گرچه این روزها موسیقی مقامی را تنها در جشنوارههای موسیقیای که برگزار میشود، میتوان دید و شنید اما این موسیقی گنجینهای است که این روزها فراموش شده و چه خوب است که دوباره از دل جشنوارهها بیرون بیاید و علاوه بر مستقل شدن، مکانی ثابت برای اجرا داشته باشد.
گروه موسیقی آیینی نایب علی صحرا روشن، به سرپرستی نایب علی صحرا روشن از خراسان شمالی، یکی از گروههای فعال است. این گروه، موسیقی آیینی و محلی ایران را در جشنوارههای مختلف خارجی اجرا کرده و در جشنوارههای متعدد ایرانی شرکت کرده و موفق به دریافت تندیس و مقام شده است. صحراروشن از 7سالگی وارد این حرفه شده و به عبارت دیگر 45سال است که عمرش را به پای موسیقی آیینی صرف کردهاست. او از بیتوجهی به هنرمندان گلهمند است:« در اینجا به هنرمندان بها داده نمیشود. البته بها داده میشود؛ زمانی که از هنرمند برای اجرای برنامه دعوت میشود، از او توقع و انتظار دارند که برنامه را بهخوبی اجرا کند. اما زمانی که اجرا تمام میشود دیگر او را فراموش میکنند.»
بهنظر او این بیاهمیتی تنها منحصر به موسیقی مقامی- محلی نیست، این بیتوجهی شامل موسیقی سنتی و ایرانی هم میشود، درست برخلاف کشورهای خارجی که از هنرمندان ایرانی برای شرکت در جشنواره دعوت میکنند: «زمانی که ما به جشنوارههای خارجی میرویم، استقبال مردم خیلی زیاد است.» او به همراه گروهش در کشورهایی چون یونان، قبرس، ترکیه، شوروی و فرانسه اجرا داشته است.
دین محمد زنگشاهی، نوازنده موسیقی سیستان و بلوچستان معتقد است که مردم سیستان و بلوچستان از موسیقی بهشدت استقبال میکنند. نوازنده سازهای بنجو، رباب، قیچک و دهلک که در کشورهایی همچون فرانسه، آلمان، هلند، ترکیه، مالزی و پاکستان کنسرت داشتهاست از بیتوجهی مسئولان گلهمند است:«موسیقی محلی ایران در اکثر نقاط دنیا با استقبال مواجه شده و مورد احترام است اما متأسفانه در اینجا جوانان ما را به سمت موسیقی بیهویت غرب سوق میدهند.»
گروه اوغلان بخشی به سرپرستی عبدالغفار گلدی نژاد در سال1380 تأسیس شدهاست. این گروه در جشنوارههای متعددی شرکت کرده و اجراهای اصیلی از موسیقی ترکمن صحرا را به نمایش گذاشتهاست. شرکت در هفتمین جشنواره موسیقی دفاع مقدس(کسب رتبه اول خوانندگی)، ششمین جشنواره موسیقی نواحی(رتبه اول خوانندگی) و چندین جشنواره دیگر از جمله جشنواره بینالمللی موسیقی فجر بخشی از فعالیتهای این گروه است. بهنظر او مردم به موسیقی محلی و مقامی علاقهمند هستند:«استقبال مردم است که ما را به اینجا رساندهاست.»
مهدی کوهستانی، سرپرست گروه تنبورنوازان مهرگان کرمانشاه موسیقی مقامی غرب را بخشی از زندگی مردم میداند:«موسیقی مقامی در زندگی روزمره مردم غرب رواج دارد و جزئی از آداب و رسوم آنان است و بچههایشان را از کودکی با موسیقی مقامی آشنا میکنند تا این نوع موسیقی حفظ شود.»
آینده روشن نیست
شاید حضور هنرمندان موسیقی محلی- مقامی، تنها در جشنواره باعث شدهاست که آینده این هنر برای فعالان این عرصه نامفهوم باشد چرا که تداوم جشنوارهها هم مشخص نیست و این برای اهالی موسیقی نگران کنندهاست.
گروه تنبور نوازان مهرگان در سال1378 تأسیس شده است و پس از تأسیس در نخستین جشنواره تنبورنوازان موفق به کسب مقام سوم شد و تا به امروز در جشنوارههای مختلفی شرکت کرده و در برخی از آنان موفق به کسب عناوین مختلف شدهاست. کوهستانی نقش جشنوارهها را در رشد موسیقی مقامی مؤثر میداند: «سال 1381 جشنواره تنبورنوازی برگزار شد. متأسفانه تا سال 85 این جشنواره برگزار نشد. بهتر است جشنوارهها تدوام داشته باشند تا این نوع موسیقی به دست فراموشی سپرده نشود.»
