فرهاد جم: اکنون در سواحل ایران به زحمت 20 تن خاویار برداشت می‌شود. این رقم در اوایل دهه 70 حدود 300 تن بوده است. یعنی در 15 سال گذشته 94درصد از ظرفیت برداشت خاویار دریای خزر کاسته شده است.

دکتر اصغر عبدلی، پژوهشگر و عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی، هم‌اکنون به‌طور فعال مشغول پژوهش در عرصه‌های مختلف اکولوژیک بویژه ماهیان ایران است.

این استاد دانشگاه در گفتگو با همشهری ریشه‌های این پدیده را مورد بررسی قرار داده است که می‌خوانید:

***

  • در بررسی‌های اکولوژیک، پهنه خزر را چگونه تعیین می‌کنید؟

به‌طور کلی در مسائل مربوط به محیط زیست و حفاظت از آن باید نگرش سیستمی و اکوسیستمی داشت. برای مثال وقتی صحبت حفاظت از دریای خزر می‌شود، منظور دریای خزر همراه با رودخانه‌های حوزه این دریا، شامل ولگا در شمال و سفیدرود، اترک و ارس در جنوب است.

از این دیدگاه دریای خزر به همراه رودخانه‌هایی که درون آن می‌ریزند در مجموع یک سیستم به‌هم پیوسته هستند و با آن که هر یک اکوسیستم خاص خود را دارند اما ارتباط آنها با یکدیگر چنان تنگاتنگ است که نه‌تنها بر اکوسیستم‌های یکدیگر تأثیر عمیق می‌گذارند، بلکه در کنار یکدیگر اکوسیستمی بزرگتر را پدید می‌آورند.

بنا بر این وقتی صحبت حفاظت از محیط زیست دریای خزر می‌شود، منظور حفاظت از کل حوزه دریای خزر از جمله رودخانه‌هایی است که به این دریا می‌ریزند.

  • به‌نظر شما علت کاهش شدید برداشت خاویار در سال‌های اخیر مربوط به بی‌توجهی در حفاظت از کل حوزه دریای خزر بوده است یا خود دریا؟

بی‌توجهی به کل حوزه. برخی ماهی‌های دریای خزر از جمله ماهیان خاویاری، ماهی سفید و ماهی آزاد در دسته ماهیان «آنادروموس» که گونه‌ای از آبزیان دوکاشانه‌اند، قرار دارند. زیستگاه یک جاندار باید تمامی نیازهای او در تمام مراحل زندگی، از جمله زادآوری را تأمین کند.

با این تعریف، دریا و رودخانه، هر دو، زیستگاه این ماهیان هستند بدین معنا که آنها در دریا زندگی می‌کنند اما برای تولیدمثل به قسمت‌های بالادست رودخانه‌ها مهاجرت می‌کنند تا در آنجا تخم‌ریزی و زادوولد کنند. در نتیجه، بقای ماهیان خاویاری صد در صد به رودخانه‌ها
وابسته است.

رودهای ولگا در شمال و سفیدرود، ارس، اترک، تجن، گرگانرود و... در جنوب حوزه دریای خزر محل‌های زادآوری ماهیان خاویاری هستند. چنان که گفته شد ماهیان خاویاری برای تخم‌ریزی باید حتماً به بالادست رودخانه، جایی که جریان آب تند است، مهاجرت کنند.

جریان تند، بستر  قلوه سنگی  و تا حدی سنگلاخی و دمای کم در این بخش رودخانه موجب می‌شود تا گل و لای شسته شود و اکسیژن کافی محلول در آب به همراه دمای کم مانع خفه شدن تخم‌ها گردد.

در این میان رود ولگا با 3500 کیلومتر طول، مسیری دشوار و پرخطر برای ماهی‌های خاویاری است. در حالی که رودهای جنوب دریای خزر که در خاک ایران قرار دارند طولی به مراتب کمتر دارند، چنان که سفید رود با در نظر گرفتن سرچشمه‌های آن، یعنی شاهرود و قزل‌اوزن تنها با 300 کیلومتر، طولانی‌ترین آنهاست.

