سه شنبه ۵ دي ۱۳۸۵
گرايش به اداره شهر با تكيه بر پتانسيل شهروند
محله هاي از ياد رفته
008280.jpg
عكس:گلناز بهشتي
گروه شهري- تهران شهر محله هاي به هم پيوسته با برج و باروهاي قديمي درست از زماني كه با شيوه هاي شهرسازي مدرن آشنا شد به سرعت تحت تاثير قرار گرفت و رفته رفته به شهر پرجمعيت و از هم گسسته و بي  هويتي تبديل شد كه تغيير ساختار فيزيكي ساير بخش ها و نهادهاي اجتماعي شهري را نيز تحت تاثير خود قرار داد.
اين موضوع بيگانگي مردم با يكديگر را همراه آورد و در تهراني كه روابط اجتماعي و سنت هاي فرهنگي به وفور ديده مي شد با ورود به آن دوران از هم جدا شد.
وجود راسته هاي شهري، مساجد، تكيه ها، قهوه خانه ها، زور خانه ها در بافت شهري اداري معنا و مفهومي خاص از روابط اجتماعي و سنت ها و فرهنگ حاكم اجتماعي بوده است.
اين موضوع باعث شده تا محله، رويكرد محله محوري و مديريت شهري محله اي يكي از موضوعاتي باشد كه به تناوب از سوي شهرداري تهران بر آن تاكيد شود.
در گذشته مشاركت گسترده مردم محلات در مراسم جشن ها، عزاها و حل مشكلات يكديگر و... همه در قالب روابط محله اي شكل مي گرفت. اما امروز در تهران چنين روابطي حاكم نيست؛ مگر در بخش هاي كوچكي از تهران. پايتخت اين روزها خيلي چيزها را از ياد برده  است، فرهنگ زيست محله اي و شهري جاي خود را به فرهنگ محدود و بسته اي به نام خانه داده و فرهنگ محله اي فراموش شده است.
البته نبايد اين موضوع را فراموش كرد كه نقشي كه محله در شهرهاي سنتي ايران ايفا مي كند، متفاوت از نقشي است كه در شهرهاي توسعه يافته مانند پايتخت به عهده دارد، از اين رو احياي آن شيوه و همين طور محله محوري، يكي از موضوعاتي است كه كاركردهاي اجتماعي بسياري را به دنبال دارد اما نيازمند تعريف شاخصه هايي است كه بايد با زندگي امروز هماهنگ باشد.
وقتي به نظام محله اي در شهرهاي قديم نگاه مي كنيم، مي بينيم كه نظام محله اي صرفاً يك نظام شهري نبود، بلكه نوعي نظام اداره شهر و به نوعي نظام حمايت از شهروندان نيز بوده  است.
محله در واقع يك ساختار كالبدي مشخص داشت و يك شهر از تعدادي محله تشكيل مي شد. همه اينها با هم نظام منسجمي را تشكيل مي دادند اما امروزه از لحاظ كالبدي، اصلاً نظام محله اي وجود ندارد.
در حقيقت نه شرايط اجتماعي، نه شرايط تاريخي و نه شرايط كالبدي ما به گونه اي نيست كه بخواهيم به نظام محله اي قديم برگرديم. چنين پديده اي نه مطلوب است و نه شدني.
اما ما مي توانيم به تعاريف جديدي از عرصه هاي شهري امروز فكر كنيم؛ يعني متناسب با مقتضيات امروزمان فكر كنيم كه مثلاً تهران را چه طور مي توانيم عرصه بندي كنيم.
در اين ميان شاخصه هاي محله و كاركردهايي كه محله به عنوان يك عرصه عمومي در شهرهاي ايراني ايفا مي كند، يكي از موضوعاتي است كه در گرايش هاي شهروندان براي حضور در عرصه هاي عمومي، تاثيرات عميقي دارد.
