در این زمینه، دین اسلام بهعنوان آخرین دین و کاملترین آنها پیوند گستردهتر و منطقیتری با اخلاق دارد. در آیه « و انک لعلی خلق عظیم بهراستی که تو را خویی والاست» خداوند آخرین فرستاده خود حضرت محمد(ص) را به خلق عظیم یاد میکند و پیامبر اکرم(ص) هدف خود را از بعثت در حدیث «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» تکمیل مکارم اخلاق میداند و نیز آیات و روایات و احادیث فراوان از پرورش یافتگان این مکتب وجود دارد که اخلاق را امتیاز والایی دادهاند.
شهید محمد باقر صدر که بهعنوان یک مجتهد مسلم در مکتب اسلام پرورش یافته است بهعنوان انسانی لبریز از فضایل اخلاقی و دارای کاملترین مطالعات در روششناسی نظام اقتصاد اسلامی و بهعنوان کسی که اصولاً تحقیق در باره نظام اقتصاد اسلامی بهطور جدی از او آغاز شده است، میتواند شیواترین و بلیغترین و مستندترین نظرات را درخصوص تاثیر ارزشهای اخلاقی در اقتصاد ارائه دهد.
شهید صدر در پیوند اخلاق و اقتصاد به 2مقوله مهم اشاره میکند. او بین مکتب اقتصاد و علم اقتصاد تفاوت قائل میشود و مکتب اقتصادی را شیوه حل مسائل اقتصادی و علمی، اما علم اقتصاد را دانشی که پدیدههای اقتصادی را تفسیر و روابط آنها را با یکدیگر تعیین میکند تعریف کرده است.
او مفهوم عدالت را ممیز مکتب و علم میداند و بهعنوان شاخصی میشناساند که افکار مکتبی را از نظریات علمی جدا میکند و اشاره میکند که « از اینجا معلوم میشود که وظیفه مکتب اقتصادی، ارائه راهحلهایی است که با مفاهیم عدالتخواهانه سازگار باشد» بنابراین وی امری را که با زندگی روزمره سر و کار دارد پایبند شاخصی به نام عدالت میکند. از سوی دیگر به عقیده او عدالت همان فضیلت فضیلتهاست و ترکیب بهینهای از 3فضیلت اصلی اخلاق (حکمت، عفت و شجاعت) است.
او در همان اوایل در تحلیل مسائل اقتصادی بهطور قاطع بیان میکند که اخلاق (عدالت) باید در اقتصاد تاثیر بگذارد. شهید صدر پژوهشگری در مورد اقتصاد اسلامی را بهعنوان مکتب، یک اکتشاف میداند، برخلاف پژوهشگری در مورد علم و بهخصوص 2مکتب سرمایه داری و سوسیالیسم که تکوینی است، زیرا ساختمان تئوریک اقتصاد اسلامی قبلاً بهواسطه وحی و شریعت تکمیل شده است. او معتقد است که کار پژوهشگر آن است که غبار تاریخ را بزداید و غلط بودن برخی نتیجهگیری گذشتگان را نشان دهد و تاثیر فرهنگهای بیگانه را بیالاید و طرح حقیقی سیستم را بشناساند و این کار اکتشاف است و مسلماً پژوهشگرانی در این راه موفق هستند که خود را به زینت فضایل اخلاقی والا آراستهاند.
شهید صدر در مورد اساسیترین عنصر اقتصاد، یعنی مالکیت نیز مباحثی دارد که ارزشهای اخلاقی کاملاً در آن مستتر است. بهطور مثال از نظر او مالکیت خصوصی از طریق مفهوم جانشینی معنا میشود که در حقیقت نوعی وکالت است؛ به این معنا که مالک به رسم امانت از جانب خداوند یعنی مالک جهان و مالک اصلی، اموالی را در اختیار دارد؛ بر این اساس مکلف است براساس قواعدی از این مالکیت استفاده کند زیرا در وکالت نیز وکیل همواره ملزم به رعایت نظر موکل است.
این مفهوم از مالکیت، با امانتداری که یکی از فضایل اخلاقی برجسته است مترادف و عجین میشود و روابط افراد جامعه را بهبود بخشیده و خودخواهی و تکبر و دنیاپرستی، حب جاه و مال، حیف و میل و اسراف و بسیاری از رذایل اخلاقی را درون آدمی از بین برده و تحرکی در زمینههای اقتصادی جامعه از طریق خوشبینی افراد جامعه نسبت به آینده و نسبت به نسلهای معاصرش ایجاد میکند.
شهید صدر در مبحث مالکیت خصوصی به مسئلهای اشاره میکند که در جهان معاصر اتفاق افتاده و آن جابهجاشدن هدف و وسیله است. از نظر او در مکتب اقتصادی اسلام مالکیت نه هدف بلکه وسیلهای برای تامین نیاز انسانهاست و تامین نیاز انسانهای دیگر محتوای ارزشهای اخلاقی است زیرا با ایثار و از خودگذشتگی پدید میآید.