شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۶۳ - Aug 19, 2006
آسيب شناسي سينماي ايران
عاجز از نمايش اسطوره هاي بومي
سعيد مستغاثي
مزرعه پدري از معدود نمونه هاي موفق سينماي جنگ؛ سينماي ما هنوز سهم خود را نسبت به اسطوره هاي جنگ ادا نكرده است
012186.jpg
تمامي امكانات، سرمايه ها، مديريت صحيح، تخصص در توليد و نمايش، تعامل با حمايت هاي بخش دولتي و استفاده از ابزار و تكنولوژي روز و استاندارد دنيا در واقع بستري است براي محتوا و فرم و استيل سينمايي كه كارگردان يا فيلمساز پرداخت مي كند. بسياري از پروژه هاي سينمايي در همين سينماي خودمان بوده كه از امكانات فوق العاده در حد و حدود سينماي ايران برخوردار بوده اند ولي به دليل ضعف موضوع و پرداخت كارگردان، هيچ شده اند. به خاطر دارم فيلمي در همين سينماي دفاع مقدس با امكانات و سرمايه كلان ساخته شد و كارگردان بعد از 10 سال كه از پايان جنگ گذشته بود تازه در فيلمش به مقوله چرايي دفاع مردم ايران مي پرداخت و خيلي مستقيم و با تصاوير به شدت شعاري و ضعيف سعي مي كرد، دلايل دفاع مقدس 8 ساله را با زباني الكن براي مردمي شرح دهد كه با گوشت و پوست شان آن را احساس كرده بودند و حالا از سينما انتظار داشتند ناگفته ها و ناديده هاي اين دفاع را برايشان به تصوير كشد. منظور اين است كه آن امكانات و مديريت استاندارد و جدي، تنها يك روي سكه است و روي ديگر، توانايي فيلمساز در پرداخت و ارايه سينما به مفهوم واقعي كلمه است؛ فيلمسازي كه بتواند از اين امكانات استفاده كرده و همان حيرت سينمايي را براي تماشاگر ايجاد كند.
فيلمساز ما از يك سو بايستي دريابد كه سينماي امروز، ديگر از مرزهاي هنري- تجاري گذشته و به تلفيقي از اين دو رسيده است. نمونه هاي اين سينما در توليدات خصوصاً يكي دو دهه اخير بسيار است. نمونه خاصي كه مي توان ذكر كرد، فيلم قهرمان ژانگ ييمو است؛ فيلمسازي از نسل پنجم سينماگران چين كه به سينماگر هنري مشهور بود و آثارش از فيلم هاي كيارستمي هم اسلوموشن تر مي نمايد. اما حالا با فيلم هايي مانند قهرمان و خانه خنجرهاي پرنده بر اساس فرهنگ و آيين هاي چين و افسانه ها و اسطوره هاي اين سرزمين و حتي اكشني كه بر اساس همين فرهنگ يعني نوع خاصي از ورزش رزمي شرقي با مايه هاي عرفاني استوار است، با استفاده از سوپر پروداكشن قوي، فيلمي جلوي دوربين برد كه 2 هفته رتبه پرفروش ترين فيلم بازار سينماي آمريكا را در اختيار گرفت. يعني همه آن آثار اجق وجقي هاليوود را كنار زده، بدون اين كه چه در ساختار و چه در محتوي، كوچك ترين باجي به سينماي آمريكا بدهد. به نظر مي آيد اين مسأله كوچك و قابل گذشتي در سينماي امروز نباشد. براي فيلم قهرمان اگرچه هزينه بالايي صرف شد و امكانات بسياري به كار گرفته شد اما موضوع و پرداخت ژانگ ييمو به خوبي آن را پوشش داد.
از طرف ديگر، به نظر مي رسد كه از اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 ميلادي، جهان موجود با مدل هاي اساطيري خودش فاصله گرفت. وقتي به دهه هاي 50 و 60 سينماي غرب نگاه كنيم، متوجه مي شويم كه در آن، گرايش به اساطير به شدت به چشم مي خورد. مثلاً در فيلم هاي تاريخي مانند اسپارتاكوس يا سقوط امپراطوري روم و يا فيلم هاي وسترن كه اساساً مي توان گفت، سينماي وسترن در شكل واقعي اش بازشناخت اساطير فرهنگي غرب است.
ولي از دهه 70 به بعد و خصوصاً در دهه 80 نوعي فاصله گيري از اين مدل ها ديده شد. به نظر برخي كارشناسان سينمايي با گسترش تكنولوژي كامپيوتري و توسعه مدل فيلم هاي وابسته به جلوه هاي ويژه و حادثه پردازي صرف و روابط سطحي، به تدريج گرايش اساطيري در فيلم ها و آثار هنري، رنگ باخت و كاركردهاي اجتماعي خود را از دست داد. در واقع بيش از آن كه هدف هاي فرهنگي و تأثيرات مربوط به آن را ايجاد كند، يك نوع از خودبيگانگي فرهنگي به وجود آورد و به تدريج نمادهاي اساطيري به مدل هاي تجريدي و بدلي تبديل شدند. اما از اوايل دهه 90 به اين سمت مجدداً يك نوع بازگشتي حس شد كه در همه آثار هنري از جمله سينما سمت گيري به سوي اساطير در مضامين و موضوعات، بار ديگر خود را نشان داد و به نوعي تداعي همان سينماي دهه 50 و 60 ميلادي را در اذهان به وجود آورد.
