عکسهایم از چهرهها، از ارتباط آدمها؛ و عکسهای هنریام، از زندگی واقعی سخن میگویند.
کارگاه عکاسی من همه جای دنیاست، هر جایی که طبیعت هست و زندگی؛
و عکسهای من از من میگویند، از احساسها و از فکرهایم...»
اینها را «کارل شولر»، عکاسسوئیسی میگوید؛ عکاسی که 24سال از عمرش را در آفریقا، آمریکای جنوبی، منطقه کارائیب و آسیا گذرانده و در مؤسسههایی کار کرده که هدفشان پیشرفت این منطقه ها از نظر رسیدگی به محیط زیست و منابع طبیعی بوده.او هر جایی که کار و زندگی کرده و همینطور در سفرهایش، عکس هم گرفته؛ عکسهایی که تنها تصویرهایی ثبت شده نیستند و گذشته از اطلاعاتی که به ما میدهند، با ما حرف هم میزنند؛ از آدمها، از رابطههایشان، از احساسها و فکرهایشان، درست همانطور که خود شولر میخواهد: «دوست دارم عکسهایم داستان آدمها و چیزهایی را که نشان میدهند، برای بینندگانشان بگویند و روح مکانی را که در خود ثبت کردهاند، منعکس کنند؛ تنوع فرهنگها را نشان بدهند و آن را جشن بگیرند و بهترین حس و حال را در بینندگانشان بهوجود بیاورند، حسی بسیار فراتر از آنچه در آنها دیده می شود.
جنگلی در مغولستان؛ بار دیگر که از جنگلی میگذری، چشمهایت را تار کن و فقط به تکرار تنههای درخت پشت سر هم، نگاه کن؛ معنی جنگل برایت تغییر میکند
رنگهای اتاق این راهبان نوجوان میگویند که زندگی در همه حال جریان دارد
در یخبندان صحراهای مغولستان، کود حیوانها گرما را به خانههای مردم میآورد، همانطور که رنگ قرمز روسری پیرزن، زندگی و گرما را به رنگهای سرد و یخزده این عکس آورده
مردی که کارش حمل آجرهاست، با کار و محیط کارش یگانه شده
اسبسواران جشنوارهای سنتی در مغولستان، شکوه، شادی، همبستگی و زیبایی را به نمایش میگذارند
در میانه سیمان خاکستری، سخت و سرد این پنجره در «آردز» سوئیس، زرد و بنفش گلها یعنی زندگی
«دوچرخه»؛ ضمیمه نوجوان همشهری