در حال حاضر تمام بار آموزش کودکان را خانوادهها و مربیان آنها بر دوش میکشند. طی مسیر دشوار کلاسهای عمومی تا قهرمانی نیاز به هزینه مالی و زمانی فراوانی دارد. در بین راه استعدادهای زیادی از ادامه مسیر باز میمانند.
داستان اینگونه آغاز میشود که بچهها در خانه با پدر و یا خواهر و برادر خود شطرنج بازی میکنند. علاقهمند میشوند.
خانوادهها فرزند خود را کلاسهای آموزشی میگذارند. مربیان استعدادیابی میکنند. خانوادهها با توجه به وضع مالی و سلیقه شخصی خود مربی انتخاب میکنند. نوع آموزش (عمومی، نیمهخصوصی و خصوصی) نیز بستگی به نظر شخصی خانوادهها دارد. برخی از خانوادهها خود، تعلیم بازیکن را بهعهده میگیرند.
برای شرکت در مسابقات، اجباری وجود ندارد. کسانی که به نحوی از زمان مسابقات مطلع میشوند میتوانند شرکت کنند. اطلاعرسانی پیش از مسابقات ضعیف است. برای خروج از این ورزش نیز هیچگونه پیگیری برای حفظ استعدادها وجود ندارد. هر کس هر زمان بخواهد از این ورزش خارج میشود.
آیا استعدادها حفظ میشوند و پرورش پیدا میکنند؟ یا بسیار ساده در این شهر شلوغ گم میشوند!
حتی برای مسابقاتی به اهمیت آسیایی نیز بنا به گفته خانوادههای بازیکنان دارای مقام اول تا ششم قهرمانی کشور، اردویی در کار نبود. در طول مسابقات مربی خصوصی در قبال دریافت حقالزحمه، بازی بازیکن را میبیند و تحلیل میکند و راهنمایی لازم برای دور بعد را به او میدهد. این بخش جزو وظایف استاد یا فدراسیون نیست.
اما برای طی کردن این راه، از کلاسهای عمومی و پیدا شدن استعداد تا رسیدن به قهرمانی، فدراسیون شطرنج و یا هیأتهای شطرنج چه میکنند؟ حداقل حمایت فدراسیون و هیأتها برای مسابقات مهم و خصوصا بینالمللی استقرار چند مربی کارآزموده در محل مسابقات جهت ارائه مشاوره و تحلیل بازیها برای بازیکنان ایرانی است.