تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۸۵ - ۱۲:۱۸

محمد ساروی: آیا «کوفی عنان» در مدت تصدی خود در پست دبیر کلی سازمان ملل، ناجی این نهاد بود یا این‌که این نهاد عریض و طویل را در سراشیبی سقوط قرار داد؟

اکنون که کوفی عنان جای خود را به «بان کی مون» داده است، تحلیل‌های مختلفی از عملکرد 10ساله او در مقام دبیر کلی سازمان ملل متحد ارایه  می‌شود. از زمانی که رسوایی برنامه نفت در برابر غذا که پسر کوفی عنان نیز در آن دست داشت، فاش شد، نظرات افکار عمومی درباره کارآمدی این سازمان تغییر کرد.

هنوز مدتی از تکیه زدن«بان کی مون» به صندلی «کوفی‌عنان» نگذشته که دوکتاب درباره عملکرد 10ساله عنان منتشر شده‌است. «آدام لبور» نویسنده‌کتاب «همدستی با شیطان»، با تحلیل عملکرد «عنان» در دوران تصدی‌اش خود صراحتا اعلام می‌کند که عملکرد «عنان» در دوره تصدی‌اش اصلا خوب نبوده است.

او در این کتاب که پیش‌از انتشارش گزیده‌ای از آن را دراختیار نشریه تایمز قرار داد، «عنان» را متهم می‌کند که با بی‌کفایتی و ناتوانی در مدیریت بحران‌های گوناگون به شعله‌ورشدن آتش جنگ در جهان دامن زده است.

مسایلی که «آدام‌لبور» در این کتاب مطرح می‌کند، مسایلی قابل تامل هستند. حداقل این‌که، برخی از آن‌ها، تا پیش از این سابقه نداشته‌اند. او در این کتاب ادعا می‌کند که بی‌طرفی نیروهای حافظ‌صلح سازمان‌ملل در بوسنی و رواندا بود که به کشتارها دامن زد.

«لبور»، از ماجرای رسوایی سوء‌استفاده جنسی از زنان و کودکان کنگویی توسط صلح‌بانان سازمان‌ملل نیز غفلت نکرده‌است. «لبور» در این‌کتاب معتقد است که سازمان‌ملل در سه مورد کشتار رواندا در سال 1994، کشتار سربرنیتسا در سال 1995 و سرانجام دارفور در سال 2003، از خود سوءتدبیر نشان‌داده و به‌رغم توانایی برای ممانعت از رخ دادن فاجعه، نتوانسته وظیفه خود را به‌انجام برساند.

او هم‌چنین با تشریح وقایع هر سه‌مورد ذکرشده، معتقد است که عدم شفافیت این سازمان در پاسخگویی‌ها، مانع‌تراشی بر سر راه تحقیق و بررسی، بهادادن به افراد ناشایسته و بی‌اهمیتی به افراد صادق و شایسته، از جمله اتهاماتی است که سازمان ملل در زمان تصدی «کوفی عنان» با آن مواجه بود.

کتاب دیگری که به تازگی درباره عملکرد «کوفی عنان» چاپ شده، نوشته «جیمز تراب» است. «تراب» در این کتاب، با صراحت درباره عملکرد عنان می‌نویسد: «با تمام مقاصد عالی عنان در دوران تصدی‌اش، نتوانست در مواقع حساسی که دنیا به رهبری سازمان‌ملل در مواجهه با بحران‌ها نیاز داشت، وجهه رهبری این سازمان را حفظ کند.»

«تراب» در ادامه، اضافه می‌کند که درباره توانایی‌های جانشین جدید «کوفی عنان» نیز تردید دارد، او می‌نویسد: «حقیقت این‌است که دیگر دبیرکل سازمان‌ملل قدرتی ندارد. این شورای‌امنیت، به‌خصوص پنج کشور دارای حق وتو هستند که حرف آخر را می‌زنند.»

«تراب» که در نوشتن این کتاب از بسیاری از مقاله‌های چاپ شده‌اش در روزنامه نیویورک تایمز استفاده کرده، از تجربه یک‌ساله مشاهداتش درباره عملکرد «کوفی عنان» و کارمندانش سخن می‌گوید. در این یک سال، او صدها مصاحبه با «عنان» و کارمندانش انجام داده است.

«تراب» در کتاب خود درباره شایستگی شخصیتی «عنان» برای تصدی پست دبیرکلی می‌نویسد: «در نظر عموم، کوفی‌عنان یک جنتلمن و دارای صلاحیت است، اما او آن‌قدرها که می‌بایست، پوست‌کلفت و پرطاقت نبود. طاقتی که او را قادر کند اصلاحات را با قدرت تمام به‌پیش ببرد. طاقتی که بتواند در برابر تمام بحران‌هایی که سازمان‌ملل را احاطه کرده بود، بایستد.»

در نظرسنجی‌ای که اخیرا در آمریکا، درباره کارآیی سازمان‌ملل انجام شده، 57درصد شرکت‌کنندگان، از روند کند اصلاحات در سازمان‌ملل ناراضی بودند. 62درصد معتقد بودند که سازمان‌ملل نتوانسته هیچ‌کاری برای کاهش جو جنگ و ترور در دنیا انجام دهد.

حتی برخی معتقدند اصلاحاتی که «کوفی‌عنان» مدنظرش بود، بعدها با انتصاب «جان بولتون» به‌عنوان نماینده آمریکا در سازمان‌ملل، به بیراهه رفت و «عنان» نیز با سوء‌مدیریت خود نتوانست جلوی این جریان را بگیرد.

همه ما موضع‌گیری‌های محافظه‌کارانه او را در قبال مسایلی چون جنگ لبنان، سلاح‌های کشتارجمعی در عراق و پرونده هسته‌ای ایران به یاد داریم. بسیاری معتقدند نتیجه تصدی 10ساله کوفی‌عنان در پست دبیرکلی سازمان‌ملل، این بود که ایالات متحده آمریکا، از این سازمان به عنوان ابزاری برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.

برچسب‌ها