و اکنون در پایان نخستین دهه آن، جهان شاهد بحران و رکود اقتصادی است. قرن 21 در حالی آغاز شد که جهان به یمن ظهور اینترنت و از بین رفتن مرزها، اقتصاد جدیدی را تجربه میکرد که سرشار از ثروت بود. بازارهای سهام رونق داشت و سرمایهگذاران، دیگر فقط در داخل مرزهایشان محدود نبودند.
عربها در داخل شیخنشینهایشان با فشار دادن یک دکمه میلیونها دلار سهام را در بورسهای غربی جابهجا میکردند و اروپاییها خانههای دوم و سومشان را در سواحل مدیترانه و خلیجفارس خریداری میکردند. نظرسنجی مؤسسات افکارسنجی نشان میداد که اکثریت مردم جهان امیدوار به آینده هستند. غرب شاید از این امیدواری بیشترین سهم را داشت.
اما دهه اول قرن بیست و یکم هیچ کدام از این نشانهها را با خود نداشت.در ابتدای این دهه رئیسجمهوری در آمریکا به قدرت رسید که با حکم دیوان عالی آمریکا و براساس مصلحت این سمت را به دست آورد نه اکثریت آرای مردم. 8 ماه بعد از ورود او به کاخ سفید، آمریکا و کل جهان با یک شوک حیرتآور روبهرو شد که هنوز ابعاد آن برای کسی معلوم نشدهاست.
چند هواپیما توسط گروهی از جوانان عربی که عضو القاعده بودند ربوده شدند و با باکهای پر از بنزین به برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان 8 ضلعی پنتاگون در واشنگتن کوبیده شدند.
این حمله که چند هزار کشته به جا گذاشت بهانهای شد برای وارد شدن جهان به دورهای جدید از جنگ و ناامنی. دنیا خیلی زود وعدههای صلح و آرامش و رفاه اقتصادی را فراموش کرد و نظارهگر عملیاتهایی چون «شوک و وحشت» در عراق و « آزادی پایدار» در افغانستان شد. دههای که قرار بود دهه صلح و کامیابی اقتصادی باشد، به دهه جنگ تبدیل شد.
بودجههای نظامی کشورها افزایش یافت. رقابت تسلیحاتی وارد دور تازهای شد و مقامات کشورها خرید و فروش سلاح را در راس مذاکرات و رفتوآمدهای دیپلماتیک خود با همسایگان در جهان قرار دادند.
رکود و بحران اقتصادی کمسابقهای که در سالهای پایانی دهه 2000 جهان را فراگرفت نتیجه همین جنگها بود. در آمریکای وحشتزده بعد از 11 سپتامبر 2001، نظام پولی و بانکی برای سرعت بخشیدن به روند عادیسازی اوضاع، پول به سیستم سرازیر کرد.
این نقدینگی فراوان دردسرساز شد و ابتدا بازار مسکن و بعد سهام و مؤسسات مالی و سرمایهگذاری را دچار دردسر و بحران کرد. در حقیقت میتوان گفت که در 11 سپتامبر فقط برجهای دوقلوی نیویورک یا بخشی از ساختمان پنتاگون ویران نشد بلکه نظام سرمایهداری دچار آسیب جدی شد.
این دهه اما ویژگی مهم دیگری داشت که تا حد زیادی نتیجه تحولات سالهای اخیر است. در این سالها هر چه غرب درگیر جنگ و تروریسم و بحران امنیت بوده، 2قدرت شرقی جهان یعنی چین و هند، به تجدید قوا و تحکیم جایگاه جهانی خود مشغول بودهاند. چین اکنون بیش از 2 تریلیون دلار ذخیره ارزی دارد. اقتصاد چین در سال 2010 هم به رشد خود ادامه میدهد.
این در دنیای امروز به معنای قدرت سیاسی است. هند هم، اکنون یک قدرت هستهای با توان اقتصادی بالاست که در بحران اقتصادی اخیر آسیبی ندید و همچنان با سیر صعودی شاخصهای اقتصادی روبهروست. این دو کشور به همراه قدرتهای در حال رشد دیگری مانند برزیل در گروه 20 ابتکار عمل را از گروه محدودی چون گروه 8 به دست گرفتهاند. از این جهت میتوان گفت که دهه نخست قرن بیستم، دهه چرخش نگاه جهان به سوی شرق هم بود.