به گزارش ایسنا، علی لاریجانی در مراسم اختتامیه دومین دوره جوایز ادبی جلال آلاحمد با انتقاد نسبت به مباحث مطرح شده از سوی برخی از منتقدان، گفت: متاسفانه درشتگویی در فضای سیاسی کشور ایجاد شده و نسبتهای ناروا و تحقیرها نسبت به افراد راحت زده میشود. این همه تهمت و تحقیر نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی با چه انگیزهای زده شد و چه فایدهای داشت.
رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس تاکید کرد: آقای هاشمی بخشی از تاریخ انقلاب است؛ امام فرمود هاشمی زنده است، بنابراین انقلاب زنده است. وی همیشه یار و پیرو امام و رهبری بود. ایشان یک سال پیش در دانشگاه صنعتی شریف گفتند "بنده افتخار میکنم که پیرو رهبری هستم، عشق من رهبری است" حال درباره خانواده او اگر حرفی هم هست، باید از مسیر خودش دنبال شود.
وی افزود: صحبت در تحقیر اوست، بنده نمیگویم که ایشان مطلق است همه کسانی که وارد عرصهی سیاسی میشوند، باید آمادگی نقد را داشته باشند. صحبت من در این است که چرا تحقیر افراد هدف قرار گرفته است.
لاریجانی تصریح کرد: درباره دولت نیز همین گونه است، افرادی هر نقدی که به دولت میشود، فورا آن را میبرند در "کتیگوریهای" سیاسی موافق و مخالف و نمیگذارند، یک فضای آرام و تخصصی در کشور به وجود بیاید تا مسائل به صورت حرفهای بررسی شود. مرتب چارچوبهای ذهنی بسته سیاسی را در این مقولات حاکم میکنند حتی بر مقولات اقتصادی.
رئیس مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد: در آن سو هر اقدامی هم که دولت احمدینژاد انجام میدهد، یک گروه با آن مخالفت میکنند، آقای احمدینژاد نیز که امروز سکاندار ریاست جمهوری کشور است، فرد خدوم و پرتلاشی است و دغدغه انقلاب را دارد، چرا باید دنبال تخریب باشیم؟ درون برخی نقدها نوعی بغض وجود دارد، این روش درست زیستن نیست. یعنی فضای سیاسی کشور نیازمند نوعی روشنبینی و حقیقتیابی است. در فضای مشتزنی سیاسی حقیقت کشف نمیشود.
رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس با تاکید بر اینکه ایران امروز بیش از هر زمان دیگر به وحدت کلمه نیازمند است، خاطر نشان کرد: ایران امروز به جمع توانها نیازمند است. انتخاباتی برگزار شد و فراز و فرودهای داشت که بینقص هم نبود، اما منافع ما با حضور 85 درصدی مردم باید به یک دستاورد تبدیل شود، نه به مشاجره و کش دادن سیاسی. بنده واقعا ادامه این مسائل از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری را به مصلحت و منافع کشور نمیدانم و فکر میکنم با این روشها به عزتمندی کشور لطمه وارد میشود.
نماینده مردم قم با بیان اینکه یک انتخابات همه منافع ملی کشور نیست، اظهارداشت: انتخابات یک وسیله و ابزار برای حرکت سیاسی است. تبدیل بحثهای انتخاباتی به سیری از مشاجرات سیاسی به پیکره منافع ملی کشور لطمه میزند و به دور از تدبیر سیاستمداران و ارزشهای انقلاب اسلامی است. قدر نعمت انقلاب را دانستن در این است که در درون فضاسازیها نیفتیم، بلکه باید به دنبال ایجاد آرامش در کشور باشیم تا بسترسازی برای توسعه کشور پا بگیرد.
رئیس مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: هدایتهای ولی فقیه چه در زمان امام (ره) و چه در زمان مقام معظم رهبری در حوادث مختلف کشور موجب شد از انقلاب صیانت شود. امروز ایران حتی در نظر استراتژیستهای غربی کشوری قوی است که بر پایهی رهبری اداره میشود. ظرفیت فکری مردم نیز در سطحی است که زیر چتری غیر از ولایت فقیه و مسلط بر مسائل فرهنگی و سیاسی نمیروند.
لاریجانی درادامه با بیان اینکه جلال آلاحمد این ادبیات را به خوبی درک کرده است، گفت: حتی اگر دغدغهی دین هم وجود نداشته باشد و ملیگرایی هدف باشد، باز باید ولایت فقیه را در حوزههای سیاسی و فکری قبول داشته باشیم. دغدغه رهبری همواره حفظ و صیانت از منافع ملی و جلوگیری از دیکتاتوری در کشور است. زمانی مباحث سیاسی در دانشگاهها قطع شده بود و این مقام معظم رهبری بود که فضا را شکست و گفت دانشجویان باید مباحث سیاسی را دنبال کنند.
لاریجانی در بخش دیگری از سخنانش در مراسم اختتامیه دومین دوره جوایز ادبی جلال آلاحمد تاثیرگذارترین شخصیت در تاریخ ادبیات ایران را جلال آلاحمد دانست و افزود: همه نشانهها نشان از آزادمردی جلال دارد. در زندگی وی مواجهه با خروج جلال در ابتدای جوانی از مذهب هستیم، اگرچه پدر وی از صاحب نظران فقه و یک روحانی بود، ولی اینکه جلال چه شد که لباس مذهب را کنار گذاشت، خود پندآموز است.
