به شما اطمینانخاطر میدهد و فرهنگ و کلاس بالای زندگی. علامت استاندارد فقط یکعلامت نیست. علامت استاندارد گاهی میتواند دیده نشود، اما در رفتار و کردار و زندگی شما ملموس باشد. چند ساعت گذشته از روز جهانی استاندارد به این فکر کنید که تا چه حد استاندارد زندگیتان بالاتر از روزها و ماهها و سالهای قبل است.
ظرف و پیمانه مشخص و مدون برای هر محصول. شاید اولین بار که دغدغه استاندارد در ایران متولد شد، با چیزی شبیه به این کلمات طرز تفکر افراد تلاشگر برای رسیدن به محصول استاندارد به دیگران القا شد. بعید نیست کف دست راست خودشان را هم شبیه به کاسه نشان داده و بادی به غبغب انداخته باشند و اینطور از تولد موجود ناشناختهای بهنام استاندارد سخن گفته باشند:
«این دست پرتلاش رعیتان که در جهت ساخت خیرالوسایل پینه بسته باید در ظرف و پیمانهای مشخص، مدونشده و در نگاه اربابان، تمیز و یکدست نظر کند. آن وقت است که جنس، اعلا و رعیت به حد کافی کار کرده است و مزد، حلال جانش است...»
کیفیت جای دوری نبوده است. در همین نزدیکی خودمان، در شهر تاریخی بابل که ایران کنونی هم همراه با آن بوده، اولین بار موضوع کیفیت موردتاکید مدیرانش قرار گرفت و این الگو تا سالهای سال در شهرهای بزرگ استفاده میشده است.
شاید بتوان گفت اولین سند مکتوب قانونی برای موضوعی به نام کیفیت و استاندارد در آن زمان به ثبت رسیده و این سند مکتوب همچنان بهعنوان قدیمیترین نمونه تاریخی در سازمان ملل وجود دارد. حمورابی(پادشاه بابل 1955-1913قبل از میلاد) بر لوحی که از او در شوش بهدست آمده و اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری میشود، قدیمیترین فرامین و قوانین مدون جهانی خود را در باب کیفیت اینگونه حک کرده است:
-هرگاه بناّیی برای مردی خانه بسازد و آن را محکم بناّ نکند، به نحوی که خانه فروریزد و موجب مرگ صاحبخانه شود، این بنا باید کشته شود.
-هرگاه فروریختن باعث کشته شدن پسر صاحبخانه گردد، باید پسر بنا کشته شود.
-هرگاه اموال صاحبخانه آسیب ببیند، بنا باید عین آن را دوباره تامین کند.
-هرگاه بناّ خانه را به حد کفایت نساخته است، باید آن را دوباره با هزینه شخصی خود بسازد.
-هرگاه بناّیی خانه بسازد و طراحی آن را محکم ننماید، به نحوی که دیواری از آن فروریزد، باید آن را با هزینه شخصی خود دوباره با استحکام بسازد.
هرچه بوده و هرچه هست، استاندارد حالا نه فقط دغدغه اصلی تولیدکنندگان و آنها که قصد ساخت را دارند که نمونه اصلی وسواس مشتریان برای خرید جنس نیز هست. این روزها چاشنی هر محصول، این سوال است که گواهی استاندارد فلان و بهمان را دارد یا خیر؟
2گروه اصلی جامعه در ماجرای مربوط به استانداردسازی محصولات درگیر هستند. گروه اول آن دسته از افرادی هستند که قصد ورود به بازار تولید را دارند و با محصولات خود، مشتری را راغب به استفاده از محصول میکنند و گروه دوم همان مشتریانی هستند که قرار است، محصولات استانداردشده را خریداری کنند. گروه اول البته خودشان به 2گروه تقسیم میشوند. آنها که ویژگیهای استاندارد را درک کردهاند و برای رسیدن به حد ایدهآل محصول، تلاش میکنند و آنها که هرچند بهناچار برای رسیدن به استاندارد هزینه میکنند، اما چندان دغدغهای نسبتبه خرابی محصول و نارضایتی از آن احساس نمیکنند.
استاندارد (Standard) در لغت به معنی نظم و قاعده، قانون و مفاهیمی از این قبیل است؛ اما معنای آن در ارتباط با موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران که مسئولیت قانونی تهیه و تدوین استانداردهای ملی را برعهده دارد، عبارت است از تعیین و تدوین ویژگیهای لازم در تولید یکفرآورده یا انجام یکخدمت.