محله هاي گذشته نوعي نظام اداري داشتند؛ يعني در هر محله تامين امنيت، مسائل حقوقي، مسائل اقتصادي مثل جمع  كردن ماليات ها و خراج هاي آن زمان در يك حد توسط خود ساكنين محله ها و بزرگان محله انجام مي شد؛ يعني مردم واقعاً در اداره شهر مشاركت مي كردند. امروزه مي بينيم كه دولت به عنوان يك نظام حاكم، بخش عمده اي از اداره كشور را در دست گرفته و خودبه خود و عملاً جايي براي مردم باقي نگذاشته است.
يكي از مهم ترين مسائل در عدم توسعه مشاركت شهروندان، تمركز قدرت در ايران است و در اين ميان، تشكيل شوراهاي شهر را مي توان به عنوان قدم مثبتي دانست كه در دهه اخير در ايران برداشته شده.
بنابراين بايد در آينده و بعد از دو دوره اي كه پشت سر گذاشته شده به نهادي خوب تبديل شود كه واقعاً آن احساس مشاركت واقعي را در مردم ايجاد كند.
طبعاً در شهر فعاليت هاي بسيار مختلفي وجود دارد كه مردم خودآگاه يا ناخودآگاه در آن سهيم هستند. گذشته از مسئله سكونت، مسئله آموزش، موضوع گذران فراغت و همه اينها از فعاليت هايي هستند كه مردم در آن سهيم اند.
نكته مهم اين است كه بتوان نهادهايي را ايجاد كرد كه بر اساس اين نهادها مردم واقعاً در امور سهيم شوند.
به همين خاطر بايد در تعريف شهر و عناصر تشكيل دهنده آن با توجه به گذشته، حال و آينده بازنگري كرد و تجديد نظر زيربنايي صورت گيرد. يعني بايد نه تنها در مباحث نظري بلكه جنبه هاي كاربردي و عملي اين تغييرات صورت گيرد.
توجه به شهر اسلامي، شهري با هويت، شهري با فرهنگ كه آميخته اي از سنت هاي اجتماعي، ملي و اعتقادات ديني است كه مشخصه هويت هر فرد مسلمان ايراني است، ضروري است. براي جبران خلأ روابط اجتماعي- فرهنگي توجه به محلات و تقويت فرهنگ محله محوري و حضور آحاد مردم در محلات و نقش آفريني آنها نقطه عطف مهمي در بازسازي زندگي اجتماعي و شكل گيري حركت در كالبد شهر و اجزاي آن خواهد بود. نقش ارتقاي سطح فرهنگي در كاهش ناهنجاري هاي اجتماعي و هدايت رفتار افراد نقش انكار نشدني است و توسعه اماكن خدماتي، فرهنگي و تفريحي و حضور نيروهاي مردمي و داوطلب و غير رسمي در اين مكان ها جهت بلوغ فكري شهرنشينان مؤثر و شهر را از خطر در حاشيه ماندن نجات مي دهد. با افزايش آگاهي معنوي جرائم فردي و اجتماعي كاهش مي يابد. پس شهر تهران به عنوان پايتخت كشور نيازمند نگاهي استراتژيك است و در تحقق چنين نگاهي بايد حركت هاي خلاق و بديع فرهنگي را آغاز نمود.
اما اين موضوع از ويژگي هاي خاص خود برخوردار است كه تقويت برخي از آنها مي تواند گرايش شهروندان در مشاركت در اداره شهر را افزايش  دهد.
از سوي ديگر، با وجود 15 عضو شوراي شهر كه بايد پاسخگوي همه مناطق تهران باشند و نبود شوراي مناطق و محلات، نمي توان مديريت محله اي را محقق كرد در حالي كه وقتي شوراي منطقه وجود داشته باشد و مدير منطقه منتخب مردم منطقه باشد مردم احساس تعلق خاطر بيشتري نسبت به شهر پيدا مي كنند. از روش هاي ديگر محله محوري و توجه به مديريت محله اي توجه به توسعه محلي است، كه با افزايش ارتباطات در سطح محله و تقويت ارتباط بين اعضاي محله و فراهم كردن بستر فعاليت اقشار مختلف مي توان اساس توسعه را بر محور محله استوار كرد.
