسبت به هزینه های دراز مدتِ جنگ علیه ایران هراسان هستند».