استاندارد در ویکیپدیا هم اینگونه تعریف شده است: اندازه معمول هر چیز که بر پایه قرارداد، سنت یا تصمیم سازمانی مبنا و پیمانه اندازهگیری درنظر گرفتهشده را استاندارد میگویند. معمولاً برای بسیاری از کالاها، مواد و مفاهیم یک نمونه استاندارد درنظر گرفته شدهاست و بقیه مواد یا مفاهیم موجود را با نمونه استاندارد خودش سنجیده و اندازهگیری کمیتی یا کیفیتی میکنند. برای نمونه برای درازا، جرم و دیگر واحدهای اندازهگیری «استانداردهای اولیهای تعیین شده که در آزمایشگاههای ویژه یا سازمانهای استاندارد نگهداری میشود».
در زندگی اما تعریف کیفیت چیز دیگری است. آنجا که شما باید در لحظهلحظه عمرتان، در نفس کشیدنهای پیاپیتان و در رفتار و کردارتان، به کیفیت اهمیت بدهید ، نه کمیت. دوستی البته به شوخی اندر مضرات و معایب پرخوری میگفت: «در زندگی کیفیت مهم است تا کمیت. حیف نیست 80سال عمر کنی و طعم خوش فسنجان را نچشی؟
بهتر نیست 50واندی سال را پشتسر بگذاری و چشم از دنیا ببندی درحالیکه خرسندی از فسنجان خوردنهای هرروزه»؟ کیفیت زندگی اما واقعیت مهمی است که با یکروز غفلت و یکساعت خوشگذرانی، عمرش به بطالت میگذرد. کیفیت در زندگی یعنی توجه به عرض زندگی، نه طول آن.سادهتر اینکه دقت کنید امروز و فردا چه هستید، نه اینکه تا کی هستید.
یکی از دغدغههای امروزی جامعه، فرهنگ شهروندی و نگاه خاص مردم به مقوله فرهنگ در زندگی است. از ویژگیهای بارز فرهنگ شهروندی، توجه به کیفیت واستاندارد در زندگی به جای کمیت است که این روزها بهشدت موردتوجه مدیران شهری و در حال آموزش و تبلیغ است.
همین حالا به اطراف ذهن خود نگاه کنید و مرور کنید مواردی را که میتواند کیفیت بالای زندگیتان را نشان بدهد و مواردی که تمایل شما به کمیگرایی در زندگی را نشان میدهد. در مثالی ساده، دارنده 4خودروی مدل پایین و دارنده یکخودروی مدل جدید را تصور کنید. شما در زندگی شخصیتان کمیگرایی را مدنظر قرار دادهاید یا کیفیگرایی را؟ به تعدد در زندگی اهمیت میدهید یا به کیفیت؟
شاید این سوال در آستانه روز جهانی استاندارد باید بیش از قبل در ذهن مرور شود. استانداردهای زندگیمان را تا چه حد رعایت کرده و برای رسیدن به تناسب در زندگی، تا چه حد خودمان را به حفظ استانداردهای زندگی مقید کردهایم. تمام نکته قضیه هم این بود که بدانیم استاندارد فقط درباره محصولات مادی بهکار نمیرود و برخی محصولات معنوی نظیر طرزفکر و طرز زندگی نیز نیازمند استاندارد و کیفیت بهتر است.
زندگی خوب برازنده هر تهرانی؛ شعار و هدف تهران مدرن و جدید را همچنان به یاد دارید؟ این روزها که بهواسطه راهاندازی تونل توحید، ایستگاههای جدید مترو، بزرگراههای جدید، پلهای عابر و سواره و شهرسازی به شیوه مدرن، تهران میرود تا با پوستاندازی بزرگی در ظاهر خود روبهرو شود، زندگی شهروندانش چگونه میگذرد؟
تغییر در نگاه آنها به زندگی و تلاش در جهت بالا بردن کیفیت زندگیشان آنقدر ملموس و مشهود هست که بتوان گفت تهران جدید با طهران قدیم زمین تا آسمان تفاوت دارد؟ آیا همین حالا میتوانید ادعا کنید، بههمین میزان که شهرتان دچار تحول میشود و بههمین اندازه که هر روز با ورود به شهر، یک اتفاق جدید را می بینید، خودتان هم با دگرگونی اخلاقی و تحول در سبک زندگی همراه هستید؟
اگر گفتههای دکتر شریعتی را ملاک ارزیابی عملکردتان در زندگی بدانید، تا چه حد بهجای طول زندگی به عرض زندگیتان فکر کردید؟ این روزها حال و روز کیفیتتان چهطور است؟ میزان کلاس و فرهنگتان را در مقایسه با چندسال و چندماه و چندروز قبل بالا بردهاید؟ کیفی زندگی میکنید یا کمی؟
همشهری زندگی