ايجاد تعلق خاطر در شهروندان نسبت به شهر يكي از وظايف شهرداري ها در دنياست. براي اغلب كساني كه در تهران زندگي مي كنند تهران شهر جديدي است و بسياري بعد از بازنشستگي و حتي بعد از فوت طبق وصيتي كه مي كنند به شهر خود بازمي گردند.
در صورتي كه شهر محل زندگي آدم ها، شهر شايسته و سالمي باشد، مردم احساس تعلق بيشتري نسبت به آن دارند و در يك شهر پر از مشكلات، مردم كمتر نسبت به شهر احساس تعلق دارند؛ در حالي كه در صورت دلپذير ساختن شهر و ايجاد مديريت هاي محلي و هويت دادن به محلات مي توان با ايجاد حس مشاركت در شهرنشينان احساس تعلق به محله را احياء كرد كه در سال گذشته اين كار به خوبي از سوي شهرداري صورت گرفته است.
تبليغ و تلقين يكي ديگر از عوامل ايجاد احساس تعلق در شهروندان نسبت به شهر است. به عنوان مثال، دبي يك شهر جديد است با 85 درصد سكنه خارجي كه با تبليغات موثر توانسته هويت شهري مستقل براي خود تعريف كند؛ در حالي كه در تهران با وجود مركزيت كشور هنوز محصولات فرهنگي و تبليغي مثل ماكت برج آزادي و يا ميلاد ر ا نداريم تا به عنوان سوغات به ديگران هديه بدهيم.
هويت سازي از طريق تبليغات، نمادها و سمبل ها راه حل كارآمدي است كه با تاكيد بر فرآيندهاي واقعي، تاثير بيشتري بر ايجاد رضايت شهرنشينان از شهر خواهد گذاشت.

اعداد اساسي
008277.jpg
۷۰۰۰۰۰۰
گروه شهري - 7ميليون ليتر در مصرف بنزين صرفه جويي شده  و به همين خاطر نمي توان از كنار آن به سادگي گذشت.
البته بد نيست بدانيد كه اين رقم به خاطر استفاده از پيك بادپا بوده،  در واقع طي يك سال گذشته استفاده شهروندان از خدمات پيك بادپا باعث صرفه جويي 7ميليون ليتري در مصرف بنزين در تهران شده است.
ناوگان پيك بادپا شامل بيش از 8 هزار دستگاه وانت بار و موتور سيكلت است كه در 250 شعبه اين شركت در حال خدمت رساني به شهروندان تهراني است. اين در حالي است كه استفاده از پيك بادپا در كنار كاهش سفرهاي غيرضروري درون شهري، موجب صرفه جويي روزانه 192 هزار ليتر در مصرف سوخت نيز شده است.
زمان صرفه جويي شده با توجه به تعدد تقاضاي سفر در هر روز 140هزار ساعت است و از حدود 15 ميليون سفر درون شهري روزانه در تهران حدود 300هزار سفر توسط پيك بادپا ساماندهي مي شود.
هدف گذاري برنامه ريزي هاي مديريت شهري در حوزه حمل و نقل شهري پيش بيني  كرده سفرهاي ساماندهي شده از حدود 300هزار سفر به يك ميليون سفر در روز تا پايان سال آينده برسد.
چنين افزايشي توسط پيك بادپا به نحو قابل ملاحظه اي باعث كاهش بار ترافيك، كاستن مصرف سوخت و صرفه جويي در وقت شهروندان خواهد شد. از مجموع سفرهاي درون شهري در تهران 40درصد مربوط به سفرهاي شغلي، 20درصد در ارتباط با سفرهاي آموزشي و 40درصد نيز در رابطه با ساير سفرها است كه پيك بادپا مي تواند اين 40درصد را ساماندهي كند. زمان صرفه جويي شده در يك سال گذشته با استفاده از پيك بادپا بيش از 51?ميليون ساعت برآورد مي شود.