این مسافت در سرداب رود و چالوس حتی به کمتر از 80 کیلومتر هم می‌رسد. انسان با دخل و تصرف شدید در رودخانه‌ها مشکلات فراوانی برای ماهیان خاویاری بوجود آورده است.

  • یعنی مهمترین عامل را تخریب زیستگاه می‌دانید؟

فعالیت‌های انسانی به دو شکل موجب تهدید بقای موجودات می‌شود. نخست، صید بی‌رویه و دوم از بین بردن زیستگاه. در این میان تخریب زیستگاه، بویژه در مورد ماهیان خاویاری دریای خزر، نقشی به مراتب مخربتر دارد، خاصه آن که تخریب در زیستگاه تولیدمثلی جاندار صورت گیرد.

اگر زیستگاه تغذیه‌ای مورد تهدید قرار گیرد می‌توان از طریق حفاظت جاندار در مکان‌هایی خاص امیدوار به بقای نسل آن بود، اما وقتی محل زادآوری موجود از میان می‌رود حتی وجود زیستگاه تغذیه‌ای با شرایط ایده‌آل هم نمی‌تواند بقای پایدار جاندار را تضمین کند.

  • مهمترین فعالیت‌های تخریبی انسان در این خصوص چیست؟

سدسازی، برداشت بی‌رویه شن و ماسه از بستر رودخانه‌ها، آلودگی‌های صنعتی، آلودگی‌های ناشی از سموم دفع آفات کشاورزی و صید بی‌رویه.

سدها به دو دسته مخزنی و انحرافی تقسیم می‌شوند. سدهای مخزنی در بالادست و سدهای انحرافی در پایین دست رودخانه ساخته می‌شوند. سدهای مخزنی، چنان که از نامشان، پیداست برای ذخیره آب و سدهای انحرافی برای هدایت آب به زمین‌های کشاورزی ساخته می‌شوند.

ارتفاع سدهای انحرافی معمولاً در حدود 8 تا 10 متر است اما همین ارتفاع کافی است تا هیچ ماهی شانس عبور از آن‌ها را نداشته باشد. برای حل این مشکل، پلکان‌های ماهی‌رو با شیب بسیار ملایم در این سدها تعبیه کردند که درست مثل یک نردبان کمک می‌کند تا ماهی‌ها از این مانع عبور کنند.

عرض پلکان ماهی‌رو 1 تا 5/1 متر است. دریچه‌ای 50 سانتی‌متری پلکان‌ها را به هم متصل می‌کند. ماهی در فواصل پله‌ها استراحت می‌کند و از طریق این دریچه‌ها به پله‌های بعدی می‌رود تا از سد عبور کند. هنوز در کشور ما تحقیقی در باره میزان کارایی این پلکان‌ها صورت نگرفته است، اما تحقیقات انجام شده در کشورهایی نظیر فرانسه، نروژ، لهستان و... نشان داده است که تنها 10 تا 15 درصد ماهی‌ها توان بالا رفتن از این پلکان‌ها را دارند.

از این گذشته، در اردیبهشت و خرداد که فصل زادآوری ماهیان خاویاری است، به سبب هدایت بی‌رویه آب سد به زمین‌های کشاورزی اصولاً این پلکان‌ها خالی از آب است. از سوی دیگر، سازه‌های پلکانی یاد شده دقیقاً از کشورهای اروپایی الگوبرداری و ساخته شده است، در حالی که ماهیان خزر شرایط متفاوتی با انواع اروپایی خود دارند و همین امر موجب کاهش کارایی این سازه‌ها برای ماهیان خزر می‌شود.

  • برداشت شن و ماسه چگونه بر سر راه مهاجرت ماهیان خاویاری به بالادست رودخانه‌ها اختلال ایجاد می‌کند؟

برداشت شن و ماسه موجب سست شدن و نشست بستر رودخانه، می‌شود. بدین ترتیب اختلاف سطح در بستر بوجود می‌آید که مانعی غیرقابل عبور برای ماهی به حساب می‌آید. به‌علاوه، این کار موجب گل‌آلود شدن شدید آب رودخانه می‌شود که خود مانعی دیگر در راه مهاجرت ماهیان به‌حساب می‌آید.

