تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۶

ترجمه زهرا صابری: خانم باربارا کلِم (Barbara klemm) عکاس و وقایع‌نگار دهه‌های اخیر آلمان، هفته گذشته موفق به دریافت جایزه هنری «ماکس بکمان» شد.

 به انگیزه اعطای این جایزه، مطلب پیش رو را که از نشریه آلمانی‌زبان «دی‌سایت» ترجمه شده و به زندگی و پیشینه هنری این عکاس می‌پردازد، با هم می‌خوانیم.

می خواستیم درباره«دیدن»، «چگونه دیدن» و همچنین دهه‌هایی که عکس‌های او حافظه جمهوری فدرال آلمان را شکل داده است با وی گفت‌وگو کنیم. اما این‌طور که از قراین پیداست، باربارا کلم از مصاحبه‌کردن زیاد خوشش نمی‌آید و هر بار به نوعی طفره می‌رود. وقتی برای ملاقات با وی در دفتر سابقش در روزنامه فرانکفورتر آلگماینه حاضر شدیم، وی با نوعی شیرینی مشغول پذیرایی از ما شد. پس از آنکه به خانه‌‌اش رفتیم، برایمان نان و ژامبون به همراه چای و نارنگی آورد؛ بعد هم قبل از اتمام وقت مصاحبه، یکمرتبه کیفش را به دوش انداخت، دوربین لایکوی خود را برداشت و همانند یک شوفر حرفه‌ای فورا داخل خودرو پرید و چنان خوش‌فرمان از میان راهبندان خیابان‌ها چرخید و عبور کرد که زودتر از موقع به فرودگاه رسیدیم.

اینکه باربارا کلم به‌عنوان عکاس مطبوعات، خود روزی به سوژه یک مقاله تبدیل شود به‌نظر خود وی تصور پرت و دور از ذهنی است؛ شاید چون معمولا اوست که به دیگران می‌پردازد؛ به انسان‌ها، اوضاع و احوال آنها یا مناظر و ساختمان‌ها. باربارا کلم به این خصلت پسندیده  که « خود را وقف چیزی کن یا در مقابل دیگران دقت به خرج ده» وفادار است، حتی اگر بحث سر خود وی باشد. وی هنگام به‌تصویرکشیدن وقایع عمیقا در فکر فرو می‌رود. او درباره چگونگی برقراری تعادل میان مستندات و نحوه ترکیب آنها از خود سؤال می‌کند؛ اینکه چگونه باید واقعیت را به‌طور بصری وارد یک ساختار کند.

او می‌گوید: «همیشه نگاه نخست، نگاه دومی هم به‌دنبال دارد». باربارا درحالی‌که به یکی از عکس‌هایی که از مسکو در دهه90 گرفته زل زده است، ادامه می‌دهد: «فقط عکاس می‌داند که قبل از عکس، صحنه‌ای واقعی وجود داشته، ما همیشه دیر می‌رسیم». باربارا کلم درحالی‌که همچنان با تردید به عکس‌ها چشم دوخته است، به داستان‌های نهفته در این عکس‌ها اشاره می‌کند. در دفتر این عکاس در روزنامه، هزاران نگاتیو درون کاغذ پوستی نگهداری می‌شود. همه این نگاتیوها که دوباره درون پاکت‌های کارتنی سفید قرار داده شده‌، به دقت، فیلم به فیلم و ماه به ماه از سال 1968 تا 2004 شماره‌گذاری شده؛ یعنی همه سال‌هایی که باربارا کلم از طرف روزنامه عکاسی کرده است.

همه زندگی هنری باربارا کلم در این آرشیو جمع‌آوری شده است. این آرشیو درواقع یک گنج تاریخی است که انتظار می‌رود روزنامه بتواند از آن محافظت کند. آثار کلم عکس‌های مشهوری هستند که در حافظه عمومی حک شده‌اند؛ برای مثال عکسی که این عکاس در آن هاینریش بل (نویسنده آلمانی و برنده نوبل ادبیات) را روی یک سه‌پایه نشان می‌دهد یا مهم‌تر از آن، عکس تاریکی که از دروازه براندنبورگ کمی بعد از افتادن دیوار در سال 1989 گرفته است. در این عکس در هوایی مرطوب و مه‌آلود تصویر شفافی از یک نوشته با عنوان «‌آلمان سرزمین پدری» دیده می‌شود که فقط از پشت یعنی به‌صورت برعکس قابل خواندن است و روی‌هم‌رفته لحظه کنایه‌آمیزی خلق کرده است.

در سمت دیگر دفتر خانم کلم، درون یک قفسه باز، صدها کارتن قراردارد که براساس تاریخ چیده شده و برچسب آبی‌رنگی پشت‌ هریک چسبانده شده که این گزارشگر روی آنها سال و کشور مربوطه را درج کرده است. این قفسه شامل عکس‌هایی از مردم ساده و ناشناس است که هرچند لحظه‌های تاریخی را جاودانه نکرده‌، اما گذر زمان را به‌خوبی روشن می‌سازد.

این بخش از آثار کلم عکس‌های غمگینی هستند و فقط کسی از عهده گرفتن چنین عکس‌هایی برمی‌آید که بلد باشد چگونه در مدار فقر حرکت کند؛ یعنی بدون آنکه واهمه‌ای به‌خود راه دهد، برای رسیدن به لحظه خوشبختی تمرکز کند. این را فقط باربارا کلم می‌بیند؛ کسی که مغلوب فقر نمی‌شود. به این ترتیب عکس‌هایی پدید می‌آید که روایتگر نوعی زیبایی و بزرگی غیرواقعی است؛ همانند عکس طاووسی که در یک پارک در نیویورک برای دو مرد بی‌خانمان چتر باشکوهی باز کرده است. این عکس به‌گونه‌ای گرفته شده که انگار این پرنده می‌خواهد با چتر خود مایه تسکین خاطر انسان‌های تنها و بی‌کس باشد.

در این عکس یکی از مردان، ناباورانه و در حالی که نیمه‌خواب‌آلود به‌نظر می‌رسد به بالا نگاه می‌کند. عکس‌های کلم همیشه چنان عجیب و متناقض به روایت رخدادها می‌پردازد که درست همان زمانی که بیننده خیال می‌کند عکس را فهمیده است، سروکله یک داستان جدید یا یک اشاره نو پیدا می‌شود. برخی کارشناسان معتقدند عکس‌های خانم کلم، عکس‌های بازی است که از بیننده دعوت می‌کند وارد آنها شده و حتی در آنها راه برود.

کلم می‌گوید:«همیشه وقتی در مسافرت هستم، زیاد برای قدم‌زدن می‌روم. از همان روز اول هر چیز ممکنی را آزمایش می‌کنم. می‌خواهم بدانم مردم چه واکنشی در مقابل دوربین از خود نشان می‌دهند». این نوع پرسه‌زدن و در واقع آزمودن حساسیت انسان‌ها در مناطق جدید، ریشه‌ای زندگینامه‌ای دارد؛ باربارا کلم زبان نمی‌داند؛ در واقع او اصلا دیپلم ندارد. البته این موضوع را خود او بار‌ها رک و پوست‌کنده گفته است. کلم بدون دانستن زبان و به عبارت بهتر بدون این امکان که منظور خود را به دیگران بفهماند، وابسته به حرکات و نشانه‌های مختصری است.

در واقع او مجبور است نسبت به نشانه‌ها حساس‌تر باشد و از همین جا روشن می‌شود چرا این خانم عکاس که باید خود را به‌آرامی در موقعیت یک بافت فرهنگی دیگر قرار دهد، اینچنین دقیق و با همذات‌پنداری دور دنیا می‌چرخد و احتمالا به همین دلیل است که افراد غیربومی نیز با عکس‌های باربارا کلم هیچ‌گاه احساس غریبی نمی‌کنند و مردم سرزمین‌های دیگر هیچ‌گاه برخورد نامتعارفی با آثار وی ندارند؛ چراکه آثار کلم نه‌تنها از گام‌برداشتن در مسیر زیبایی‌شناختی سر باز می‌زند، بلکه هیچ‌گونه تظاهری به ایجاد رابطه نزدیک با بیننده هم نمی‌کند. بنابراین به‌نظر می‌رسد باربارا کلم در عکس‌هایش به‌دنبال یک چارچوب گرافیکی است.

عکس‌های او نه‌تنها به نگاه بیننده جهت می‌بخشد بلکه چنین به‌نظر می‌رسد که عکاس به‌گونه‌ای عمل کرده که می‌خواهد کوته‌بینی نگاه خود را باز بگذارد. اکنون باربارا کلم 70 سال دارد. او می‌خواهد سفر کند؛ البته به قول خودش بدون کوچک‌ترین احساس فشاری که بخواهد ته‌وتوی چیزی را درآورد. کلم می‌گوید:«دوربین همیشه همراه من است و من در تعطیلات فقط عکس می‌گیرم». او سپس می‌خندد؛ انگار خوشحال است که برای یک‌بار هم که شده توانسته سر به هوا بودن را هم بیازماید. البته بعید به‌نظر می‌رسد که او موفق به این کار بشود.

باربارا کلم در یک نگاه

باربارا کلم سال 1939 در شهر «مونستر» آلمان به دنیا آمد و در شهر «کارلس‌روهه» بزرگ شد. عشق به عکاسی را پدرش که یک تاریکخانه داشت به وی انتقال داد. سال 1955 کلم یک دوره آموزشی عکاسی را در آتلیه کارلس‌روهه آغاز کرد و  3سال بعد این دوره را با یک آزمون کارآموزی پایان داد.

سال 1959  به روزنامه فرانکفورتر آلگماینه رفت و در لابراتوار عکاسی آنجا مشغول به کار شد. کلم بعد از سال‌ها همکاری آزاد به‌عنوان عکاس مطبوعات، سال 1970 یک قرارداد محکم به‌عنوان عکاس هیأت تحریریه با محوریت پاورقی و سیاست دریافت کرد. از آن زمان تا‌کنون او برای روزنامه فرانکفورتر آلگماینه پرتره‌ها و رپرتاژ‌های منتقدانه اجتماعی ارسال می‌کند و از طرف روزنامه به کشور‌ها و شهر‌های مختلفی سفر می‌کند.

اما علاقه خاص او به زندگی در آلمان است؛ در شرق و غرب آن. دوربین باربارا کلم با نگاه مطمئن خود، بدون آنکه بخواهد به چیزی پیله کند، رخدادهای خاص تاریخی و روزمره را شکار می‌کند و در رپرتاژ‌های تصویری سیاه و سفیدش ابعاد تاریخی را مورد کاوش قرار می‌دهد.

این هنرمند عکاس در نمایشگاه‌های بی‌شماری شرکت کرده است؛ از جمله نمایشگاه‌هایی که سال 1978 در انجمن هنری فرانکفورت برگزار شد یا سال 1982 در موزه فولکوانگ شهر «اسن» آلمان و همچنین سال 1999 در یک نمایشگاه در برلین. در میان جوایز بسیاری که این هنرمند عکاس در کارنامه هنری خویش ثبت کرده می‌توان به جایزه «دکتر اریش سالومون» جامعه عکاسی آلمان در سال 1989 اشاره کرد. باربارا کلم عضو آکادمی هنر برلین در براندنبورگ است.

zeit.de