زاويه ديد
ترافيك شهري در تگزاس
حميده مجيدي راد- در نواحي شهري آمريكا ميزان تراكم وسايل نقليه رو به افزايش است. با وجود اين كه اين پديده در سال 2003 در مسائل روزمره زندگي مانند كار و سفرهاي درون شهري رشدي آرام را داشته اما باعث شد تا 7/3 بيليون ساعت تأخير در اين سفرها ايجاد كند و 7/8 بيليون ليتر سوخت به هدر برود كه اين ميزان نسبت به سال 2002 افزايشي در حدود 79 ميليون ساعت تأخير و هدر رفتن 262 ميليون ليتر سوخت داشته است.
در سال 2005 سازمان حمل و نقل و ترافيك تگزاس در خصوص قابليت نقل مكان در شهرها اعلام كرد: سرعت پيشرفت در زمينه حمل و نقل در شهرهاي آمريكا كافي نيست؛ اگرچه اين سرعت ميزان تقاضاي سفرهاي درون شهري را در بيشتر نواحي شهرهاي بزرگ در حد تعادل نگه داشته، اما در مناطق شهري افزايش گنجايش خيابان ها براي پذيرش تردد وسايل نقليه به ميزان لازم نيست و بالطبع در پيشرفت فعاليت هاي مختلف شهري اثرگذار است. در واقع اگر ميزان تقاضا را به خوبي مديريت كنند و بين عرضه و تقاضا تعادل برقرار شود از رشد بيشتر تراكم جلوگيري خواهد شد.
در طول 3 سال اخير ميزان تراكم كم بوده با اين وجود سود حاصل از پيشرفت فعاليت هاي روزمره اجتماعي از 260 ميليون ساعت به 340 ميليون ساعت رشد كرده ، اما تأخيرات روزانه در اين مدت به 300 ميليون ساعت نيز افزايش داشته است.
از سوي ديگر تراكم بيشتر در جاده ها و زمان هاي مشخصي از روز است. بدترين سطح آن افزايش، در اوج دوره سفرها پيش بيني نشده  است كه ميزان ازدحام را از 12 درصد در سال 1982 به 40درصد در سال 2003 افزايش داده و تمامي نمودارهاي سطوح جمعيتي حاكي از اين امر است كه تراكم در شبكه ارتباطي حمل و نقل به صورت چشمگيري در تمامي مناطق شهري رشد داشته است.
طبق بررسي هاي به عمل آمده در 85 منطقه شهري در آمريكا مشخص شده كه ميانگين تأخيرات ساليانه براي هر شخصي كه از سفرهاي درون شهري در اوج ساعات شلوغي بهره مي برد از 16 ساعت در سال 1982 به 47ساعت در سال 2003 رسيده است. بنابراين اگر بر اين منوال پيش برود در۱۰ سال آتي اگر گرايشي به اصلاح و تغيير نباشد مناطق متوسط شهري مشكلات ترافيكي را شاهد خواهند بود كه در حال حاضر نواحي بزرگتر با آن مواجه هستند و در راستاي آن هزينه هاي ناشي از اين مسئله سير صعودي خواهد داشت كه در مجموع طبق صورت وضعيت موجود براي 85 منطقه درسال 2003؛ ميزان خسارت وارده مبلغي در حدود 63 بيليون دلار مشخص شده است كه فقط درطول يك سال يعني نسبت به سال 2002 رشدي معادل 1 بيليون دلار داشته  و به دنبال آن 7/3 بيليون ساعت زمان و 3/2 بيليون گالن سوخت تلف شده است. آمار و ارقامي كه عنوان شد جزو اصولي است كه مي توان آن را به سادگي با حساب رياضي تخمين زد اما در اين ميان نمي توان از دست دادن قرار ملاقات ها، جلوگيري از گسترش مشاغل كه به دنبال زمانهاي هدر رفته طولاني كه اثرات نامعلوم ديگر را دربر دارد به حساب آورد.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
سياست
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |