به این معنی که فیلمها به لحاظ ساختار و محتوا تنزل یافته و استقبال تماشاگران نیز به همین دلیل کمتر شده، چنانچه جواد شمقدری میگوید برای «درنظر نگرفتن حریمهای اخلاقی و امنیت روانی جامعه» تعداد مخاطبان فیلمها کاهش یافته است؟
بد نیست ببینیم آمارهای رسمی در این زمینه چه میگویند؟ سینمای ایران در سال 1370 نزدیک به 66میلیون بیننده داشته که این آمار در سال بعد به 54میلیون نفر رسیده و سیر نزولی تماشاگران از همین دوران آغاز شده و تا سالهای بعد نیز ادامه یافته است. در واقع از همان ابتدای دهه70، ریزش مخاطبان سینمای ایران شروع شده به طوری که در یک فاصله زمانی 6ساله (از 1370 تا1376) بیش از 25میلیون نفر از تعداد تماشاگران سینما کاسته شده است.
این روند در سالهای بعد نیز با فرازونشیبهایی ادامه پیدا کرده، از جمله در 4سال اخیر. البته پایینترین آمار تماشاگر سینمای ایران به سال82 بازمیگردد که به رقم 13,251,560 نفر رسید.
این آمار در سال 83 به رقم 16,639,049 نفر رسید که گرچه از افزایش تماشاگران حکایت میکرد ولی آمار قابل قبولی نیز به نظر نمیرسید. نکته در اینجاست که در ابتدای دهه80، مدیران سینمایی از بحران مخاطب به مثابه یک معضل که باید فکری برایش اندیشیده شود یاد کرده و آن را انکار نکرده و واقعیت را وارونه جلوه نمیدادند.
در حالیکه در سالهای بعد شاهد بودیم که مدام در خصوص افزایش تماشاگران و آشتی خانوادهها با سینما شعار سرداده شد ولی طبق آمار اداره تحقیقات سینمایی وزارت ارشاد در سالهای 85 تا 87 ریزش سالانه مخاطب (و البته تقریبا مثل روال دودهه اخیر) همچنان ادامه یافته است: سال 1385: 15,955,278 نفر، سال 1386: 14,152,889 نفر و سال 1387: 14,000,000 نفر. آمارها به خوبی گویا هستند و نشان میدهند که شعار آشتی خانوادهها با سینما تا چه اندازه حقیقت داشته است.
نکته دیگر کیفیت تکنیکی و محتوایی فیلمهاست. مروری بر فیلمهای پرفروش هر دوران میتواند نشان دهد که سلیقه عموم در چه دورانی ارتقا یافته و در چه سالهایی سیر نزولی طی کرده است.
مردعوضی (محمدرضا هنرمند)، آژانس شیشهای(ابراهیمحاتمیکیا)، قرمز(فریدون جیرانی)، دو زن(تهمینه میلانی) شوکران(بهروز افخمی)، سگکشی (بهرام بیضایی)، زیرپوستشهر(رخشان بنیاعتماد) و ... از جمله پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران در فاصله نیمه دوم دهه70 و اوایل دهه80 هستند.
پرفروشهای سال 85 تا88 را نیز این فیلمها تشکیل میدهند: آتشبس(تهمینه میلانی)، اخراجیها(مسعود ده نمکی)، اخراجیها2(مسعود دهنمکی) چارچنگولی(سعید سهیلی)، توفیق اجباری( محمدحسین لطیفی)و... .
باید دید چگونه در سال 79 «شوکران» پرفروشترین فیلم سال میشود و در کمتر از یک دهه سلیقه تماشاگر به سوی «اخراجیها» و «چارچنگولی» میل میکند؟ سلیقه مخاطب در چه دورانی رو به نزول گذاشته و نمایش شوخیهای زنندهای که برخی از آنها در سالهای بعد از انقلاب سابقه نداشته از کی مجاز شمرده شده؟ در نقطه مقابل، سینمای جدی و متفکر ایران چه مسیری را طی کرده؛ مثلا در یک سال اخیر جز «درباره الی»(که اکرانش را انصافا باید مدیون تلاش شمقدری دانست) چند فیلم واجد استانداردهای بالای سینمایی به نمایش درآمده است؟