زنگشاهی درباره برخی مشکلات موسیقی به سالهای دور اشاره دارد: «4سال قبل کنسرتی در سیستان و بلوچستان داشتیم و از آن زمان به بعد هیچ برنامه دیگری در این منطقه برگزار نکردهایم. همین که هنرمندان محلی در مناطق خودشان نتوانند برنامه اجرا کنند بسیار عجیب است. علاوه بر آن بسیاری از اساتید موسیقی محلی سن و سال زیادی دارند و با توجه به عمری زحمتکشیدن در این راه وضع معیشتی مناسبی ندارند. همین موضوع باعث میشود تا جوانترها از عاقبت موسیقی محلی بترسند.»
زنگشاهی موسیقی محلی و مقامی را مانند طلای 24عیار میداند و معتقد است که باید خودمان برای هنر ارزش قائل شویم تا دیگران هم ارزش قائل شوند: «تا حدود 13 – 12سال قبل مسئولان برای موسیقی محلی ارزش بسیاری قائل میشدند اما حالا دیگر تنها نامی از موسیقی محلی- مقامی باقی مانده است. برگزاری هر چند سال یکبار برخی جشنوارهها با عنوان موسیقی محلی، فقط برای چند روز، اساتید موسیقی محلی را دور هم جمع میکند و برگههای گزارشی را به نام موسیقی محلی پر میکند اما بهصورت ریشهای به مشکلی از مشکلات این بخش توجهی نمیشود.»
او برگزاری این شکل جشنواره را مفید نمیداند:«نتیجه چنین برخوردی با موسیقی محلی این شده که الان جوانهای ما به جای یادگیری قیچک همه تشنه یادگیری ارگ هستند. به جای رباب و بنجو که سازهای اصیل این منطقه است جوانهای بلوچ گیتار یاد میگیرند. الان جوانهای منطقه ما بیشتر گرایش به سمت موسیقی جاز و پاپ و راک دارند. مسئولان گمان میکنند دلیل این امر چیست؟»
گلدینژاد هم استقبال مردم از جشنوارهها را در حد انتظار نمیداند. او هم دوری مردم از این نوع موسیقی را نگرانکننده میداند:«متأسفانه موسیقی مدرن و الکترونیک هم به موسیقی ما اضافه شدهاست و البته جوانان هم از موسیقی الکترونیک مثل ارگ و گیتاراستقبال میکنند. جوانان را باید به سمت موسیقی سالم هدایت کرد و برای اینکار نیاز به حمایت مسئولان است.»
سرپرست گروه اوغلان بخشی و نوازنده کمانچه، در امر آموزش هم فعال است. به گفته او جوانان ترکمن از آموزش موسیقی سنتی خطه خودشان استقبال نمیکنند: «استقبال زیادی برای آموزش موسیقی سنتی از مردم و جوانان صورت نمیگیرد. برای این کار نیاز به حمایت صدا و سیما و مدیران است که این نوع موسیقی را به مردم معرفی کنند. موسیقی ما این قابلیت را دارد که با فرهنگ بیگانه مقابله کند. برای همین نیاز به حمایت دارد.»
درآمد از راه موسیقی
درآمد از راه موسیقی به شوخی بیشتر شبیه است تا یک حرف جدی؛ نایب علی صحرا روشن به عمر 45سالهاش نگاه میکند و تنها کاری که بلد است:
« این تنها شغل ماست. تنها هنری است که داریم.
نه کشاورزی میکنیم و نه کارهای دیگر.»
گلدینژاد علاوه بر موسیقی و تدریس، شغل دیگری هم دارد: «از راه موسیقی نمیتوان زندگی کرد. درست هم نیست که از راه موسیقی زندگی کرد. هنرمندان زیادی را میشناسم که عمرشان را برای موسیقی گذاشتند و الان زندگی خوبی ندارند. اما من اینکار را دوست دارم و عمرم را برایش گذاشتم.»
در خراسان شمالی مردم به برگزاری آیینها وسنتهای قدیمیشان علاقهمند هستند. نایب علی صحرا روشن از این استقبال میگوید:« در شهری که ما زندگی میکنیم مردم خیلی به ما و موسیقی ما بها میدهند و از ما برای برگزاری مراسم دعوت میکنند. اما متأسفانه این روزها دست زیاد شده است. از طرف دیگر موسیقی مبتذل در همه جا ریشه دوانده و در هرجا یک ارگ هست که هرکسی با آن کار میکند. هنرمند بیچاره شدهاست و موسیقی دارد از بین میرود.»
او آیینهای خطه خراسان شمالی را به خانوادهاش آموزش دادهاست، گرچه او هم مثل دیگران نگران آینده است: «ما این هنر را به خانواده و بچههایمان آموزش دادهایم اما اگر شرایط اینگونه پیش برود مجبوریم به آنها بگوییم که برگردند. دیگر هنر ارزشی ندارد.»