از سوی دیگر استخراج بی‌رویه شن و ماسه، باعث می‌شود بسیاری از موجودات همچون حشرات آبزی، سخت‌پوستان، نرم‌تنان و... که غذای ماهی‌ها و بچه‌ماهی‌هاست از میان بروند.

  • به این ترتیب گذر ماهی‌ها از این همه مانع تقریباً محال است.

متأسفانه همین طور است. برای نمونه اگر مسیر مهاجرت ماهیان را در رودخانه تجن دنبال کنید به‌خوبی می‌توانید ابعاد فاجعه را درک کنید. برداشت شن و ماسة بستر رودخانه تجن آبشاری بوجود آورده که مدام در حال حرکت به عقب است.

برای جلوگیری از پسروی آن سدی بتنی ساخته‌اند و مجبور به احداث یک پلکان ماهی‌رو بر روی این سد شده‌اند.

کمی جلوتر در محل تقاطع رودخانه با جاده، پلی ساخته شده که در حدود 5/1 تا 2 متر اختلاف ارتفاع در سطح آب پدید آورده است. اگر بر فرض محال ماهی از همه این موانع عبور کند در ادامه راه تا بالادست رودخانه با سد مخزنی مواجه می‌شود.

با این شرایط می‌توان تصور کرد که حتی 1 درصد هم امکان رسیدن ماهی‌ها به بالادست رودخانه وجود ندارد.این وضعیت بر 90درصد رودخانه‌های منطقه حاکم است. روند تخریبی یادشده همچنان ادامه دارد، در حالی که  15 سال پیش خبری از این همه سد و فعالیت‌های مخرب دیگر نبود.

طبیعی است که میزان برداشت خاویار از سالیانه 300 تن در اوایل دهه هفتاد به کمتر از 20 تن در سال 85 برسد.

زمانی درآمد ارزی ایران از فروش خاویار در رتبه دوم و پس از درآمدهای نفتی بود. پرسش اینجاست که اصولاً، گذشته از مباحث اکولوژیک و زیست‌محیطی که خود مسئله‌ای حیاتی است، براساس کدام منطق اقتصادی شالیکاری را گسترش می‌دهیم تا مجبور شویم برای تأمین آب فراوان شالی‌ها این همه سد بزنیم.

جالب این جاست که برای توسعه کشاورزی  محصول برنج را انتخاب کرده‌ایم. آیا نمی‌توانستیم به‌جای کشت برنج محصولاتی همچون گندم یا مرکبات که به‌مراتب کمتر از شالیزار نیاز به آب دارند، بکاریم.

این کاری است که با جنگل‌هایمان هم کرده‌ایم. درختان جنگل را به بهای از میان بردن جنگل‌های هیرکانی که تنها جنگل‌های بازمانده از دوران سوم زمین‌شناسی هستند می‌بریم تا چوبشان را بفروشیم و خود را با ده‌ها مشکل از جمله فرسایش شدید خاک، رسوبگذاری بیش از حد در بستر رودخانه‌ها و تالابها، انهدام تنوع زیستی و ذخایر ژنتیک گیاهی و جانوری و... روبرو سازیم.

  • به‌نظر می‌رسد نبود نگرش نظام مند در میان نهادها و دستگاه‌های مختلف دولتی و بخشی‌نگری سبب بروز این همه مشکل شده است. به‌نظر شما نقش سازمان حفاظت از محیط زیست در این میان چیست؟

هر پروژه‌ای پیش از آن که اجرا شود حتماً باید مورد ارزیابی زیست‌محیطی قرار گیرد. متأسفانه دستگاه‌های دولتی و متولیان اجرای این پروژه‌ها بدون توجه به اثرات زیست‌محیطی فعالیت‌های خود اقدام به دخل و تصرف در طبیعت کرده‌اند و نتیجه، وضع آشفته کنونی است.

برای مثال وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط‌زیست مدتها بر سر احداث پلکان‌های ماهی‌رو در سدهای انحرافی اختلاف داشتند. خوشبختانه وزارت نیرو برای جذب وام بانک جهانی ناچار بود تأییدیه سازمان حفاظت محیط زیست را بگیرد و به این ترتیب ناچار به احداث این پلکان‌های ماهی‌رو شد.

