قصه فیلم در باره چند موش کور شیطان و زبر و زرنگ است که به صورت یک گروه ویژه عملیاتی فعالیت میکنند. وظیفه آنها مقابله با موجودات بد و خبیثی است که قصد نابودی جهان را دارند. کیج در قصه فیلم به جای موش کوری به نام اسپکلز صحبت میکند که مایل است با این گروه همکاری داشته باشد. او در یک گفتوگوی اینترنتی درباره فیلمهای پویانمایی و علاقهاش به این نوع سینما حرف میزند و حرفهایی هم برای بچهها دارد.
- چرا همکاری با «نیروی جی» را قبول کردید؟
به همکاری با این فیلم افتخار میکنم، زیرا برای تمام اعضای خانواده- هم بچهها و هم والدین آنها- حرفهایی برای گفتن دارد. حیوانات سخنگو همیشه جذابیت خاصی برای بچهها و بقیه تماشاگران داشتهاند. این مسئله هیجان خاصی به قصه میدهد. تلاش اصلی سازندگان فیلم خلق یک اثر سرگرم کننده بود و میخواستند با آن، بچهها را شاد و خوشحال کنند. برای من هم جای خوشبختی است که میتوانم لبخندی بر روی لب بچهها بیاورم.
چگونه جذب این کار شدید؟
آخرین روزهای کار فیلمبرداری «گنجینه ملی 2» بود که تهیهکننده آن، جری بروکهایمر در باره کار بعدیاش «نیروی جی» با من صحبت کرد. از من پرسید دوست دارم با یک فیلم پویا نمایی کار کنم یا خیر. آن زمان، من خیلی خسته بودم. به همین دلیل صدایم را عوض کردم و با لحن با نمکی گفتم: « میتوانم در فیلم اینطوری صحبت کنم؟» بروکهایمر خندید و گفت: «حتماً، چرا که نه؟» و من دعوت او را قبول کردم.
- چهقدر سخت بود که بخواهید صدایتان را به یک شخصیت انیمیشنی قرض بدهید؟
برایم کار کردن در فیلمی که در آن خبری از دوربین فیلمبرداری نبود، خیلی عجیب و غریب بود. همکاری با یک فیلم پویا نمایی خیلی سخت است، زیرا تو مجبور هستی کاملاً به قوه تخیل خودت تکیه کنی. جلوی من فقط یک میکروفن بود که صداها را ضبط میکرد. بقیه چیزها را من باید با صدایم خلق میکردم. البته کار خیلی با نمکی بود.
- شخصیت کارتونی خودتان رادر فیلم دوست داشتید؟
اگر هنگام کار با یک پروژه انیمیشنی شخصیت خودت را دوست نداشته باشی، نمیتوانی به جای او خوب و درست حرف بزنی. نکته جالب توجه درباره اسپکلز این است که او موجودی تنها و غریب است و در آغاز، کسی او را نمیشناسد. وی تمام تلاش خود را میکند تا با جمع هماهنگ شود. ولی نمیتواند. دلیلش هم نوع صحبت کردن و نگاه کردنش است.
- این نقش انتخاب خودتان بود؟
بله. من میتوانستم هر کدام از نقشهای فیلم را که دوست دارم انتخاب کنم. اما از همان ابتدای کار احساس کردم شخصیت اسپکلز را بیشتر از بقیه دوست دارم. نمیخواستم شخصیتی که بازی میکنم یک موجود جذاب و خیلی دوستداشتنی باشد. از همان اول میخواستم یک موش کور باشم، آن هم از نوع اسپکلز.
کیج به جای این موش کورحرف می زند
- اولین باری که طراحی اسپکلز را دیدید، چه فکری داشتید؟
بلافاصله فهمیدم شخصیتی است که دوست دارم آن را کار کنم و از قرض دادن صدایم به او لذت خواهم برد. هر چیزی که درباره او وجود داشت جالب و جذاب بود. به نظرم شخصیت فوقالعادهای آمد که میتواند صدای خیلی بامزهای هم داشته باشد.
- صدای او را چگونه کشف و خلق کردید؟
شخصیت اسپکلز به من کمک کرد تا بتوانم صدایم را در یک مسیر متفاوت و کاملاً تازه قرار دهم. او بسیار متفاوت است و قهرمان قصه فیلم هم نیست. به همین دلیل، نیازمند یک صدای متفاوت بود. با شخصیت اسپکلز میخواستم چیز متفاوتی خلق کنم که تماشاگران احساس کنند متعلق به کس دیگری است و نه خود من.
- چه چیزی الهام بخش خلق این صدا شد؟
من همیشه طرفدار صدای ملبلانش بودهام، کسی که به جای بسیاری از شخصیتهای کارتونی همچون باگزبانی و دافی صحبت کرده است. او الهام بخش اصلیام بود. همیشه برایم این نکته خیلی جالب بود، که او میتواند به جای چند شخصیت دنیای پویانمایی حرف بزند.
- قبل از ورود به اتاق ضبط، صدایتان را گرم میکردید؟
خیر. من سالهاست که صدایم را گرم میکنم! از همان ابتدای کار بازیگری، همیشه روی صدایم کار کردهام. یک بازیگر همیشه باید صدایی خوب و آماده داشته باشد.
- در فیلم به جای یک شخصیت حیوانی صحبت کردهاید؛ آیا حیوانات را دوست دارید؟
بله. نه تنها دوستدار آنها هستم، بلکه مخالف کشتنشان نیز هستم. خودم اصلاً نمیتوانم پرندهای را شکار کنم یا حیوانی را بکشم.
- برای نوجوانانی که میخواهند راه شما را بروند و بازیگر شوند، چه نصیحتی دارید؟
روحیه کودکی و نوجوانیتان را حفظ کنید، زیرا در آن صورت میتوانید قوه تخیل خود را گسترش دهید. در چنین حالتی، این قوه تصور و تخیل شماست که شما را به تماشاگران پیوند میدهد. تصور و تخیلتان بهترین وسیله و ابزار برای بازیگر شدن است. نگران آن نباشید که دیگران قوه تخیل شما را محکوم کنند یا چون شما با تخیلتان زندگی میکنید، به شما بگویند راه و روش غلطی را در پیش گرفتهاید. از این قوه تا آنجا که میتوانید استفاده کنید.