نماینده مردم قم تصریح کرد: جلال در معارف اسلامی قور عمقی نداشت و برخی از نگاههای وی به مسائل دینی نیز با نگاه سیاسی بود که این دید تا آخر عمر و پس از ورود به حزب توده وجود داشت، نگاه او کلامی، فلسفی و روایی نبود. جلال چنین نگاهی به مذهب نداشت. این موضوع نشان میدهد که حتی در خانوادههای روحانی اگر مراقبت نباشد، ممکن است چیز دیگری غیر از دینداری اتفاق بیفتد. سختگیریهای مذهبی به اضافه چاشنیهای سیاسی و شرایط اجتماعی نیز باید در این مقوله مورد بررسی قرار گیرد.
رئیس مجلس شورای اسلامی با پندآموز خواندن خروج جلال آلاحمد از دین در ابتدای جوانی گفت: در این موضوع دو نکته نهفته است اول آنکه محیط خانواده محیطی تربیتی است. پایهی درک عمیقتر نسبت به شرایط در منزل گذاشته میشود و نکته دوم آنکه خروج از دین مستلزم دلایل قویتری است، جلال باید زحمت میکشید و عمیقتر به معارف دست مییافت به همین دلیل پس از عمری حضور در حزب توده و جبههی ملی و درک شرایط مختلف باز به محیط دین برگشت.
رئیس مجلس شورای اسلامی در ادامه با قرائت بخشهایی از خاطرات جلال آلاحمد گفت: این خاطرات نشان میدهد آنچه در شعارهای حزب توده چشمان جلال را خیره کرده بود، در درون حزب نیافت، چنین موضوعی با روحیه آزادگی او تطابق نداشت. پس از انقلاب نیز جریاناتی چون منافقین و تودهایها و حتی جریان بنیصدر نشان دادند که به فکر مردم نیستند. مرحوم جلال درباره حزب توده و تجربهاش از جبهه ملی میگفت اگر حزب توده و جبهه ملی شکست خورد، برای این بود که تمام این افراد با افکار وارداتی به آن پا گذاشتهاند.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با قرائت بخشهایی از کتاب غربزدگی جلال آلاحمد تصریح کرد: توجه به سنتها و ارزشهای ملی رکن مهمی در استقلال جامعه است، یکی از دلایلی که جلال چه در فرنگ و چه در ایران سیر آفاق کرد و در نهایت به خویشتن برگشت و سنتهای اسلامی را اصل قرار داد، احساس حقیقتطلبی و درک زجرهای مردم بود. این سیر فکری جلال را به نوشتن کتاب غربزدگی وا داشت.
لاریجانی خاطر نشان کرد: نقادی جلال از نوع نقدهای دکترفردید نبود. فردید نوعی تک ساحتی شدن انسان را مشکل غربزدگی میدانست، ولی درک جلال با همان سمت و سوی فردید بود. نقد غربزدگی او فضای جدیدی را در کشور به وجود آورد مطرح کردن غربزدگی از سوی جلال نوعی شجاعت و آزادگی میطلبید که جو را بشکند. جلال بر این عقیده بود که غربزدگی انسان را همچون بیماری سل از درون پوک میکند. انسان غرب زده نان به نرخ روز است و هیچ کس از خود مایه نمیگذارد و شخصیت ندارد. جلال هدف استعمار را صرفا غارت امکانات مادی نمیدانست، بلکه غارت فرهنگی و اعتقادی را از ویژگیهای کشورهای استعمار شده میدانست. جلال در کتاب غربزدگی روشنفکران جامعه را نهیب زد.
لاریجانی گفت: روشنفکران به جای رجوع به سنت و حفظ آن، با آن مبارزه کردند، استنباط جلال از روشنفکران دوران خودش این بود. کم نبودند کسانی که به کتابهای جلال انتقاد میکردند .
رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به نامه جلال به ایرج افشار گفت: برخی از ناقدان معتقدند دفاع او از مذهب ابزاری بود، حتی یکی از آنها میگفت جلال در این حوزه تقیه میکرد و دینداری او تظاهری بود. البته بنده چنین چیزی را بعید میدانم؛ چرا که اگر اینگونه بود بر اثرهای به جا مانده از جلال باید چنین چیزی مشاهده میشد.
لاریجانی نگاه جلال را نگاهی عرفانی دانست و افزود: فضاشکنی و تحت جو قرار نگرفتن جلال وجوه تمایزش از روشنفکران هم دورهاش بود. به همین دلیل هم چهره ماندگار شد. این نکته برای امروز ما بسیار پندآموز است. جلال گونه زیستن به بیان واقعیات بدون ترس است. انقلاب اسلامی بر اساس روشنفکران چپ نباید چنین زمانی رخ میداد. تفکر لیبرالیسم سرمایهداری نیز هیچگاه فکر نمیکرد در چنین شرایطی، انقلاب اسلامی پیروز شود، ولی علت محدثه انقلاب اسلامی مکتب امام خمینی (ره) و همراهی مردم بود.