مثلاً دوباره اسپارتاكوس و سقوط امپراطوري روم ساخته شد (در قالب فيلم گلادياتور )، يا وسترن هايي كه كوين كاستنر ساخت به نام با گرگ ها مي رقصد و دشت باز و يا حتي در مدل هاي پايين تر، في المثل در فيلم آخرين سامورايي كه فرهنگ سنتي شرق بر تفكرات مدرن رجحان داده شد. حتي در سينماي تجاري امروز هم اين نوع گرايشات را مي بينيم.
اين بازگشت به وضوح در سينماي غرب به چشم مي خورد. منتها در سينماي غرب، عامل آن از خودبيگانگي فرهنگي، تناقض هايي بود كه در ماهيت مدرنيته تنيده شده، اما اين جا و در سينماي ما علت ديگري براي هويت باختگي وجود دارد. يعني دليل آن، انفجار تكنولوژي و امكانات نرم افزاري نيست بلكه فاصله گيري از موضوعاتي است كه مي تواند غرور و هويت ملي ما را تحريك كند يا به تحرك دروني مخاطب تلنگر بزند. همچنان كه پيش تر نيز گفته شد، عدم وجود يك تعريف واقعي از سينما، باعث پديد آمدن اقتصادي ورشكسته و فرو افتاده شد كه نه دولتي بود و نه خصوصي و از درون اين پديده آشفته مدلي از فيلمسازي بيرون آمد كه عاري از ظرفيت هاي لازم براي به كارگيري موضوعات و مضامين جدي و فاقد برخورداري از ساخت قابل قبول شد. بنابراين در حالي كه جامعه ما، جامعه اي پر از مدل هاي اقتدار ملي در طول تاريخ خود است و هم در تاريخ باستان و هم در تاريخ معاصرش مملو از كاراكترها و شخصيت هاي اسطوره اي است، اما سينماي ما به دليل فقدان يك مديريت صحيح خصوصاً در يك دهه اخير، عاجز از استفاده از چنين گنجينه ارزشمندي ماند.
در همين تاريخ معاصر مان حوادث مهمي اتفاق افتاده مثل مشروطيت يا كودتاي 28 مرداد كه نقش بسيار مهمي در شكل گيري جريانات سياسي- اقتصادي و فرهنگي در ايران و جهان ايفا كردند. اما اين سينمايي كه به آن سينماي ملي و صنعتي و پرافتخار و پويا اطلاق مي شود كه در سال بيش از 70 فيلم توليد مي كند با آن همه ادعا و غرور، هيچ گرايشي به ساختن فيلمي در باره چنين موضوعاتي نشان نمي دهد؛ به توليد فيلم درباره موضوعاتي كه به هويت ملي ما تلنگر زد و اساساً نظام اجتماعي و وضع جامعه ما را نسبت به جهان اطراف دگرگون كرد، تمايلي ندارد و همچنين ديگر حوادث مهم سياسي، اجتماعي و موضوعاتي كه در بطن جامعه امروز ما در جريان است، كاركردهاي خودش را داشته، اثرات خاص خودش را مي گذارد و تداوم مي يابد ولي مدل ها و بازتابش در سينماي ما ديده نمي شود!
در مقابل، سينماي امروز جهان خصوصاً در آمريكا علي رغم حبس بودن در تيول يك سري كمپاني هاي بزرگ ، حتي يكي از اين گونه وقايع و حوادث و كاراكترهاي مهم را از دست نمي دهد. نگاه كنيد رابرت ردفورد آمريكايي كه معمولاً درباره نقاط مهم تاريخ آمريكا حساس است، دو سال پيش فيلمي تهيه كرد درباره خاطرات چه گوارا كه اساساً دشمن همين نظام سرمايه داري آمريكا به شمار مي آمد ولي حضور و تفكرش در شكل گيري تاريخ معاصر آمريكاي لاتين بسيار تأثيرگذار قلمداد گرديد. همچنين درباره حوادث مهمي مانند: واترگيت ، 11 سپتامبر و... فيلم هاي ماندگاري ساخته شده و حتي دوران فعاليت رؤساي جمهور اخير آمريكا در قالب فيلم هايي جذاب تصوير گرديده و جنجال برانگيز هم شده اند. في المثل فيلم جي اف كي مجدداً پس از 40 سال پرونده قتل جان اف كندي را مطرح ساخت يا فيلم نيكسون پرسش هاي زيادي را درباره قصورها و مسامحه هاي اين رئيس جمهور، در سطح جامعه آمريكا و اصلاً دنيا پديد آورد و يا در مورد همين جنگ خليج فارس، تروريسم و... از ابعاد مختلف شاهد آثار سينمايي قابل قبولي بوده ايم.
