به همراه تعدادی از همرزمانش به فیض شهادت نائل آمد. جوانمردی که گمنام بود و میخواست که گمنام بماند؛ صادق بود و بیریا، شجاع و قاطع، صمیمی و خندان، پس از 8 سال حضور مستمر و بیوقفه در دفاع مقدس در مسئولیتهای مهمی چون فرمانده قرارگاه نجف، برای ایجاد امنیت و دفاع از مردم کشورش، فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا در شمالغرب را پذیرا شد و سالهای متمادی در حالیکه خانوادهاش همراه او نبودند، رنج سفرهای طولانی و پی در پی را بهجان خرید و خم به ابرو نیاورد.
تجربه گرانقدر این سردار سرافراز دفاع مقدس که او را تبدیل به سرمایهای ارزشمند برای کشور و انقلاب کرده بود باعث شد تا به جانشینی فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شود و در شرایطی که اوضاع امنیتی منطقه جنوب شرق کشور نیاز به حضور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را ایجاب نمود، باز این مرد، همیشه آماده جهاد بود که در آستانه پایان خدمت قانونی و شروع دوران بازنشستگی و پرداختن به خانواده و سر و ساماندادن به زندگی، پیشقدم شد تا با استفاده از تجارب اندوخته از برقراری امنیت پایدار در شمالغرب، به سراغ محرومین و ستمدیدگان جنوب شرق کشور برود و با همکاری عشایر و قبایل آن منطقه، اشرار و مزدوران استکبار جهانی را رسوا و منزوی کند.
اما این بار سرنوشتی دیگر داشت و نورعلی که لباس خادمی ثامنالحجج علیابن موسیالرضا(ع) را نیز به عنوان مدال افتخار پوشیده بود، به افتخار بالاتری دست یافت که لباس فاخر شهادت بود. مگر میشود مردان خدا که نور ولایت علی(ع) بر آنان تابیده باشد پایانی جز این داشته باشند؟
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.