تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۸۸ - ۰۶:۵۷

الهام طهماسبی: مسعود جعفری جوزانی نمونه بسیار خوبی برای عمل به سفارش‌هایش به‌عنوان استاد فیلم و سریال‌سازی در دانشگاه است.

جوزانی در همه کلاس‌هایش دقت و ظرافت در نگاه، ایده و ساختار را در کنار پشتوانه غنی تحقیقی برای ساخت هر اثر نمایشی به دانشجویان توصیه می‌کند و مبنای ساخت هر اثری را به‌خصوص آثار تاریخی، تحقیقی همه جانبه و براساس پشتکار کامل می‌‌داند؛ چیزی که در نگاه اول در سریال «در چشم باد» به‌نظر می‌رسد.

مسعود جعفری جوزانی با اینکه دیر به دیر فیلم می‌سازد، اما وقتی می‌سازد هر پلانش حساب‌شده است. او که تا به حال میانه چندانی با تلویزیون نداشته و مجموعه آژانس دوستی تنها کار تلویزیونی او پیش از در چشم باد است، بادقت و حوصله کامل چندین سال را صرف سریال پر دردسر در چشم باد کرد؛ سریالی که در برآورد هزینه‌های سیما و از نظر نوع ساختار، تعدد بازیگر و لوکیشن و حجم کار تولید، در طبقه‌بندی سریال‌های فاخر محسوب می‌شود و در حال حاضر یک سر و گردن بالاتر از سایر تولیدات نمایشی تلویزیون قرار دارد. در چشم باد روایت چند مقطع از زندگی یک خانواده ایرانی در گذر تاریخ است. بخش اول آن از اعلام جمهوری توسط میرزا کوچک خان جنگلی آغاز شده و در نهایت به زمان معاصر می‌رسیم و داستان تا فتح خرمشهر ادامه دارد و سه مقطع از تاریخ سیاسی ایران در آن روایت می‌شود.

این سریال پر سر و صدا نخستین سریال ایرانی است که بخش‌هایی از آن در لس‌آنجلس فیلمبرداری شد و جوزانی توانست مجوز ساخت آن را در آمریکا بگیرد. این مجموعه به تبع زمان طولانی و داستان بلند، بازیگران و لوکیشن‌های متعددی دارد؛ بازیگرانی از طیف‌های مختلف، از بازیگر کهنه‌کار و حرفه‌ای مثل سعید نیک‌پور به‌عنوان سمبلی از ایرانی پایبند به سنت‌ها( که هنوز هم حضورش یادآور امیرکبیر است) تا بازیگران خردسال و بازیگران جوان‌تری مثل پارسا پیروزفر و کامبیز دیرباز که قرار است نماینده روشنفکران نسل معاصر باشند.

تعدد لوکیشن و تعداد زیاد بازیگران، ساخت این سریال را به یکی از سخت‌ترین و طولانی‌ترین پروژه‌های سیما تبدیل کرد و هرچند در این روند طولانی تولید (که چند سال طول کشید)، در تحلیل جزئیات کار با توجه به قسمت‌های پخش شده، در بازی‌ها یا روایت بخش اول که به اتفاقات دوران میرزا کوچک خان جنگلی بر می‌گشت، نکته‌هایی قابل طرح است، اما چیزی که مسلم و غیرقابل انکار است اینکه سریال جوزانی، در زمانی در سیما در حال پخش است که سریال‌های نازل یا متوسط ایرانی با کم‌ترین و دم‌دستی‌ترین امکانات، فیلمنامه‌های تکراری و با ساختاری ابتدایی مدام ساخته شده و سریع روی آنتن می‌روند، و در این میان پخش سریال تاریخی خوش ساختی مثل در چشم باد با ساختاری حرفه‌ای و فیلمنامه‌ای دقیق با مولفه‌های حساب شده در سیما، نوعی خرق عادت حساب می‌شود.

از طرفی سریال جوزانی از منظرهای دیگری نیز در مقایسه با سایر سریال‌های تلویزیون قابل توجه است. در چشم باد از بسیاری از خط قرمزهای محتوایی یا ساختاری تلویزیون می‌گذرد و چه در لباس و ظاهر بازیگران و چه مضمون، این تفاوت کاملاً مشخص است. پخش این سریال در حالی به نیمه دوم رسیده که بخش اول آن‌که به مبارزات نهضت جنگل و جوانی و کودکی کاراکترهای اصلی می‌پرداخت به پایان رسیده.

بخش نخست مجموعه، هرچند از نظر فرم و داستان جذابیت‌های ویژه‌ای داشت، اما کمتر از قسمت دوم مخاطب را درگیر می‌کرد، بخش عمده‌ای از زمان این نیمه به معرفی کاراکترها، زندگی آنها و زمینه چینی برای ورود به ماجرای اصلی صرف شد و نیمه دوم که به زمان معاصر می‌پردازد با روایتی مدرن و معاصر و ورود مستقیم به روایت‌های اصلی بدون مقدمه‌چینی زیاد، از انسجام و جذابیت بیشتری برخوردار بوده و با ریتمی تندتر از همان یکی، دو قسمت ابتدایی مخاطب را بیشتر درگیر می‌کند. البته هنوز راه درازی تا پایان این سریال و قضاوت در مورد آن باقی است، اما تا همین جا هم حضور چنین مجموعه‌هایی در سیما را باید غنیمت حساب کرد.