تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۸۸ - ۱۷:۳۷

پاییز نیاوران بدون صدای ساز مشکاتیان پاییز تلخی است

در میان باران‌های غیرمنتظره و تندرهای مهیب واپسین روزهای تابستان، مردی بی چتر و بارانی، کوله‌بار نغمه‌ها و نواخته‌هایش را برداشت و برای همیشه رفت. پرویز مشکاتیان، مرد میانسال خراسانی گرچه گهگاه ناخنی بر سه‌تار می‌نشاند و نوشته‌ای را قلم می‌زد، اما او همان بود که از دو مضراب سنتورش جاری می‌شد و در رگ‌های موسیقی اصیل ایرانی انتشار می‌یافت.

حالا چند روزی از صبحگاه سی‌ام شهریور که قلبش از تپش باز ایستاد می‌گذرد و ما در اولین مجال ممکن، آمده‌ایم تا از موسیقیدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر موسیقی بگوییم که در نزدیکی ما زندگی می‌کرد و کوچه‌های گل‌سنگ نیاوران خاک قدم‌هایش را پاس می‌داشتند.  پرویز مشکاتیان در 24 اردیبهشت 1334 در نیشابور چشم به جهان گشود.

 درشش سالگی فراگیری موسیقی را نزد پدر و استاد خود، حسن‌مشکاتیان، با سنتور آغاز کرد. سازی که تا آخرین روزهای زندگی‌اش ساز اصلی‌اش بود. او پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و ردیف آقامیرزا عبدالله را که ردیف عالی موسیقی ایران است در دانشگاه نزد استادفقید، نورعلی خان برومند، دکتر داریوش صفوت آموخت و در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران به عنوان سرپرست گروه و مدرس سنتور مشغول به کار شد.

مشکاتیان از سال 1356، همکاری با رادیو را آغاز کرد. اما پس از واقعه 17 شهریور 1357، از رادیو استعفا داد و مؤسسه چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا تشکیل داد. از سال 1358 تا سال 1367 با محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی همکاری داشت که نتیجه این همکاری، انتشار آثار ماندگار بیش ازهشت مجموعه چاووش و آثاری چون بیداد، آستان جانان، سرمشق، نوا و دستان بود.

 او پس از قطع همکاری با محمدرضا شجریان و فروپاشی گروه عارف، با خوانندگانی چون علی جهاندار، ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان و شهرام ناظری همکاری کرد و در جشنواره جهانی موسیقی تحت عنوان «روح زمین» مقام نخست را به دست آورد. او همچنین کتاب‌های فراوانی در زمینه سنتور و موسیقی ایران تألیف کرد که از میان آنها می‌توان به آثاری چون «بیداد: دو نوازی سنتور»، «پیروزی: چهارگاه»، «گل‌آرا: قطعاتی برای سنتور» و «20 قطعه برای سنتور» اشاره کرد.

مضراب‌های روان استاد سنتور

پرویز مشکاتیان در طول عمر کوتاه و پربار خود مسئولیت آموزش هنرجویان زیادی را برعهده داشت که این روزها همه به سوگ استاد نشسته‌اند. امید داورزنی یکی از آنهاست. او در مورد ویژگی‌های هنر مشکاتیان می گوید: «هنر استاد به دلیل احساس پاک و سادگی خاص، در عین پیچیدگی‌های فنی و هنری قابل درک برای همگان بود. یعنی هم متفکرانه و جدی بود و هم از احساس ظریف و عمیق برخوردار بود که گاه با صدای بسیار شیرین و مخملی و گاه پرقدرت، باصلابت همان را وادار به تحسین می‌کرد.»

وی می‌افزاید: «اگر چه مشکاتیان ادامه‌دهنده و تکامل بخش راه استادانی چون «پایور» و «صفوت» و حتی «ورزنده» بود اما مضراب‌های روان و تکنیک‌های بدیل که تا قبل از ایشان مرسوم نبود در ساز او بسیار مشاهده می‌شد.» داورزنی در ادامه درخصوص نوآوری‌های مشکاتیان در نوازندگی می‌گوید:

«استاد بم‌ترین سیم سنتور را تقریباًدو پرمو پایین‌تر کوک می‌کرد و همین تغییر به ظاهر کوچک رنگ نواخته‌هایش را عوض کرده بود. این کوک امکان نوعی از دو صدایی را برای سنتور فراهم می‌کند که تا پیش از آن محسوس نبود و در طول چند دهه نوازندگی مشکاتیان به یک نشان ویژه برای ایشان تبدیل شده بود. همچنین ایشان از قدرت بالایی در بداهه‌نوازی و جواب‌ آواز برخوردار بودند که این نشانگر تسلط منحصر به فرد او بر ردیف‌های آوازی بود.» امیر بابک رکنی هم از دیگر اهالی موسیقی است که براساس آشنایی دیرینه‌اش با پرویز مشکاتیان می‌گوید:

«او علاوه بر اینکه نغمه‌پرداز خوبی بود و شعر را خوب می‌شناخت و با عروض و قافیه و روح موسیقی معنوی آشنا بود، به تاریخ،‌ادبیات و فلسفه نیز احاطه داشت و این یکی از رموز موفقیتش بود.» او می‌افزاید: «مشکاتیان عمر خود را با سبک‌های مختلفی از هنرمندان طی کرده بود و همیشه به دنبال کشف استعداد‌ها و معرفی آنها به جامعه هنری بود و به این منظور از شاگردانش حمایت می‌کرد و از کنار قابلیت‌های آنها به سادگی نمی‌گذشت.» 

سکوت هنرمندی که جانشین ندارد

«شاید راز ماندگاری در حضوری کمرنگ‌تر است.» این جمله، پاسخ استاد مشکاتیان بود، وقتی درباره سال‌های انزوا و سکوت و کم‌کاری‌اش می‌پرسیدند. او معتقد بود برخلاف صنعت که حیاتش در تکثر و تولید انبوه است، جاودانگی هنر در یگانه آفریدن است و هنرهای اصیلی چون شعر، موسیقی هرگز نمی‌توانند تولید انبوه داشته باشند.

 او می‌گفت هنرمندی که به گیشه و گوشه بازار فکر کند از اول لنگ می‌زند. بعد از آنکه  پرویز مشکاتیان مدت زیادی را در کنج عزلت سپری کرد بالاخره سکوت چندین ساله‌اش را با کنسرتی در پاییز سال 86 در تالار بزرگ کشور شکست. کنسرتی که قرار بود گردآورنده مجدد گروه عارف باشد. او همچنین با محمد‌رضا شجریان و حسین علیزاده گفت‌و‌گوهایی انجام داده بود تا گروهی متشکل از بزرگان موسیقی سنتی را برای اجرای موسیقی کنار هم بنشاند.

اما افسوس که با مرگ نابهنگامش هیچ‌کدام از این آرزوها عملی نشد. مشکاتیان با خلق آثار جاودانه و تألیف کتاب‌های ماندگار و روایت دستگاه‌های موسیقی در «شعر بی‌واژه»؛ نقش مؤثری در حفظ موسیقی ایرانی داشته است.

حالا با نبودن پرویز مشکاتیان، به عنوان یک هنرمند خلاق که هر لحظه در حال آفرینش بود، جامعه از نغمه‌های بکر و بدیعی که در اوج پختگی و کمال بود محروم خواهد ماند و بسیاری از شاگردی چنین استادی بی‌بهره می‌مانند. پس از او شاید خیلی‌ها در انتظار کسی باشند که روزی در جایگاه او بنشینند، بی‌آنکه بدانند «هنرمند جانشین ندارد.»  

همشهری محله - 1