سازمان حفاظت از محیط زیست همیشه این‌قدر خوش‌شانس نیست. چنان که می‌بینید، وزارت معادن، وزارت نیرو، وزارت کشاورزی و... هرکدام در پی اهداف خود هستند و معمولاً سازمان حفاظت محیط زیست در مصاف با دستگاه‌های دولتی ناچار به عقب نشینی است.

این در حالی است که کشورهای غربی‌در بسیاری موارد از کرده خود در گذشته پشیمان هستند و دریافته‌اند نمی‌شود با طبیعت هرطورکه دوست دارند برخورد کنند.

ما معتقدیم که باید از طبیعت بهره‌برداری نمود اما بهره‌برداری متناسب با ظرفیت محیط. به عنوان مثال در ایران 5 رودخانه حفاظت شده وجود دارد که از این میان، 3 رودخانه سردابرود، چالوس و هراز در این منطقه قرار دارند اما متاسفانه هیچ تفاوتی میان مدیریت این رودخانه ها با سایر رودخانه های این منطقه وجود ندارد.

  • آیا نمی‌توان با پرورش مصنوعی ماهیان خاویاری، وضعیت را تغییر داد؟

تلاش‌هایی در این زمینه انجام شده است اما تاکنون نتایج دلگرم‌کننده‌ای نداشته است. موفق‌ترین تجربه در این خصوص مربوط به ماهی خاویاری «قره‌برون» است. در مجموع از تمامی انواع ماهیان خاویاری حدود 20 میلیون بچه‌ماهی تولید کرده‌اند.

این در حالی است که در حالت طبیعی هر ماهی خاویاری حدود 350 هزار تخمک رها می‌کند. از سوی دیگر به سبب رعایت نکردن حقابه رودخانه‌هایِ محل زادآوری ماهیان خاویاری، در فصل بهار جریان آب این رودخانه‌ها تقریباً قطع می‌شود و آب دریا به داخل آن نفوذ می‌کند.

شوری آب باعث می‌شود تا بچه‌ماهی‌هایی که دست‌کم چند ماه زمان نیاز دارند تا خود را با شرایط آب دریا تطبیق دهند، از میان بروند. از یک سو، انسان با دخالت در فرایند تکثیر ماهی باعث از میان رفتن تنوع ژنتیکی آنها می‌شود. در نتیجه ماهی‌های تولید شده در برابر بیماری‌های مختلف آسیب‌پذیر هستند.

از سوی دیگر، سن بلوغ ماهیان خاویاری زیاد است و از 7 سال در کوچکترین نوع تا 14 سال در فیل‌ماهی که بزرگترین نوع ماهی خاویاری است، متغیر است. تنها، تعداد قابل‌توجهی از این بچه ماهی‌های پرورشی در همان وهله اول از میان می‌روند و تعداد دیگری نیز در مراحل بعدی طعمه سایر شکارچیان طبیعی می‌شوند.

به این ترتیب شانس بقای بچه‌ماهی‌ها بسیار کم است و تقریباً از 1000 بچه‌ماهی یکی به سن بلوغ و صیداقتصادی می‌رسد.

  • پیشنهاد شما برای خروج از این بحران چیست؟

اگرچه کارهای تحقیقاتی خاصی در این زمینه انجام نشده است و ابعاد تخریب بسیار گسترده است اما هنوز هم می‌توان چند رودخانه را به‌عنوان پایلوت انتخاب کرد و با حفاظت ازاین رودخانه‌ها و از میان برداشتن موانع در مسیر این رودخانه‌ها، محیط مناسبی برای زادآوری ماهیان بوجود آورد.

چه بسا اگر همین 3رودخانه حفاظت شده سردابرود، چالوس و هراز را واقعاً حفاظت می‌کردیم و با احداث سد، برداشت شن و ماسه و آبزی‌پروری خارج از حد تحمل این رودخانه‌ها، آنها را این‌چنین برای ماهیان ناامن نمی‌کردیم، اکنون محلی مناسب برای تکثیر طبیعی ماهیان ارزشمند خاویاری دراختیار داشتیم.