قطعاً بحثي نيست كه بيشتر اين فيلم ها از نگاه آمريكايي و جانبداران ساخته مي شود. اما منظور اين است كه هيچ حادثه و واقعه سياسي، اجتماعي و تاريخي و فرهنگي از زير دست شان درنمي رود.
ولي در سينماي ما از اين خبرها نيست. علاوه بر اين كه متأسفانه تقريباً پرونده سينماي جنگ (به مثابه يكي از اساسي ترين چالش هاي تاريخي نيم قرن اخير) بسته شده! و حتي پرداختن به ريشه ها و ماهيت تاريخي آن نيز براي دست اندركاران و گردانندگان اين سينما مهم نيست، كسي هم كاري به كار تاريخ پرفراز و نشيب سياسي و فرهنگي و اجتماعي اين سرزمين ندارد!! و در حالي كه اين جامعه مشحون از حوادث و پديده هاي مختلف است، فيلم هاي ما اغلب از چند قصه هزاران بار تكرار شده و كليشه اي تقليدي آن طرف آبي تحت عنوان كمدي به اصطلاح خانوادگي يا حادثه هاي آبكي (باز هم تقليد از فيلم هاي آن سوي آب ها) و يا ملودرام هاي كهنه هندي فراتر نمي رود و به آنچه در اين سرزمين مي گذرد، توجهي نمي كند؛ از مقولاتي مثل عدالت و آزادي تا تناقض هاي موجود در نسل جديد و اختلافات بي پايانش با نسل قديم، در به كارگيري شيوه هاي عجيب و غريب زندگي تا موجوديت طبقات مختلف اجتماعي، كه مدام بازتاب هاي جديدي را بروز مي دهد، هيچ تصويري از اين پديده ها در سينماي امروز ايران وجود ندارد. آن چه داريم يك سينماي خنثي است كه اساساً كاري با تماشاگر و احساسات و انديشه وي ندارد و مولد هيچ جرياني در درون مخاطب خودش نيست. شايد به قول يكي از فيلمسازان همين سينما، ديگر لذت بردن از سالن هاي سينما حذف شده است!

بازي
Cars
سيستم:PSP
سب«: رانندگي
012189.jpg
بر اساس انيميشن جديد شر«ت معروف پي«سار اين بازي ساخته شده است. بازي در واقع تش«يل شده از ي«سري مسابقات «ه با قهرمان داستان (همان ماشين مسابقه اي نارنجي) و يا ساير ماشين  هاي حاضر در داستان بايد انجام دهيد.
طراحي و گرافي« بازي بسيار جالب و ديدني است و مراحل در عين سادگي بسيار چشم نواز و زيبا طراحي
شده اند. خود مسابقه هم بسيار جالب و هيجان انگيز طراحي شده. بازي در عين سادگي بسيار جذاب و با مزه است. شما علاوه بر داشتن مخزن نيترو «ه دائماً پر مي شود، مي توانيد با عبور از روي فلش  هاي سبز رنگ «ه در روي جاده تعبيه شده اند، سرعت خود را چندين برابر «نيد و بدين ترتيب مي توانيد به سرعت از حريفان خود سبقت بگيريد. علاوه بر اين با پريدن از روي اين فلش  ها مي توانيد سريعتر مخزن نيروي خود را پر «نيد. روند بازي بسيار جالب و هيجان انگيز است. «نترل روان و ساده بازي ي« ماشين سواري ساده و در عين حال سرگرم «ننده را در پيش روي شما قرار مي دهد. Cars از جمله بازي  هاي زيبايي است «ه تا«نون بر اساس انيميشن  ها ساخته شده است.

Miami Vice
سيستم:PSP
سب«: ا«شن
012192.jpg


مدتها پيش نسخه PS2 و PC اين بازي به بازار آمد اما بدليل «يفيت بسيار پايين مورد توجه چنداني قرار نگرفت تا اين«ه نسخه PSP اين بازي وارد بازار شد. اين بازي تقريباً روايتي جديد از بازي است و «لاً با چيزي «ه در PS2 و PC ديده بوديم متفاوت است.ماجرا، داستان دو پليس در شهر ميامي آمري«است «ه با ي« گروه خلاف«ار درگير مي شوند. بازي حالت و حسي شبيه بازي
Bad Boys II دارد اما با اين تفاوت «ه دوربين بازي بسيار شبيه بازي  هاي Resident Evil 4 و
Cold Fear شده است يعني در هنگام نشانه روي به سرعت به پشت شانه تغيير م«ان مي دهد و شما با نور قرمز هدفگيري «نيد.متأسفانه از سيستم هدفگيري خود«ار خبري نيست اما مي توان باز هم به راحتي نشانه گيري را انجام داد. بازي گرافي« نسبتاً خوبي دارد و تقريباً به بافت  ها و طراحي سه بعدي اشياء و افراد توجه نسبتاً خوبي شده است.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |